محیط زیست و منابع طبیعی استان یزد و سال‌ها انفعال!

ممکن است بگویند؛ یزد، کویری است، در محاصره‌ی شن و ریگ است، طبیعی است اما توفانی که دو روز زندگی را بر یزدی ها، اردکانی‌ها و میبدی‌ها
تلخ کرد؛ بیشتر از شن و ریگ، حرف داشت!
آفتاب یزد - رضا بردستانی: نه برای اولین بار توفان یزد را در نوردید و نه برای آخرین بار یزدی‌ها شاهد این پدیده خواهند بود اما توفانِ اخیر، بیشتر از ریگ و شن، حرف داشت، حرفی که رسانه - حداقل روزنامه آفتاب یزد - یک دهه است به انحاء مختلف آن را مطرح می‌کند اما دریغ از واکنش! در جهت صیانت از حقوق مردم.
> توفان طبیعی است؟!


هر فردی با مطالعه‌ی تیترِ این گزارش می‌تواند مدعی شود که شاید به بهانه‌ی توفان، می‌خواهند از منابع طبیعی، محیط زیست و برخی منابع و صنایع انتقام بگیرند کما اینکه، هر بار معترضِ بی‌قانونی و دور زدنِ قانون شدیم گفتند؛ با تولید و معادن مشکل داریم که اصلاً، نه بعید است نه عجیب اما؛ قسمتِ تلخِ ماجرا این که‌ای کاش پیش‌بینی‌های رسانه و نوشته‌های منتقدان و دلسوزی روزنامه‌ها دچار فرافکنی و انگِ سیاه نمایی نمی‌شد.
خیلی‌ها ممکن است بگویند؛ وزش بادهایی با سرعت بالا - توفان‌هایی در اسفند و دیگر ماه‌ها - کاملاً طبیعی است اما سوال اصلی آفتاب یزد، ساده و آشکار است: «این توفان و با این کیفیت هم طبیعی است؟!»
> توفانی که مسموم بود، هشداری که ناقص!
از چند روز قبل، هواشناسی استان یزد و کشور، بارها اعلام کرد در تاریخ‌هایی معین، وزش بادهایی با سرعت بالا ممکن است خطراتی دربرداشته باشد اما در گزارش هواشناسی ذکر نشد که این توفان با خود ذراتی را به همراه خواهد داشت که نه خطرناک که بسیار خطرناک است، کُشنده است و شاید با عوارضی طولانی مدت و زیانبار!
کسی این روزها به این موارد توجهی ندارد، دعوای رسانه‌ها اینک مصروفِ دیر و زود اعلام شدنِ تعطیلی مدارس است اما هنوز رسانه‌ای این پرسش را مطرح نکرده که، میزان سمومی که این توفان وارد ریه‌ی یزدی ها، اردکانی‌ها و میبدی‌ها کرد چقدر بود و چه بود و چرا و این یعنی، رسانه به جای مطرح کردن سوالاتی اساسی به دنبال فرعی‌ترین و بی‌ارزش‌ترین مسائل است شاید این گونه برخی ادارات و دستگاه‌ها و معدن و صنعتی‌ها مجبور به پاسخگویی به آن نشوند.
> به گذشته باز می‌گردیم...
سال‌ها است نوشته و مطرح کرده‌ایم که برخی واگذاری‌ها اگرچه ظاهری قانونی و مقرون به صرفه دارد اما در بلند مدت، ریشه‌ی زندگی را در یزد می‌خشکاند:
- در واگذاری پهنه‌هایی در مناطق بکر طبیعی، بارها از محیط زیست و منابع طبیعی و معادن پرسیدیم و نوشتیم؛ از بین بردن حیات‌وحش، ویران کردن پوشش گیاهی و دخالت زیانبار در طبیعت در آینده عوارضی ناگوار برجای خواهد گذاشت.
- در خاصه خرجی‌ها و بخشیدن‌ها و تبانی ها، بارها یادآور شدیم معادن در کشور اگرچه سودآوری‌های بالایی دارند اما پایبند به تعهدات و قوانین نیستند یعنی در ابتدا و برای در اختیار گرفتن ذخائر، همه‌ی قول و قرارها را می‌پذیرند اما به مرور زمان به خوبی یادگرفته‌اند که چگونه رفتار کنند تا مجبور به باقی ماندن بر تعهدات بسیار مهم خود نباشند.
- بارها از محیط زیست و منابع طبیعی پرسیده‌ایم دلیل این همه مماشات و این اندازه ساده انگارانه برخورد کردن با صنایع بزرگ و معادن غول پیکر چیست اما و از آن جایی که بی‌پاسخ گذاشتنِ سوالات رسانه به یک عادت بسیار زشت تبدیل شده نه تنها پاسخ نمی‌دهند که به نوعی رسانه را دست می‌اندازند.
- در بسیاری گزارش‌ها به رفتار خارج از قوانین و حتی عرف برخی کارخانجات بزرگ اشاره کرده‌ایم که در دفع فاضلاب، در دپوی مواد اولیه‌ی گاه سمی و در دفن ضایعات، حتی پیش پا افتاده‌ترین مقررات نیز نادیده انگاشته می‌شود.
- در نقدها و پرسش‌ها و حتی مصاحبه‌های تخصصی با حضور عالی‌ترین مقامات سیاسی و اجرایی استان یزد به این مسائل اشاره کردیم اما هر بار مواجه شدیم با تولید و اشتغال آفرینی و ثروت‌آفرینی و مسائلی از این دست در حالی که هنوز مسئولی پیدا نشده تا همراه با رسانه، تولید و اشتغال و ثروت آفرینی را به اثبات برساند اما...
> توفانی که به تمامی سوالات پاسخ داد
مصاحبه‌ی دردآور رئیس منابع طبیعی استان یزد در کنار برخی گلایه‌ها از سوی معدنی‌ها و صنعتی ها، یک نکته را به مخاطب حالی می‌کند و آن این که؛ دستگاه‌های متولی یا حرف نمی‌زنند یا وقتی حرف می‌زنند که کار از کار گذشته است:
- مثلا وقتی درآمد دولت از بخش معادن و در فقره‌ی سهم منابع طبیعی استان به عدد ۱۲۰۰میلیارد تومان می‌رسد اما خروجی آن تنها ۲۰۰ میلیون تومان است!
- مثلاً وقتی سهم قانونی مصرح از استخراج معادن چند صد میلیارد تومان است اما اقدامات عملی معدنی‌ها در حد چند میلیارد تومان!
- مثلاً وقتی از برخی تخلفات رونمایی می‌شود و همه متوجه می‌شوند یک پای ماجرا محیط زیست است، یک بخش ماجرا منابع طبیعی و متضرر اصلی مردم!
- مثلاً وقتی از خدمات می‌گویند و آب به یزد آوردن و جاده‌سازی اما در عمل می‌بینیم آن چه گرفته‌اند هزاران برابر آن چیزهایی است که باید پرداخت می‌کرده اند...
باید منتظر توفان بود، توفانی که می‌آید و به تمامی سوالات پاسخ می‌دهد، توفانی که با خود مواد شیمیایی می‌آورد، توفانی که با خود زهرآلودترین ذرات را حمل می‌کند، توفانی که دیگر شن نیست، ریگ و خاک نیست بلکه مرگ است.
بعدِ این همه نوشتن و اهمال، باید منتظرِ توفان بود و سری زد به اورژانس تا کم کاری محیط زیست را لمس کرد، انفعالِ منابع طبیعی را چشید و قانون گریزی صنایع و معادن را با جان معامله کرد.
ما نیز می‌گوییم توفان طبیعی است، خیلی هم طبیعی است اما توفانی که با خود خاک و ریگ و شن بیاورد نه مواد سمی تلنبار شده در حیاط کارخانه‌های بزرگ را، توفانی که با خود گرد و خاک بیاورد نه انفعالِ محیط زیست و بی‌مسئولیتی منابع طبیعی و مردمی که بوی مرگ به مشام‌شان بخورد را!
ما نیز می‌گوییم توفان طبیعی است اما توفانی که دو روز زندگی مردم را به رنگ خون درآورد نه تنها طبیعی نبود که هشداری بزرگ بود آنقدر بزرگ که اگر روسای منابع طبیعی و محیط زیست استان یزد همین امروز هم برکنار شوند باز هم دیر است. توفانی که دو روز خیلی‌ها را روانه‌ی بیمارستان کرد باید خیلی‌ها را نیز از پشت میزها به خانه بفرستد زیرا مماشات با تخلف‌های بزرگ و آشکار معادنی که دیگر برای استان یزد نه آب گذاشته اند، نه حیات وحش، نه زندگی، نه روح و نه آرامش نتیجه‌اش ریه‌های زخمی یزدی‌هایی است که ذره‌ای از صنعتی و معدنی شدن استان‌شان نفع نبرده اند، یزدی‌هایی که اگر بخواهند زنده بمانند باید فکری به حال فردای خود نمایند! توفان طبیعی است اما نه هرتوفانی...