کیف قاپی و به خطر افتادن امنیت روانی مردم

مجید ابهری‪-‬ کیف قاپی یکی از جرایم موجود در شهرهای بزرگ می‌باشد که توسط بعضی از افراد که سابقه سرقت و شرارت دارند صورت می‌گیرد. البته شکل دیگری از قاپیدن اموال مردم موبایل قاپی می‌باشد که در همین ردیف جرایم و بزهکاری‌ها قرار دارد. وضعیت قاپیدن کیف بانوان یا مردانی که احتمال داشتن پول در کیف دستی آن‌ها زیاد است به این شکل است که یک موتور با دو سرنشین در کنار فرد قرار گرفته و با قاپیدن کیف و فرار از صحنه فرد را ممکن است مجروح نموده یا بر زمین بکوبند. در پاره‌ای از مواقع فرد قربانی به خاطر از دست ندادن کیف ممکن است مقاومت نموده و یا به دنبال آن کشیده شود که در این صورت مجروح شدن سنگین و حتی مرگ نیز در انتظار او می‌باشد. بعضی از اوقات کیف قاپ‌ها با سنگدلی تمام با قمه یا قداره یا چاقو کیف را بریده و فرد را نیز مجروح می‌سازند. از نظر جامعه شناختی و رفتارشناسی شهری، کیف قاپی یکی از بزهکاری‌هایی است که فرد معمولاً دارای سوابق جرایم بوده و اغلب آن‌ها معتاد به مواد مخدر می‌باشند و متاسفانه این گونه درآمدها فقط صرف اعتیاد و یا خوشگذرانی‌های این افراد می‌گردد. بیکاری و اعتیاد دلایل زمینه‌ای این بزهکاری بوده و برای کاهش آن باید تشدید مجازات کیف قاپ‌ها ابتدا در نظر گرفته شود، سپس به شهروندان اطلاع‌رسانی گردد که از حاشیه پیاده روها عبور کنند که مبادا مورد هجوم کیف قاپ‌ها قرار بگیرند. به هر حال اینگونه بزهکاری‌ها به خطر انداختن امنیت روانی شهروندان است که باید با آن به شدت مقابله گردد. هرچند پلیس نیز با تمام قدرت با این‌گونه افراد برخورد می‌کند ولی این مهاجرت‌ها به شهرهای بزرگ، بیکاری و اعتیاد باعث افزایش اینگونه افراد می‌گردد و از آنجا که جرایم این افراد چندان سنگین و دشوار نیست بعد از خروج از زندان نیز ممکن است حرفه شوم خود را ادامه دهند. البته فقر را تنها علت این بزهکاری نمی‌توان عنوان نمود چرا که بسیاری از افراد نیازمند هستند که راضی نمی‌شوند شهروندان و هموطنان خود را به این شکل و صورت آزار دهند. اعتیاد، قساوت قلب، سنگدلی و داشتن سوابق ممتد در این گونه زمینه‌ها معمولاً از علل متشکله این جرم می‌باشد. در این میان بی‌توجهی برخی از شهروندان در مسئله کیف قاپی را نمی‌توان نادیده گرفت چرا که بعضی از شهروندان به آموزشهای پلیس توجه چندان ننموده و باز هم همراه خود هنگام خروج از بانک پول یا طلا حمل می‌کنند در صورتی که این‌گونه افراد نباید پیاده در خیابان عبور نمایند و در ثانی به شکلی باید رفت و آمد نمایند که اموال و جان آن‌ها به مخاطره نیفتد. متاسفانه بعضی از کارشناسان تنها علت این گونه بزهکاری‌ها را بیکاری و فقر اعلام می‌کنند اما چه بسیار افراد بیکاری که حاضرند دست به کارهای دشوار فیزیکی و بدنی بزنند اما دست به اینگونه بزهکاری‌ها نزنند بنابراین فقر یا نیاز تنها علت این گونه جرایم نیست بلکه باید اعتیاد را نیز به اینگونه زمینه‌های بروز، اضافه کرد. تداوم آموزش‌های امنیتی به شهروندان از یک طرف و همچنین تصویب قوانین بازدارنده و مجازات‌های سنگین برای این گونه افراد که جان و مال و امنیت روانی شهروندان را به چالش می‌کشند، می‌تواند از عوامل کاهش اینگونه بزهکاری‌ها گردد.