تولید فکر و فرهنگ حلقه مفقوده تولید دانش بنیان

«تولید کالا» بدون تردید یکی از عوامل اصلی رونق اقتصادی هر کشوری است و اگر چرخه تولید بر پایه دانش و فناوری صورت گیرد، هم نیاز‌های جامعه را برآورده و هم تولید سود و ثروت می‌کند. اما سخن اینجاست که نه نیاز‌های یک جامعه صرفاً کالا‌های مادی است و نه فقط این نوع کالا‌ها هستندکه تولید سرمایه می‌کنند، به‌ویژه آنکه ریشه بسیاری از مشکلات کنونی کشور در فقر نظریه‌پردازی، ضعف در تولید فکر و اندیشه و عدم تأمین محصولات معنوی و فرهنگی است.
محصولاتی که هم در جهت دهی به تولید کالا موثرند و هم در کیفیت و تعیین میزان آن نقش آفرینی می‌کنند. اما مهم‌ترین نقش فکر و فرهنگ در تولید کالا را می‌توان در شیوه مصرف آن، به‌ویژه ساخت نیاز‌های جامعه مشاهده کرد. چنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در تعیین شعار سال با عنوان «تولید، دانش بنیان و اشتغال آفرین» به موضوع مصرف بی رویه در انرژی و وابستگی به واردات بی رویه محصولات کشاورزی اشاره فرمودند.
از این رو، با جرئت می‌توان ادعا کرد که علل و عوامل بسیاری از مشکلات کشور در زمینه‌های مختلف از جمله مسائل اقتصادی که موضوعیت بیشتری دارد، ریشه در فقر راهبردی تولید اندیشه و نظریه و ضعف در استفاده از محصولات فکری و فرهنگی دارد. مستند این مدعا، تغییرات رویکردی مکرر کشور در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی است که با جابه‌جایی دولت‌ها صورت می‌پذیرد. تغییراتی که عرصه مدیریتی کشور را به آزمایشگاه ایده‌های دولتمردان در دوره‌های هشت ساله تحت عناوینی، چون توسعه اقتصادی و سازندگی، توسعه سیاسی و اصلاح طلبی، مهرورزی و خدمت صادقانه و اعتدال و تعامل گرایی تبدیل کرده است.
البته این سخن به معنای نادیده انگاشتن نتایج مثبت برخی از این رویکرد‌ها نیست، اما ناگفته پیداست که مسائل انباشته شده زیادی وجود دارند که موجبات نارضایتی عمومی را فراهم ساخته‌اند. این درحالی است که سطح رفاه اجتماعی در هر یک از ادوار گذشته به شکل ملموسی افزایش یافته و امکانات جامعه از جهات گوناگون قابل مقایسه با گذشته نیست، اما احساس رفاه به دلیل ضعف در افزایش سطح فرهنگ عامه شکل نگرفته است. به عبارت دیگر هیچ یک از افراد جامعه نمی‌دانند که چه شاخصه‌هایی دارای رفاه بوده یا فاقد آن می‌باشند، چراکه ملاک اصلی در شرایط کنونی مقایسه با سایر طبقات اجتماعی است. در حالی که اینگونه قیاس هیچ مبنای عقلانی نداشته و صرفاً بر اساس برداشت‌های ذهنی صورت می‌گیرد؛ بنابراین می‌توان گفت یکی از راه‌های افزایش سطح رفاه جامعه ارتقای سطح آگاهی عمومی است که برای رسیدن به آن لازم است نظام آموزشی کشور از ابتدایی تا سطوح عالی در اولویت قرار گیرد، اما عملکرد دولت‌های گذشته بیانگر تجویز‌های غلطی بوده که بسیاری از مردم را در دسترسی به آموزش رایگان محروم ساخته و نوعی طبقه بندی ناخواسته را به جامعه تحمیل کرده است.


این در حالی است که تجربه حکمرانی در کشور‌های بسیاری نشان می‌دهد هر تصمیم سیاستمداران از پشتیبانی نظریه‌های علمی و تئوریک مدیران و اندیشمندان صاحب نظری صورت می‌گیرد که در اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر ساعت‌ها وقت صرف کرده و حداقل ابعاد و پیامد‌های آن را مورد بررسی قرار داده‌اند.
از این رو، تولید فکر و فرهنگ یکی از نیاز‌های اولیه کشورمان در شرایط کنونی می‌باشد که امید است با استفاده از ظرفیت اندیشکده ها، محافل علمی و مراکز هم اندیشی به شکلی دانش بنیان استحصال و در اختیار مدیران و مسئولان کشور قرار گیرد. این فرصت شاید به دلیل نوپایی نظام اسلامی تاکنون ایجاد نشده، اما امروزه هم مدیران با تجربه زیادی در شرایط نظردهی قرار داشته و هم استادان پیشکسوت بسیاری آمادگی دارند که تولید اندیشه و نظریه را در کشورمان به شکلی دانش بنیان و کاربردی نهادینه سازند. البته استفاده از کالا‌های فکری و فرهنگی نیاز به آموزش لازم، قوانین خوب و استقبال دولتمردان دارد.