آیا مردم با سینما قهر کرده‌اند؟

آفتاب یزد – یوسف خاکیان: از زمانهای دور اگر حساب کنیم، یعنی آن زمان‌هایی که فیلم‌های دفاع مقدسی مانند عقابها و کانی مانگا توانستند به فیلم‌های پرفروش زمان خود تبدیل شوند تا امروزه روز که دیگر سینمای اجتماعی و کمدی جای فیلم‌های قدیمی را گرفته و تا آینده‌ای که مشخص نیست کدام ژانرها بتوانند به فیلم‌های مورد علاقه مردم تبدیل شوند، سینما همواره سیر صعودی خود را طی کرده است. گاهی دیده‌ایم که یک فیلم خاص حتی پس از سالها در محاق توقیف ماندن باز هم توانسته در زمان اکرانش مخاطب خود را به سینماها بکشاند و گاهی هم دیده‌ایم که یک فیلم با کمترین تبلیغات رسانه‌ای توانسته به فروش بسیار خوبی دست یابد. بهترین مثال برای چنین موردی را می‌توان فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» برشمرد که انصافا مردم را به حال و هوای دهه‌هایی که مسائل دیگری برای مردم ارزشمند بودند، برد. «موقعیت مهدی» نشان داد که سینما علیرغم رفتن به سمت و سوی تجاری شدن، اما هنوز می‌تواند به هنر کارگردانی و بازیگری در حوزه آثار دفاع مقدسی دلخوش کند و در این ژانر بسیار مهم آثار ممتازی را تولید کند. این مسئله را مخاطب سینما هم با رفتن به سالنها و تماشای اینگونه آثار سینمایی تایید و تثبیت کرد. اما اگر بخواهیم واقع بینانه به ماجرا بنگریم در می‌یابیم که حال و روز سینما در روزهای کرونایی و حتی قبل و شاید حتی بعد از آن چندان که باید و شاید خوب نیست و این هنر از یک مسئله مهم رنج می‌برد. مسئله‌ای تحت عنوان مخاطب که شاید بتوان آن را مهمترین اصل برای کار هنری در هر رشته‌ای قلمداد کرد. در نظر بگیرید که کمپانی‌های بزرگ سینمایی در دنیا سالانه برای ساخت آثار بیگ پروداکشن خودشان چه پول‌های سرسام‌آوری را هزینه می‌کنند تا یک اثر سینمایی را تولید و آن را روانه سالن‌های سینما نمایند. سوال اینجاست که این همه خرج و برج برای چیست؟ به چه منظوری هزینه می‌شود؟ این همه عوامل پشت صحنه و بازیگران مقابل دوربین به امید رسیدن به چه هدفی خود را خسته می‌کنند و چندین ماه خودشان را از کار و زندگی می‌اندازند و سر پروژه حاضر می‌شوند و به هنرنمایی می‌پردازند؟ پاسخ تمام این سوالات یک کلمه است، مخاطب. مخاطبی که می‌خواهد بیاید بنشیند و اثر سینمایی تولید شده توسط سینماگران را ببیند و در قبالش پول پرداخت کند. این پولها وقتی جمع شد رقم هنگفتی خواهد شد که آنچه برای تولید فیلم مورد نظر هزینه شده تقریبا در برابرش هیچ است. با این تفاسیر در می‌یابیم که مخاطب عنصر بسیار مهمی در تولید هر کار هنری قلمداد می‌شود. اگر مخاطب نباشد واقعا هنرمند برای چه دست به تولید اثر هنری می‌زند؟ شاید در اینجا بتوان یک پرانتز نیز باز کرد؛ اینکه (در واقع هنرمند از تولید اثر هنری برای رسیدن به مخاطب در واقع به دنبال فاکتور دیگری هم هست، فاکتوری تحت عنوان پول. یعنی هنرمند اثر هنری را تولید می‌کند تا مخاطب بیاید آن را ببیند، سوال اینجاست که هنرمند به چه دلیل به دنبال مخاطب است؟ پاسخ کاملا ساده است، برای رسیدن به پول. حال در این میان هم یک اثر هنری تولید شده و هم نیازهای روحی و روانی مخاطب برآورده شده است. حال بیایید یک بررسی اجمالی به وضعیت سینمای ایران در طول این روزها داشته باشیم و ببینیم که آنچه درباره خواسته مخاطب و اقدامات هنری هنرمندان در حوزه سینما بیان کردیم، با آنچه باید در واقعیت روی دهد مصداق دارد یا نه؟
همانطور که همه ما می‌دانیم سالن‌های سینما مدتی ست بازگشایی شده و فیلم‌های جدید به نوبت روی اکران (فیزیکی و آنلاین) می‌روند و بعد از آن هم به شبکه نمایش خانگی راه پیدا می‌کنند. این یعنی سینما در بهترین حالت قرار دارد و باید رفت و آمد مخاطب و پول
خرج کردنش برای تماشای فیلم در حالت خوبی قرار داشته باشد، اما سوال اینجاست که آیا واقعا اینگونه است؟ می‌توان با اطمینان بالای 90 درصد اعلام کرد که بجز موارد استثنایی مانند «موقعیت مهدی» عملا چنین اتفاقی در سینماها رخ نمی‌دهد و مخاطب آنطور که باید و شاید برای تماشای آثار سینمایی از سالن‌ها استقبال نمی‌کند. اجازه دهید چند فکت برایتان بیاوریم تا بهتر متوجه آنچه می‌خواهیم بیان کنیم، شوید.
- فیلم کمدی «سگ بند» به کارگردانی مهران احمدی بیشترین مخاطب را در اکران نوروزی داشته و تا پایان ۱۳ فروردین با ۳۴۵ هزار و ۴۰۰ ‌ بلیت به فروش حدود ۱۳ میلیارد و ۵۴۰ میلیون تومان رسید.


- فیلم سینمایی «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازی‌فر تا پایان تعطیلات حدود ۱۹۳ هزار و ۵۷۰ بلیت فروخت و رقم فروش خود را به بیش از ۶ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان رساند.
- فیلم سینمایی کمدی «شادروان» به کارگردانی حسین نمازی ۱۴۲هزار و ۴۷۲ بلیت فروخته و اندکی بیش از ۵ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان تا پایان تعطیلات فروش داشت.
- فیلم پلیسی - امنیتی «روز صفر» هم به کارگردانی سعید ملکان که از دو سال قبل در نوبت اکران بود تنها ۹۴ هزار و ۲۳۳ تماشاگر را تا پایان تعطیلات میزبانی کرد و به فروش سه میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان رسید.
- فیلم سینمایی «مرد بازنده» نیز که در جشنواره فجر سال گذشته رونمایی شد، با وجود بازیگری جواد عزتی فقط ۸۱ هزار و ۷۷۴ نفر را به سینماها کشاند و ۳ میلیارد و ۳۷۰ میلیون تومان تا پایان ۱۳ فروردین فروش کرد.
- «گل به خودی» احمد تجری که در دسته فیلم‌های کودک و نوجوان قرار دارد هم با ۱۰ هزار و ۱۳۷ بلیت تنها حدود ۳۷۳ میلیون تومان فروش کرد.
- فیلم سینمایی «قدغن» به کارگردانی مجید مافی با وجود شروع نمایش از ۱۸ اسفندماه فقط حدود پنج هزار و ۶۰۰ نفر تماشاگر تا پایان تعطیلات عید جذب کرد و کمی بیش از ۱۹۸ میلیون تومان فروش نداشت تا به این ترتیب نامش به عنوان کم‌ تماشاگرترین فیلم اکران نوروزی تاکنون ثبت شود.با این حساب مجموع آمار فروش فیلم‌های اکران نوروزی بر اساس اطلاعاتی که در سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا) تا ساعت پایانی روز ۱۳ فروردین درج شده، ۳۳ میلیارد و ۴۱۰ میلیون تومان با ۸۷۳ هزار و ۲۵۷ نفر تماشاگر است.
> چرا و به چه علت؟
پرسش اساسی اینجاست که دلیل این عدم استقبال از سوی مخاطب برای تماشای فیلم‌های سینمایی واقعا چیست؟ فیلم‌ها بی‌کیفیتند؟ قصه‌ها کشش ندارند؟ بازیگران بد بازی می‌کنند؟ کارگردانی‌ها خوب نیست؟ یا مردم می‌ترسند که به سالن‌ها بروند و کرونا بگیرند؟ به نظر می‌رسد که شاید باید بیان کرد که تمام این موارد در عدم استقبال مخاطب دخیل هستند اما موارد مهمتر دیگری هم وجود دارد که باعث شده مخاطب از فیلم‌های سینمایی استقبال نکند. یکی از مهمترین این دلایل حوصله مخاطب است. بی‌هیچ شک و تردیدی باید بیان کرد که در روزگار کنونی با وجود مشکلات عدیده‌ای که در زندگی مردم
به وجود آمده، آنها دیگر حوصله چندانی برای رفتن به سالن‌های سینما و تماشای فیلم ندارند. تورم و گرانی، بیکاری، بی‌پولی و مواردی از این دست سبب شده که هر کسی حتی اگر به فکرش هم رسید که به سینما برود دلایل متعددی داشته باشد که این کار را انجام ندهد و به سینما نرود. این یعنی سینما تا حدی از سبد کالای خانواده حذف شده و آنها هم که به سینما می‌روند تقریبا یا جمعی دوستانه دارند و یا به صورت فردی و تک نفره راهی سالنهای سینما می‌شوند. اما دومین عامل که تاثیر بسیار مهمی در عدم استقبال مخاطب از سینما دارد مسئله گرانی بلیت سینماست. بی‌هیچ حب و بغضی بیان می‌کنیم که بلیت سینما گران است و همه توان استفاده از آن را ندارند، با اینکه خیلی از سینماگران دلایل خاص خودشان را برای گران کردن بلیت سینما بیان می‌کنند و شاید بتوان گفت که اتفاقا آنها هم حق دارند، بالاخره هزینه تولید یک فیلم لحظه به لحظه بالا می‌رود و نمی‌توان انتظار داشت که سرمایه‌گذاری که برای تولید یک فیلم پول هزینه می‌کند بی‌خیال باشد و همین‌طور باری به هر جهت بدون توجه به گیشه به سرمایه‌گذاری
در تولید آثار سینمایی ادامه دهد، اما این مسئله را هم نباید از نظر
دور نگه داشت که بار تمام این مخارجی که برای تولید یک فیلم هزینه می‌شود
بر دوش مخاطب باشد. مخاطب بی‌نوا چه گناهی کرده که برای تماشای یک فیلم مثلا دو ساعته باید پولی را بدهد که بیش از آن چیزی ست که سینما به او ارائه کرده است؟ روی همین اصل است که مخاطب وقتی با افزایش بلیت سینما مواجه می‌شود دو راه پیش رویش می‌بیند، اول آنکه قید جیبش را بزند و بی‌محابا به سینما برود و پول خرج کند و فیلم ببیند و دوم آنکه با خود بگوید «اصلا سینما نمیرم و اینطوری پولم هم توی جیب خودم می‌مونه.» سوال اینجاست که مخاطبی که تاکنون و پیش از گران شدن بلیت سینما این توانایی و اراده را داشت که راهی سالنهای سینما شود حالا کدام راه را برای ادامه زندگی انتخاب می‌کند؟ مسیر اول یا دوم؟ اما یک چیز روشن است، اینکه او می‌داند که بالاخره فیلم یا فیلم‌هایی را که روی پرده می‌روند را خواهد دید، حتی اگر به سالن سینما نرود و پول بابت خرید بلیت هزینه نکند. آنچه می‌خواهیم بیان کنیم سومین دلیل برای عدم استقبال مخاطب از تماشای فیلم در سالن‌های سینماست؛ «فضای مجازی». این همان موردی است که به مخاطب امکان می‌دهد بدون رفتن به سینما، به راحت‌ترین حالت ممکن به تماشای فیلمهای سینمایی جدید مبادرت ورزد. فضای مجازی که هر لحظه این امکان را دارد که بتواند فیلم‌های روی پرده را به صورت قاچاقی با کمترین هزینه در اختیار مخاطب قرار دهد تا او بتواند در خانه خودش پا روی پا انداخته و فیلم مورد نظرش را به تماشا بنشیند. حالا دیگر مخاطب از اینکه به سینما نرفته و پول بلیت نداده خوشحال هم هست، چرا که توانسته با کمترین هزینه، اثر سینمایی جدیدی را ببیند که اگر می‌خواست آن را در سینما ببیند باید کلی پول خرج می‌کرد؛ پولی که البته فقط شامل هزینه بلیت سینما نمی‌شد و مخارج جانبی دیگری را نیز در کنار خود همراه داشت. آنچه در این گزارش مطرح شد، بیانگر آن است که در این روزها سینما به لحاظ اقتصادی نمی‌تواند ارتباط مستقیم و دوطرفه‌ای را با مخاطبان خود برقرار کند و آنها را برای تماشای فیلم به سالنها بکشاند و این یعنی بجز موارد خاص و استثنایی مانند «موقعیت مهدی» مخاطب با سینما قهر کرده است.