پرتاب توپ سریع عمران خان در کریکت سیاسی پاکستان

اخبار فعل و انفعالات سیاسی اخیر میان احزاب مخالف با باقی ماندن عمران خان در سمت نخست وزیری در مجلس ملی پاکستان و پیشنهاد انحلال مجلس توسط عمران خان و موافقت رئیس‌جمهور پاکستان و همراهی رئیس و نایب رئیس مجلس پاکستان با این امر، منجر به جلب توجه نخبگان به وقایع پاکستان شد چرا که پیش از این رویداد، رسانه‌ها اعلام کردند که سفیر پاکستان در یک کشور قدرتمند خارجی(احتمالا آمریکا) از مقامات آمریکایی نامه‌ای دریافت کرده که در آن توصیه شده است عمران خان به تصمیم آتی پارلمان مبنی بر رای عدم اعتماد به خویش گردن نهد و جایگاه نخست وزیری را ترک کند، هر چند  این روایت با تکذیب مقامات آمریکایی مواجه شده است اما عمران خان  به صورت رسمی به صحت این موضوع اشاره داشته و از طرفدارانش خواسته بود که به خیابان‌ها بیایند و مانع تحقق این اقدام آمریکایی شوند. هر چند که آینده تحولات پاکستان چندان روشن نیست و مخالفان نخست وزیر از جمله حزب مردم پاکستان از شکایت به دیوان عالی پاکستان خبر داده‌اند اما پرتاب سریع توپ توسط عمران خان در زمین سیاسی کریکت پاکستان از جمله افشاگری تلویزیونی، توئیت‌هایی درباره مصاف حق و باطل و عدم بردگی سیاسی برای کشورهای قدرتمند و انحلال مجلس پاکستان نشان داد که عمران خان تصمیم ندارد به سادگی از قدرت کنار برود و طی ۹۰ روز آینده تحولات سیاسی پاکستان برای انتخابات مجدد یکی از متغیرهای تعیین کننده برای خوانش‌های سیاسی روشمند آینده خواهد بود. پس از این مقدمه کوتاه، بررسی سه کلیت جدا گانه برای درک بهتر تحولات پاکستان ضروری به نظر می‌رسد. الف. سیاست داخلی در پاکستان: پاکستان یک کشور چند قومی و چند فرهنگی است، پاکستان در سال ۱۹۴۷ توانست استقلال خود را تضمین کند اما در سال ۱۹۷۱ نیمه شرقی خود را طی جنگ داخلی از دست داد و کشور بنگلادش اعلام موجودیت کرد، رد پای استعمار بریتانیا در پاکستان، تجربه‌ جنگ داخلی، تنش‌های مزمن ژئوپلیتیکی با هند در کشمیر و افغانستان، وجود گروه‌های مختلف ایدئولوژیک و قومی با گرایش‌های رادیکال، وجود مذاهب مختلف و مرام‌های مختلف سیاسی، نفوذ ژنرال‌های ارتش و سازمان اطلاعات ارتش(آی.اس.آی) در شکل دهی به روندهای سیاست داخلی و خارجی و متغیرهای زیاد دیگری، از پاکستان کشوری متکثر و در حال توسعه ساخته است که از یک سو به قرار گرفتن در امتداد زنجیره ارزش جهانی و توسعه همه جانبه خود فکر می‌کند و از سویی دچار تعارضات سیاسی میان بازیگران مختلف قدرت در محیط داخلی است که مشرب‌های چپ، لیبرال تا بازیگران پوپولیست، میانه رو، اسلام گرا، تندرو و رادیکال با گرایش مسلحانه را در بر می‌گیرد. ظهور عمران خان که دانش آموخته اقتصاد در بریتانیا بوده و از تبار پشتون اما متمایل به صوفیه بوده است و نیز الهام گیری او از افکار اقبال لاهوری و درخشش گذشته او در زمینه ورزش کریکت که در واقع میراثی از خاندان مادری اوست و نیز زندگی خانوادگی سیال او، شخصیتی کاریزماتیک، ملی گرا و جنجالی به عمران خان بخشیده است و حتی رفتارهای حساب شده او در دیدارهای خارجی اش فیگور سیاسی او را از رقبایش متمایز می‌کند. عمران خان به نوعی یک فصل مشترک بینافرهنگی از قومیت‌های پاکستان و تیپی از نیروهای سیاسی معتدل است که در سال ۲۰۱۸ با شعار مبارزه با فساد و پیشرفت به جایگاه نخست وزیری پاکستان پا گذاشت و اکنون با گذشت نزدیک به چهار سال از دوره پنج ساله نخست وزیری با یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاسی خود بعد از به دست گیری قدرت به صورت ائتلافی و شکننده با سایز احزاب مواجه شده است.  همچنین پاکستان از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ در وضعیت اقتصادی مثبتی قرار نداشته و همواره سعی در جذب کمک‌های خارجی از کشورهای مختلف داشته که به دلیل نارضایتی آمریکا و همپیمانانش از سیاست خارجی پاکستان گاهی این کمک‌ها قطع شده است اما پاکستان در سال جاری نرخ رشد ۴ درصدی در تولید ناخالص ملی خود را تجربه کرد و نشان داد در حوزه‌های مختلف کشاورزی، بازرگانی، صنعتی و خدماتی زمینه‌ رشد را داراست بنابراین بحران سیاسی پاکستان در فضا و زمینه  داخلی علاوه بر تاثیر گرفتن از مناقشات نیروهای متکثر سیاسی داخلی فعال، ریشه در رکود اقتصادی سه سال گذشته پاکستان در اثر کرونا و قطع برخی کمک‌های خارجی نیز دارد و به نظر می‌رسد با امنیتی سازی گفتمان سیاسی حاکم بر کشور، عمران خان سعی خواهد کرد تا زمینه‌ ایجاد ثبات و ماندگاری خود را در قدرت فراهم کند تا سیاست‌های جدید خود در قالب توازن بخشی به مطالبات داخلی را دنبال و زمینه رشد اقتصادی را فراهم کند که البته می‌بایست منتظر موفقیت یا ناکامی این تاکتیک در ماندگاری عمران خان ماند. ب: سیاست منطقه‌ای پاکستان: پاکستان نقش ویژه‌ای در نقش آفرینی‌های منطقه‌ای دارد و مهم‌ترین نقش آفرینی‌های پاکستان می‌تواند در قالب ایفای نقش دروازه‌ غربی چین در آسیای جنوبی از طریق بندر گوادر به سوی آب‌های آزاد باشد، همچنین پاکستان می‌تواند بازیگری اثر گذار بر ترتیبات آسیای میانه تلقی شود. عضویت در سازمان شانگهای، عضویت در سازمان اتحادیه همکاری‌های منطقه‌ای جنوب آسیا(سارک)، عضویت در اتحادیه کشورهای مشترک المنافع یا همسود که نشان از اهمیت اسلام آباد برای بریتانیاست و  همچنین عضویت در سازمان کنفرانس اسلامی به پاکستان کاراکتری میانجیگر و تسهیل کننده‌ ارتباطات سیاسی  به ویژه میان ایران و عربستان داده است. نفوذ و تاثیر گذاری بر افغانستان و استفاده از آن به  مثابه‌ نوعی عمق استراتژیک برای کنترل هند از نمونه‌های  نقش آفرینی منطقه‌ای این  کشوراست  که  با توجه به ظرفیت‌های اقتصادی و جمعیت رو به رشد و الزامات سیاست خارجی پاکستان که طراحی جدیدی را تجربه می‌کند و در دوره‌ شکل گیری است، نقش پاکستان در منطقه اهمیت رو به تزایدی دارد. ج. سیاست جهانی پاکستان: پاکستان اکنون خود را به بازیگری قابل اعتنا در سیاست‌های جهانی تبدیل کرده است، از سویی پاکستان در گذشته نیاز داشت تا به لحاظ سیاسی_امنیتی در صف بندی کشورهای غربی جایگاه خود را معین سازد و از سوی دیگر با توجه به عمق نیازهای اقتصادی فعلی، میل به توسعه دارد  و با ظهور قدرت چین، پاکستان علاقه مند است تا نوعی سیاست گردش به شرق را دنبال و نیاز بیشتری برای غرب نسبت به خود را مهندسی کند تا بتواند در اختلافات جاری با هند از آن بهره برداری کند. همچنین خط لوله‌ پاکستان استریم که قرار است انرژی روسیه را در قالب یک کنسرسیوم به پاکستان منتقل ‌کند نوعی دیگر از موازنه سازی‌های پاکستان در منطقه و دارای اهمیت ویژه برای ایالات متحده، بریتانیا و هند است. سفر عمران خان در کوران جنگ اوکراین و هشدار پی در پی مقامات آمریکایی به موضع گیری صریح علیه روسیه و موضع نسبتا بی طرفانه پاکستان، چالش پاکستان و آمریکا بر سر افغانستان، پایان دوران نسبتا کم تنش روابط پاکستان و ایالات متحده در دوره‌ ترامپ و ورود به دوره‌‌ای جدید همزمان با ورود بایدن به کاخ سفید است که آثار خود را بر سیاست داخلی پاکستان و حتی ارتش پاکستان که نگران قطع شدن کمک‌های آمریکاست، گذاشته است. بررسی فشرده سه حوزه‌ فوق الذکر نشان می‌دهد که بازیگری جدید پاکستان موجب شده تا عمران خان و هوادارانش به فرصت‌های بازیگری جدید با شرق و گرفتن امتیاز از غرب توجه کنند و مخالفان عمران خان روی تهدیدات و ریسک‌های ناشی از اقدامات جدید دولت و مشکلات رو به تزاید داخلی و منطقه‌ای انگشت بگذارند. به نظر می‌رسد پاکستان در دوره‌ پوست‌اندازی سیاسی است و ایران می‌تواند در تنظیم رویکردهایش نسبت به پاکستان که همواره مثبت و سازنده بوده است پس از دوره آرامش سیاسی در این کشور گام‌های موثرتری را بردارد و هر دو کشور به تقویت علایق سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بیشتر مبادرت ورزند، یقینا همکاری‌های سنتی منطقه‌ای میان ایران و پاکستان قابلیت ارتقا دارد و رویکردهای مثبت پاکستان می‌تواند ایران را به گسترش روابط ترغیب کند، در نهایت و در جمع بندی باید گفت: عبور موفقیت آمیز پاکستان از این مرحله حساس به تعمیق فرایند دولت_ملت سازی در آن کشور کمک می‌کند و متوازن شدن سیاست داخلی و سیاست خارجی پاکستان و مشخص شدن جهت گیری کلی آن در آینده برای تحلیل‌گران واجد ارزش و اهمیت خواهد بود.