14 زن شجاع‌دل

برای اولین بار

«سال‌هاست ما زنان دوره‌های مختلف را در هلال‌احمر آموزش می‌بینیم اما در هیچ‌یک از پایگاه‌ها به‌عنوان امدادگر حضور نداریم. اما امسال تشکیل تیم بانوان امدادگر در شهرستان بهبهان، برای همه ما امیدی را تازه و زنده کرد تا بتوانیم از آنچه آموزش دیده‌ایم برای کمک به دیگران در حوادث هم استفاده کنیم.»

«فرشته بادروج» 32 سال دارد و از سال 1392 عضو هلال‌احمر شهرستان بهبهان شده. مربی امداد است و مثل اغلب زنان نجاتگر، فعالیت‌هایش متمرکز بر برگزاری مانورها و مسابقات مختلف و البته پشتیبانی در حوادثی مثل سیل و … بوده.

او می‌گوید: «شعار هر خانواده یک امدادگر، آنقدر برای من جذاب بود که به سراغ هلال‌احمر آمدم و دوره‌های مختلف را آموزش دیدم، اما بهتر این بود که از زنان آموزش‌دیده هم در پست‌های امدادی کشور استفاده شود. تجربه این اتفاق برای اولین بار در خوزستان نصیب من و تعدادی از زنان بهبهان شد و ثابت کردیم که در این راه، توانایی‌های زیادی داریم.»



 

فرصتی برای اثبات توانایی‌ها

پست امدادی را 25 اسفندماه تحویل گرفته و 15 فروردین 1401 آخرین روز کاری‌شان در این پایگاه نوروزی بود. یکی از پرمسافرترین شهرستان‌های کشور که گرچه امسال حادثه جاده‌ای خیلی زیادی نداشت، اما حساب تعداد مراجعان حضوری و عملیات‌های مختلفی که تیم توانا انجام داده از دست امدادگران و نجاتگرانش دررفته است.

«لیلا مرشد بهبهانی» دبیر باشگاه امدادگران و نجاتگران و سرپرست تیم خواهران بهبهان می‌گوید: «پیش از این، بهبهان اولین شهر استان خوزستان بود که تیم اورژانس زنان را راه‌اندازی کرد. گرچه این تیم بعد از مدتی فعالیت، تعطیل شد اما این سابقه در کارنامه زنان بهبهان باقی ماند. همین موضوع، یکی از دلایلی بود که باعث شد امسال هم شهرستان بهبهان برای تشکیل تیم امداد زنان انتخاب شود.»

از سال 1389 در جمعیت هلال‌احمر فعالیت خود را آغاز کرده و سال‌ها به‌عنوان امدادگر در حوادث مهم نقش‌آفرینی کرده است. بهبهانی می‌گوید: «زنان در حمایت روانی از افراد متاثر از حوادث بسیار خوش می‌درخشند، اما ای‌کاش مسئولان این فرصت را هم به آنها بدهند تا در زمینه امدادرسانی هم توانایی‌های خودشان را ثابت کنند و به فعالیت بپردازند.»

 

تلخوشیرین‌های پایگاه

تصادف‌های جاده‌ای و مراجعات حضوری مسافران نوروزی بهبهان، روزهای سخت اما پرخاطره‌ای برای تیم امداد توانا به‌جا گذاشته است؛ از دعای خیر افرادی که به خدمات فوری نیاز داشتند گرفته تا احوالپرسی مسافران نوروزی با امدادگران شیفت در پایگاه و «خسته نباشید»هایی که از آنها می‌شنیدند.

وقتی ما لباس هلال‌احمر به تن کرده بودیم و به‌عنوان امدادگر به سراغ‌شان می‌رفتیم، برایشان فرقی نمی‌کرد یک زن قرار است به آنها کمک کند یا یک مرد! آنها به تخصص و آموزش‌ها و مهارت‌های ما نیاز داشتند. البته که بسیاری از مصدومان و مراجعان حضوری زن، با دیدن ما احساس آرامش بیشتری می‌کردند

لیلا مرشد بهبهانی می‌گوید: «توجه مردم و احساس مسئولیت آنها برای کمک به دیگران نکته قابل‌توجهی در این تجربه برای من بود. یک‌روز مراجعی به پایگاه آمد و گفت در فلان نقطه از مسیر پیرمردی کنار موتورش زمین افتاده.

فکر می‌کنم به کمک نیاز دارد. تیمی برای ارزیابی و امدادرسانی به محل اعلام شده، رفتیم. دیدم پیرمرد در شانه خاکی جاده، کنار موتور روی زمین افتاده. صدایش کردم. محیط را بررسی کردم که مشکلی پیش رو نباشد.

مرد از شنیدن صدای ما تکانی خورد. از خواب بیدار شد. از آمدن ما تعجب کرده بود. گفت موتورش خراب شده و منتطر رسیدن پسرش است و تصمیم گرفته بود تا آمدن او، زیر سایه موتور روی زمین کمی دراز بکشد و استراحت کند. تشکر کرد و کلی به اتفاق پیش‌آمده خندید و ما را خنداند.»

البته خاطره‌های یک امدادگر همیشه هم شیرین نیستند: «حضور در صحنه حادثه برای هیچ امدادگری ساده و آسان نیست! چه مرد باشد و چه زن! اما شرکت در آموزش‌های حرفه‌ای و تخصصی و کسب تجربه می‌تواند در عملکرد امدادگران تاثیرگذار باشد. برای همین هم حضور در پایگاه امدادی برای هر امدادگر دوره‌دیده‌ای لازم است.»

 

تخصص کارآمد

تجربه امدادرسانی در حوادثی مثل سیل و زلزله، یا حضور به‌عنوان تیم پشتیبانی، از جمله تجربه‌هایی است که در چنته زنان امدادگر و نجاتگر هلال‌احمر پیدا می‌شود. تیم توانای شهرستان بهبهان هم از این قاعده مستثنی نبوده و نیست. با این‌حال زنان امدادگر این تیم، از روزی که کانکس امداد موقت را در جاده بهبهان تحویل گرفتند تا زمان پایان ماموریت 20 روزه‌شان، تغییر زیادی کرده‌اند.

«مهری مدیح» از امدادگران باسابقه هلال‌احمر بهبهان می‌گوید: «هر روزی که برای شیفت به پایگاه می‌رفتیم، نمی‌دانستیم با چه اتفاقی روبه‌رو خواهیم بود. برای همین آموزش‌ها را با هم دوره می‌کردیم و خودمان را برای رویارویی با هر اتفاقی و امدادرسانی در هر سطحی آماده می‌کردیم.

مردم همان‌طور که با دیگر امدادگران رفتار می‌کنند با ما برخورد می‌کردند؛ وقتی ما لباس هلال‌احمر به تن کرده بودیم و به‌عنوان امدادگر به سراغ‌شان می‌رفتیم، برایشان فرقی نمی‌کرد یک زن قرار است به آنها کمک کند یا یک مرد! آنها به تخصص و آموزش‌ها و مهارت‌های ما نیاز داشتند. البته که بسیاری از مصدومان و مراجعان حضوری زن، با دیدن ما احساس آرامش بیشتری می‌کردند.

ولی ما در این پایگاه آنچه را دیگر امدادگران باید انجام می‌دادند، انجام دادیم. حتی من فکر می‌کنم هیچ مشکلی به‌وجود نمی‌آمد اگر ساعت فعالیت پایگاه، مثل دیگر پایگاه‌ها چند ساعت بیشتر از مدت تعیین‌شده می‌بود.»

ناجی مادربزرگ 100 ساله