پیروزی قدرت موشکی انصارالله بر ائتلاف وابسته به متجاوزان

سرانجام پس از گذشت هفت سال از تجاوز ظالمانه ائتلاف چند کشور عربی با رهبری آل‌سعود علیه کشور فقیر یمن و کشتار هزاران زن و کودک و پیر و جوان یمنی و تحمیل قحطی غذا و دارو بر مردم مظلوم این کشور، آتش‌بس دوماهه‌ای مورد قبول طرفین قرار گرفته که می‌تواند گام اول برای پایان این جنگ بیهوده و ظالمانه محسوب شود.
سعودی‌ها که همواره چشم طمع به خاک یمن داشته و حدود ۸۰ سال قبل سه استان نجران، جیزان و مسیر را با حمله نظامی و اشغال از این کشور جدا و به اراضی عربستان سعودی ضمیمه کرده‌اند، هرگونه استقلال و پیشرفت یمن را مغایر منافع خود تلقی می‌کنند و به‌دنبال ایجاد دولت‌های وابسته و ضعیف در این کشور بوده‌اند که آخرین آن دولت علی عبدالله صالح بود؛ دولتی که با قیام مردمی در موج بیداری اسلامی برکنار شد و جای خود را به دولت عبدربه منصور هادی داد که با وعده اجرای خواسته انقلابیون سر کار آمد و پس از بی‌اعتنایی به این خواسته‌ها و تهدید انقلابیون استعفا داد و متواری شد.
اما پس از آنکه دولت ملی با محوریت انصارالله تشکیل شد و یک نظام مردم‌سالار و انقلابی شکل گرفت، منصور هادی با پشتیبانی و تحریک سعودی‌ها به دنبال بازگشت به قدرت و مقابله با انقلاب برآمد که البته وقایع بحرین و مصر نیز در چنین ادعایی بی‌تأثیر نبود.
عربستان سعودی که نگران تحولات ناشی از بیداری اسلامی و شکل‌گیری دومینوی سقوط دولت‌های دیکتاتوری و مشابه خود در منطقه بود، بی‌اعتنایی دولت ملی یمن به خواسته نامشروع منصور هادی را بهانه حمله‌ای سنگین علیه یمن در قالب ائتلاف عربی قرار داد که حاصل آن اشغال بخش‌هایی از خاک یمن و محاصره نظامی و اقتصادی سایر مناطق بود.


حمله‌ای که حمایت دولت‌های غربی دارای انگیزه سلطه و نفوذ در منطقه غرب آسیا را نیز همراه داشت و برخلاف آشکار بودن ماهیت مداخله‌جویانه و جنایتکارانه متجاوزان تا امروز ادامه یافته است.
البته خامی و غرور ولیعهد‌های جوان عربستان سعودی و امارات متحده و محاسبات غلط برای یکسره کردن کار دولت ملی برآمده از انقلاب مردمی یمن در اصل حمله و تداوم آن یک عامل اساسی و منطقی به حساب می‌آید. اینکه حمله اولیه در ۶ فروردین ماه ۱۳۹۴ با تهاجم سنگین هوایی، دریایی و زمینی به نام عملیات طوفان قاطعیت شکل گرفت، پیروزی برق‌آسا را در ذهن این ولیعهد‌های جوان و بی‌تجربه به ظن قوی و احتمال زیاد متصور می‌سازد.
زمانی که عملیات طوفان قاطعیت با مقاومت شدید مردمی مواجه و تصور پیروزی برق‌آسا به یأس انجامید، آنان موج بعدی حمله را از دوم اردیبهشت‌ماه با نام عملیات احیای امید شروع کردند که نتیجه آن هزینه‌های سنگین جنگی فرسایشی برای کشور مظلوم یمن و همچنین کشور‌های متجاوز بوده است.
اما این جنگ به شکوفایی استعداد‌های نظامی و شکل‌گیری مقاومتی جانانه در مردم یمن و تقویت اراده استقلال و پیشرفت ملی کمک کرد، به گونه‌ای که برخلاف فشار‌های سنگین و جنایت‌های وحشتناک متجاوزان و چشم بستن تمامی مدعیان حقوق بشر بر این جنایات، انقلابیون یمنی که به جز محور مقاومت اسلامی در منطقه هیچ حامی دیگر ندارند، در ماه‌های اخیر با به‌کارگیری پهپاد‌های تهاجمی در عمق خاک عربستان سعودی و مراکز نفتی این کشور، ثابت نمودند که استراتژی خود را از دفاع به حمله تغییر داده و اراده و امکان پیشبرد آن را نیز دارند.
همزمانی این تحول راهبردی در میدان جنگ یمن با جنگ اوکراین که نیاز غرب به افزایش صادرات نفت عربستان را تشدید کرده بود و همچنین امتحان بد امریکا در حمایت از دولت اشرف غنی و فرار مفتضحانه از افغانستان، امروز شرایطی را پدید آورده که ائتلاف عربی متجاوز، چاره‌ای جز خداحافظی با ادعا‌های اولیه و پذیرش شرایط انصارالله ندارد.
از این رو همان کشور‌هایی که در سالیان گذشته با سخاوت تمام زرادخانه تولید قتل، جنایت و تخریب این ائتلاف را تقویت و دلار‌های نفتی عربستان و امارات را با فروش تسلیحات و جنگ‌افزار به غرب برمی‌گرداندند، امروز نیازمند افزایش صادرات نفت هستند و عربستان و امارات هم برای ادامه صادرات نفت و فرار از هزینه‌های سنگین این جنگ بیهوده چاره‌ای جز آتش‌بس نمی‌بینند، چرا که توان موشکی و پهپادی انصارالله از یکسو و رویکرد آن به استراتژی تهاجم از سوی دیگر وضعیت میدان را به نفع انصارالله تغییر داده است.
همین تغییر وضعیت است که ولیعهد خام و متکبر آل‌سعود را مجبور به پذیرش واقعیت یعنی قدرت انصارالله و گردن نهادن به شرایط دولت ملی یمن و بی‌اعتنایی به التماس‌های منصورهادی کرده است. به عبارت واقعی‌تر و به طور خلاصه می‌توان گفت توان موشکی و پهپادی و شجاعت اتخاذ راهبرد تهاجمی انصارالله به شکل‌گیری موازنه‌ای انجامیده که جنگ‌سالاران آل‌سعود چاره‌ای جز عقب‌نشینی برای ادامه حیات خود ندارند. حامیان آل‌سعود هم که پیش از این میزان توان و قدرت خود را در فرار از افغانستان به نمایش گذاشته بودند، امروز بر اوکراین متمرکز و نگران روند صعودی قیمت انرژی هستند که اگر لازم باشد برای تأمین آن حاضر به فدا کردن هر شریک و متحدی هستند. این اتفاق یک درس بزرگ برای تمامی کشور‌های مستقل دارد و آن این است که گرچه نباید از جنگ استقبال کرد، اما مقابله با جنگ‌سالاران متکبر و مغرور، چاره‌ای جز استفاده از قدرت باقی نمی‌گذارد و هزینه تأمین قدرت با پهپاد و موشک بسیار کمتر از خسارت‌های پذیرش اشغال و سلطه مستکبران است.