سينماي پيشرو در برزخ

تينا جلالي
اواخر اسفند ماه سال گذشته در ادامه تغيير و تحولات مديريتي سازمان سينمايي، اعلام شد كه براي ارتقاي كيفيت هنري سينما، فصل نويني از حمايت فيلم‌هاي هنري و تجربي در كشور آغاز مي‌شود و سازمان سينمايي در برنامه‌هايي كلان قرار است با برنامه‌ريزي و طراحي شيوه‌هايي، مجاري اكران آثار هنري و تجربي سينماي ايران را تسهيل و گسترش دهد. از اين‌رو قرار شد مديريت و نظارت بر فعاليت‌هاي حوزه فيلم‌هاي هنري و تجربي به مركز گسترش سينماي مستند و تجربي واگذار شود و اين مركز وظيفه حمايت و كمك به چرخه اكران اين نوع فيلم‌ها را بر عهده بگيرد.
محمد خزاعي، رييس سازمان سينمايي عمده‌ترين دليل اين واگذاري را خارج كردن انحصار از يك مجموعه خاص عنوان و تاكيد كرد: « در فصل جديد حمايت از اكران آثار هنري و تجربي، در كنار موسسه هنر و تجربه ايرانيان، كليه موسسات و دفاتر پخش و اشخاص حقيقي و حقوقي علاقه‌مند هم مي‌توانند در اين عرصه حضور پيدا كنند.» 
اما اين تغيير مدل اجرايي و ساختار عملياتي به مذاق بسياري از سينماگران اين حوزه خوش نيامد و انتشار اين خبر با واكنش‌هاي مختلفي همراه بود. عده‌اي واگذاري مسووليت اكران فيلم‌هاي هنري و تجربي به مركز گسترش را از اساس در تناقض با استقلال فعاليت‌هاي گروه هنر و تجربه دانستند و اين جابه‌جايي را ناديده گرفتن و بي‌اعتبار دانستن تلاش هشت ساله اين گروه برشمردند . تعدادي از فيلمسازان با اينكه به عملكرد مسوولان موسسه هنر و تجربه نقد جدي داشتند ولي قرار گرفتن گروه هنر و تجربه ذيل مركز گسترش سينماي مستند و تجربي براي‌شان خيلي سنگين آمد.به عنوان نمونه يكي از فيلمسازان اين گروه در صفحه شخصي خود نوشت: «چرا اينچنين شد؟ با همه عصبانيت‌ها و ناراحتي‌ها از عملكرد مسوولان هنر و تجربه، از همه همكارانم در اين موسسه تشكر مي‌كنم، چراكه هيچ ‌وقت فكر نمي‌كردم فيلم‌هايم در سرزمين خودم نمايش داده شود.» تعدادي از اهالي سينما هم بودند كه واسپاري مسووليت هنر و تجربه به مركز گسترش را درخور توجه و در جهت حمايت از همه فيلم‌هاي هنري و خارج كردن انحصار پخش از گروه هنر و تجربه دانستند.
با در نظر گرفتن تمام نظرها و نقدهايي كه به مجموعه سينمايي هنر و تجربه وارد است بي‌شك ترويج سينماي هنري با انديشه‌هاي نو براي هر كشوري كه بخواهد سينمايش پيشرفت كند واجب و ضروري است و نبايد فيلم‌هايي كه حاوي ديدگاه متفاوت و خلاف جريان اصلي سينما هستند در صف اكران بمانند يا فرصت نمايش پيدا نكنند. فراموش نكنيم در هشت سال فعاليت گروه هنر و تجربه، بسياري از فيلمسازان شناخته شده امروز از دل اين گروه بيرون آمدند. از آن ميان مي‌توان به شهرام مكري، مجيد برزگر، هادي محقق، بهتاش صناعي‌ها و نام‌هاي متعدد ديگر اشاره كرد. شايد بتوان گفت كسي مانند زنده‌ياد اصغر عبدالهي‌ كه سال‌ها در عرصه فيلمنامه‌نويسي فعال بوده و حتي بيش از 30 سال پيش براي فيلمنامه «خانه خلوت» از جشنواره فجر سيمرغ بلورين گرفته بود، تنها تجربه كارگرداني فيلم بلندش را به نوعي به يمن وجود گروه سينمايي هنر و تجربه محقق كرد. اساسا حمايت از فيلم‌هاي كوتاه و مستند از هنر و تجربه آغاز شد. هنر و تجربه بود كه ذائقه مخاطب را به سمت فيلم‌هاي متفكر سوق داد . به قول دوستي هنروتجربه با همه‌ فرصت‌‌سوزي‌ها و اشتباهاتش يكي از مهم‌ترين اتفاقات سينماي پس از انقلاب است. در گزارشي كه مي‌خوانيد، تعدادي از فيلمسازان و كارشناسان اين حوزه به پرسش‌هاي «اعتماد» پاسخ داده‌اند.
گذشت زمان اين تصميم را 
داوري خواهد كرد
 در ابتداي بحث بد نديديم سراغ اميرحسين علم‌الهدي، مديرعامل گروه سينمايي «هنر و تجربه» برويم و از او بخواهيم تا نظرش را درباره اين تغيير و تحولات بيان كند كه او نظراتش را به صورت نوشتار در اختيار روزنامه اعتماد قرار داد: «هر دولتي فارغ از نگاه سياسي در اين سرزمين بر اساس نگاه خود «و نه اسناد بالادستي» به حوزه فرهنگ و هنر نگاه و رفتار مي‌كند و اگر انتظار داشته باشيم دولت‌ها در مقام تكميل‌كننده فعاليت‌ها و دستاوردهاي دولت قبل باشند، قطعا اشتباه مي‌كنيم!
در سال ۹۲ «مديران وقت سينماي ايران» تصميم‌ گرفتند براساس سازوكاري مشخص قفل چند دهه عدم نمايش سينمايي فيلم‌هاي هنري و تجربي را بگشايند و طي ۸ سال (۱۴۰۰-۱۳۹۲) براساس نظر اكثر فعالان رسانه‌اي و هنري و فرهنگي مهم‌ترين دستاورد دو دولت در اين بخش «سينماي هنر و تجربه» بود، توانست به عدم نمايش صدها فيلم سينمايي، مستند، كوتاه و انيميشن پايان دهد و بيش از ۷۰۰ فيلم طي نزديك به ۸ سال به نمايش درآورد و اثرات مثبت هنري، فرهنگي و اجتماعي را براي سينماگران و مخاطبان جدي سينما به ارمغان آورد. مي‌دانيم وظيفه ذاتي دولت‌ها حمايت از نوآوري و شكستن چارچوب‌هاي فكري منجمد براي پيشبرد و توسعه فعاليت‌هايي است كه اگر در خود بازنگري نشوند در آب راكدي غوطه‌ور مي‌شوند كه توان نجات از باتلاق ركود و خمودگي را ندارند و دولت‌هاي پيشرو براي خروج از اين خمودگي و ركود بخشي از حمايت‌هاي مالي خود را به اين نوآوري‌ها و شكستن‌هاي چارچوب‌هاي فكري منجمد روانه مي‌كنند و بي‌شك در دولت يازدهم و دوازدهم (با تمام بي‌مهري‌هاي مسوولان وقت سينمايي دولت دوازدهم!) اين سياست در دستور كار بود تا سينما بتواند تجربه‌هاي جديدي را بر پرده سينما شاهد باشد و حال نتيجه حضور موثر جوانان نوجو را در صحنه سينماي ايران به نظاره نشسته‌ايم تا البته سعه صدر و همراهي دولتمردان و فعالان سينمايي براساس راهبري شوراي فرهيخته سينماي هنر و تجربه با كمترين ميزان حمايت‌هاي مالي و همراهي و همكاري فعالان سينماي ايران در تمام بخش‌ها تجربه‌اي منحصر‌به‌فرد را براي سينماي ايران حاصل كند!
حال كه دولت سيزدهم براساس سياست‌هاي خود خواهان تغيير ساختاري در نوع حمايت از اين سينماست (كه طبيعتا گذشت زمان اين تصميم را داوري خواهد كرد) متوليان سياستگذاري و اجرايي اين سينما طي اين ۸ سال با فراغ بال و به‌رغم همه دستاوردها و البته ضعف‌هاي موجود در اين تجربه خاص، وظيفه نيابتي خود را (موسسه هنر و تجربه به نيابت از سازمان سينمايي طي ۸ سال وظيفه حمايت از اين سينما را برعهده داشته است) به دولت برمي‌گردانند تا به نظاره بنشينيم سياست‌هاي متوليان سينمايي دولت سيزدهم طي ساليان آينده را در برابر اين نوع سينماي پايه و مهم و ما نيز به نوبه خود آرزوي بر پرده ماندن و موفقيت اين سينما و بالاخص حفظ اين دستاورد را خواهيم داشت و چه نكته‌سنج بود بزرگ سينماي هنري و تجربي سينماي ايران زنده‌ياد عباس كيارستمي: «هنر و تجربه حاصل يك تفكر پيشرو است» و فعالان نجيب اين سينما فارغ از نگاه دولت‌ها اين سخن را با پيشبرد اين نوع سينما در تمام ابعاد خود قطعا حفظ خواهند كرد...»


حداقل از فيلمسازان هنري و تجربي 
مشورت  بگيريد
در ادامه با بابك بهداد، سازنده مستند «بهارستان خانه ملت» كه فيلمش در اين گروه سينمايي به نمايش درآمده صحبت كرديم: «هم خودم و هم دوستانم كه سينماي مستقل و متفاوت و تجربه‌گرا را دنبال مي‌كنيم مخاطبين پروپاقرص فيلم‌هاي اين گروه بوديم، چراكه معتقدم اين نوع سينما، امكان و محلي براي درست ديده شدن فيلم‌هاي غيركليشه‌اي، خاص و مستقل است و همزمان با اكران اين فيلم‌ها، فيلمسازان اين گروه هم نظرات و نقدها و واكنش‌هاي مخاطبين را مي‌شنيدند.»
او مي‌گويد: «من حتي پيگير مجله‌اي كه اين گروه منتشر مي‌كرد هم بودم. نقدها و مصاحبه‌ها و مباحثي كه در اين مجله مطرح و چاپ مي‌شد برايم جالب و خواندني بود، اما حالا سازمان امور سينمايي و وزارت ارشاد نظر ديگري در مورد چگونگي فعاليت اين گروه دارند و مي‌خواهند بازنگري در برنامه‌هاي اين موسسه انجام شود و به نظرم بايد به آنها زمان داد كه ببينيم تصميمات و برنامه‌هاي‌شان چيست.»
بهداد همچنين در ادامه پيشنهاد مي‌دهد: «بهتر است در خصوص برنامه‌هاي اجرايي موسسه هنر و تجربه با هنرمندان و سينماگران با تجربه مشورت و اتاق فكري تشكيل شود و دراين مسير آقاي علم‌الهدي مديرعامل جديد موسسه هنر و تجربه كه اتفاقا مدير كاربلدي است با همفكري و مشاركت ديگر فيلمسازان اين حوزه مي‌تواند برنامه‌ريزي مطلوب و قدرتمندتري بيش از پيش براي پيشبرد اهداف گروه هنر و تجربه داشته باشد .»
كارگردان مستند «بهارستان خانه ملت» تاكيد مي‌كند: «استمرار فعاليت موسسه سينماي هنر و تجربه به‌ شدت براي سينماي ايران لازم و ضروري است و اين موسسه نبايد بعد از هشت سال فعاليت، كوچك‌تر يا كم كار‌تر يا تعطيل شود .آنجا مكاني براي نمايش سينماي مستند و فيلم كوتاه و سينماي مستقل و خاص است كه مي‌تواند با مخاطبين خود ارتباط برقرار كند و اين سينما بر ساختار فرم و محتواي سينماي بدنه بسيار تاثيرگذار بوده و خواهد بود. فيلم‌هاي اين گروه مفري براي فيلمسازاني است كه با بودجه كمتر و حداقل امكانات ولي انگيزه بالا با ارايه ساختارهاي شخصي و تجربي و پيشرو امكان حضور پيدا مي‌كنند، چنين سينمايي در تمام دنيا رواج دارد و از آنها حمايت مي‌شود و در شكل سينماي خاص و جشنواره‌ها تاثير بالايي دارد و از نوع سينمايي است كه به هنرهاي ديگر از جمله ادبيات و تئاتر يا موسيقي كشور گرايش و وابستگي بيشتري دارد و نكته مهم‌تر اينكه گروه هنر و تجربه در تمام سال‌هاي فعاليتش اين امكان را براي فيلمسازان اين گروه فراهم مي‌كرد كه فيلم‌هاي‌شان روي پرده سينما و امكانات تصويري و صوتي خوب ديده شود و اين در زيبا‌شناسي فيلم‌ها و بهتر ديده شدن آثار بسيار موثر بود و اينكه در شهرهاي مختلف ايران نيز مخاطبين به تماشاي اين فيلم‌ها بنشينند نكته بسيار مهمي است كه در ارزش‌گذاري اين گروه از اهميت بالايي برخوردار است.»  اين كارگردان ابراز اميدواري مي‌كند هر چه زودتر دوباره شاهد فعاليت‌ها و برنامه‌هاي جديد و پيشرو اين موسسه باشيم و در عين حال به نكته مهمي اشاره مي‌كند: «مركز گسترش از اين پس مديريت، هماهنگي و نظارت بر فعاليت‌هاي اين حوزه و همچنين، وظيفه حمايت و كمك به چرخه اكران فيلم‌هاي هنري و تجربي را به درستي برعهده بگيرد تا شاهد حضور فيلم‌هاي متنوع و بيشتري در اين گروه باشيم. بسيار فيلم‌هايي كه به‌رغم كيفيت خوب‌شان به دلايل اعمال سليقه يا مميزي از اين گروه كنار گذاشته شدند.»
مديرعامل فعلي تجربه ندارد
 سام كلانتري دو فيلم مستند «مانكن‌هاي قلعه حسن خان» و «جايي براي فرشته‌ها نيست» را در مقام كارگردان در گروه سينمايي «هنر و تجربه» اكران كرده او معتقد است: از هر زاويه و منظري كه به قرار گرفتن گروه هنر و تجربه زير چتر مركز گسترش سينماي مستند و تجربي نگاه كنيم، مي‌بينيم تصميم اشتباهي است . از كلانتري مي‌پرسيم چرا؟ او مي‌گويد: براي اينكه اولا مركز گسترش به عنوان توليد‌كننده و كمپاني مادر به اندازه كافي مسووليت بر عهده دارد و بايد به كارهاي مهم خود برسد، دوما مديريت فعلي مركز گسترش كه فاقد تجربه‌هاي لازم در اين عرصه و چرخه است اينكه خودش بتواند از پس اموراتي كه بر عهده‌اش قرار گرفته بربيايد خودش كار بزرگي انجام داده در نتيجه به نظرم او نمي‌تواند بار ديگري را بر دوش بگيرد . از اين جهت تجميع گروه هنر و تجربه با تجربه كاري چند ساله و با هيات‌مديره مجزا در مركز گسترش دليلش را واقعا نمي‌فهمم.
كلانتري در انتهاي صحبت‌هايش به طنز مي‌گويد:   البته اين را در نظر بگيريم در كشور ما هر دولتي كه روي كار مي‌آيد بايد چرخ از ابتدا خلق شود و خب اگر از اين منظر به اين تصميم‌ها نگاه كنيم كار مديران درست است و بايد دوباره چرخ از اول اختراع شود.
هنر و تجربه نيروهاي خلاق زيادي
 وارد سينما كرد
اما هادي محقق يكي از فيلمسازاني كه نگره‌هاي هنري و تجربي در اكثر ساخته‌هايش لحاظ شده و عمدتا هم آثارش در گروه هنر و تجربه به نمايش در آمده، مي‌گويد: «اهميت هنر و تجربه، ماهيت و هويتش به استقلال است و مستقل انديشيدن يعني فيلمساز ملاحظات را در نظر نگيرد و با نگرش و جهان‌بيني منحصر‌به‌فرد خود فيلمش را بسازد.استقلال را از هنر و تجربه گرفتن مثل اين مي‌ماند كه تفكر را از فيلمسازش بگيري.» به گفته محقق هنر و تجربه خاستگاه سينماي ايران به شمار مي‌رود و اگر امروز سينماي بدنه قوي داريم از اين مبدا و خاستگاه قوي سرچشمه مي‌گيرد: « از دستاوردهاي هنر و تجربه همين بس كه حجم زيادي كادر‌سازي در سينما صورت گرفت و افراد زيادي از فيلمبردار و صدابردار و كارگردان كه اشتياق حضور در سينماي ايران داشتند كارشان را از فيلم‌هاي اين گروه شروع كردند.يا اساسا حمايت از فيلم‌هاي كوتاه و مستند از هنر و تجربه آغاز شد. اين گروه تبديل به انديشگاهي براي فيلمسازاني است كه مي‌دانند جريان نرمال و معمولي در فيلم‌هاي اين گروه نمي‌بينند. محل امني است براي توسعه سينمادوستان. در هشت سال فعاليت اين گروه، فيلم‌هاي اكران شده در اين گروه ناخودآگاه يا خودآگاه بر سليقه مخاطب تاثير گذاشت و مخاطب را با نگرش‌هاي ديگري آشنا كرد.حيف است كه اين تلاش‌ها ناديده گرفته شود.البته در ظاهر شايد اين دو سينما (بدنه و تجربي) به هم ارتباطي نداشته باشند، اما در باطن به هم پيوسته‌اند. چگونه است كه مي‌گوييم حساب ارزي پشتوانه‌اش طلاست، هنر و تجربه هم پشتوانه سينماي بدنه ايران است. 
كارگردان فيلم «درب» با تاكيد بر اينكه سينماي بدنه ويژگي و اهميت خاص خود را دارد، مي‌گويد: «بايد بپذيريم هر عنصري نيازمند پشتوانه است در سينما، نوآوري و نوجويي هم وابسته به سينماي هنر و تجربه است.»
او در انتهاي صحبتش با بيان اينكه گروه هنر و تجربه و مركز گسترش هر كدام مي‌توانند مسير و راه خود را بروند به صحبت‌هايش اضافه مي‌كند: « همه سينماي ايران كه سينماي بدنه نيست، سليقه‌هاي متفاوت بايد پوشش داده شود .  اميدوارم مسوولان تصميمي نگيرند كه اين روزنه اميد سينماگران نوجو و نوگرا مسدود شود.»
فيلمسازان جوان را نااميد نكنيد
كوروش عطايي كه دو فيلم مستند از «ايران يك جدايي» و «در جست‌وجوي فريده» را در گروه هنر و تجربه اكران كرده با بيان اينكه در جريان برنامه‌هاي سازمان سينمايي و مركز گسترش سينماي مستند و تجربي براي ساماندهي اين گروه سينمايي نيست و نمي‌داند قرار است چه اتفاقي براي اين گروه بيفتد، توضيح مي‌دهد: هر قدر فضاي اكران فيلم‌هاي هنر و تجربه (اينكه چه فيلم‌هايي در اين گروه اكران شود خودش محل بحث مفصلي است) ساز و كار دولتي بگيرد قطعا پيچيده‌تر و باعث مي‌شود هنر و تجربه، به گروهي عقيم و خنثي تبديل شود ولي هر قدر اين گروه از استقلال بيشتري برخوردار باشد با طرح مباحث جدي‌تري همراه است. اين كارگردان مي‌گويد: فيلم‌هايي كه در گروه هنر و تجربه اكران مي‌شود محل نمايش‌شان خارج از بدنه سينماست و از آنجايي كه بازگشت مالي ندارند نياز به حمايت دارند و قطعا دولت‌ها نقش مهمي در زنده نگه داشتن اين نوع سينما دارند حالا چه از طريق هنر و تجربه و چه از جانب مركز گسترش بايد حامي اين سينما بود ولي آنچه مسلم است اينكه مركز گسترش بيشتر در بخش توليد فعاليت دارد و تمام نگراني من در اين است كه با وجود اينكه در بحث پخش فيلم وظيفه‌اي براي اين مركز تعريف نشده گروه هنر و تجربه از رسالت اصلي خود باز بماند .
اين كارگردان در ادامه صحبتش به اين نكته اشاره مي‌كند كه قطعا به عملكرد گروه سينمايي هنر و تجربه انتقادات وارد است و اين اواخر اكران در اين گروه بيشتر تبديل به «باري از دوش برداشته شدن» بود و فيلم‌ها ديده نمي‌شدند كه آن هم مستقيم به عدم حمايت سازمان سينمايي ربط داشت اما هر چه بود روزنه اميدي براي اين نوع سينما و حضورش بسيار غنيمت بود. به شخصه از بودن گروه هنر و تجربه بسيار خوشحال بودم و براي آينده آن بسيار ناراحتم و به نظرم مي‌رسد يكجور نااميدي براي فيلمسازان جوان به وجود مي‌آيد كه آينده روشني براي خود متصور نمي‌شوند.
حواس‌تان به گسترش 
فيلم‌هاي زيرزميني  باشد
با سميرا برادري كه با ۸ فيلم در سمت‌هاي مختلف در گروه هنر و تجربه حضور داشته گفت‌وگو مي‌كنيم. او مي‌گويد: «فيلم‌هاي احتمال باران اسيدي به كارگرداني بهتاش صناعي‌ها و درساژ پويا بادكوبه و بي‌سر كاوه سجادي‌حسيني را به عنوان تهيه‌كننده، فيلم خواب تلخ، محصول طوبي فيلم و به تهيه‌كنندگي روح‌الله برادري را نمايش داديم و در فيلم‌هاي «اشكان، انگشتر متبرك و چند داستان ديگر»، پرويز و گس به عنوان دستيار اول كارگردان و برنامه‌ريز و در فيلم خاكستر و برف به عنوان منشي صحنه حضور داشتم.»
او در مورد اينكه آيا هنر و تجربه در سال‌هاي فعاليتش در سينماي ايران دستاوردي داشته يا خير، مي‌گويد: «هنروتجربه با همه فرصت‌‌سوزي‌ها و اشتباهاتش يكي از مهم‌ترين اتفاقات سينماي پس از انقلاب است.»
برادري در تحليلش از فعاليت‌هاي اين گروه سينمايي توضيح مي‌دهد: هنر و تجربه در ابتداي كار خود تعداد زيادي فيلم مهم كه در سال‌هاي دور امكان اكران نداشتند، در اختيار داشت. به عنوان يك موسسه پخش فيلم، امكان ارايه آنها را به دست آورد و استقبال نسبتا خوبي هم از آن فيلم‌ها شد. اما ساختار آن خيلي زود معيوب شد. چه از نظر اعتماد‌سازي براي مخاطب و حتي فيلمساز و چه از نظر نظم دادن به برنامه نمايش و درآمد حاصل از آن و بازگشت سرمايه فيلم و حفظ ارتباط درست با صاحبان فيلم. از طرفي چون بازوي توليد وجود نداشت و هزينه توليد فيلم هم روز به روز افزايش مي‌يافت عملا به مشكل محتوا برخورد كه البته با پخش فيلم‌هاي مستند و بعدتر بها دادن به فيلم كوتاه مسير خود را ادامه داد.  اما با اشتباهاتي نظير عدم برنامه‌ريزي درست براي اكران فيلم‌ها و همچنين نمايش فيلم خارجي يا ادامه اكران سينماي بدنه، تيشه به مفهوم خود زد. 
از او درباره چگونگي حمايت از فيلم‌هاي هنري و تجربي مي‌پرسيم كه او توضيح مي‌دهد: اين سوالي بي‌جواب است. سينما به عنوان صنعت نيازي به حمايت ندارد و بايد روي پاي خود بايستد و به عنوان هنر‌ِ پر هزينه قطعا نيازمند حمايت است. از نظر او مهم‌تر سينماگر است كه بايد مورد حمايت قرار بگيرد. آنچنان كه كانون پرورش فكري در روند توليد فيلم‌هاي آقاي كيارستمي موثر بود يا تلويزيون ملي ايران براي پرويز كيمياوي امكان ساخت مغول‌ها را فراهم كرد. سينماي ايران براي ساخت نسلي فرهيخته به حمايت از هنرمندان براي توليد آثار نيازمند است.
اما درست‌تر بود سينماي هنر و تجربه با گرفتن محل از شهرداري در تمام شهرها به صورت خودگردان و خصوصي نظام يابد.  او درباره تصميم دولت براي زيرمجموعه قرارگرفتن اين سينما در مركز گسترش با بيان اينكه در جريان اين سازوكار قرار ندارد اما بنا بر تجربه به ذكر چند مورد اشاره مي‌كند: «۱- تجربه هشت ساله هنروتجربه با ناكامي‌هاي بسيار نبايد دور ريخته مي‌شد. 2- مركز گسترش سينماي مستند و تجربي بازوي توليد، پخش بين‌المللي و جشنواره فيلم‌هاي مستند است. حتي مي‌توان به جرات گفت فيلم‌هاي تجربي سال‌هاست نقش جدي در مركز گسترش ندارند. از طرفي استقلال هنر و تجربه به عنوان موسسه پخش و نه توليد امكان پخش منصفانه‌تري را فراهم مي‌كرد.3- اگر ساز و كار پخش همان هنر و تجربه باشد پس اين تغيير نه تنها بدون فايده بلكه زيانده به نظر مي‌رسد. 4- اگر فضايي براي فيلم‌هاي هنري وجود نداشته باشد كم‌كم با ساخت فيلم‌هايي بدون پروانه مواجه خواهيم شد. هنر و تجربه خوب يا بد مهم‌ترين سد در برابر سينماي زيرزميني بود؛ حال با اين ادغام بايد ديد فيلمسازان پرشور جوان چه مسيري را براي ساخت آثارشان انتخاب مي‌كنند.»
برنامه‌هاي مركز گسترش براي هنر و تجربه 
چيست؟ 
و در انتها براي روشن شدن موضوع سراغ محمد شكيبانيا، معاون مستند مركز گسترش كه خود تجربه اكران دو فيلم «زمناكو» و «جايي براي فرشته‌ها نيست» را در گروه هنر و تجربه دارد، رفتيم و نظرش را در مورد دغدغه فيلمسازان جوان فيلم‌هاي تجربي و هنري پيرامون تلفيق مركز گسترش و گروه هنر و تجربه ذيل يك مجموعه كه باعث از بين رفتن شاكله و وجاهت موسسه هنر و تجربه مي‌شود، جويا شديم كه او به صورت تفصيلي به اين موضوع مي‌پردازد و مي‌گويد: در همين ابتدا بگويم كه اصلا قرار نيست فعاليت گروه هنر و تجربه متوقف يا زحمات هشت ساله دوستان در اين موسسه ناديده گرفته شود. تمام كساني كه در اين گروه در هشت ساله گذشته فعاليت كرده و مي‌كنند از دوستان و همكاران ما هستند و از افراد شناخته شده و معتبر سينماي ايرانند. قاعدتا قرار گرفتن گروه هنر و تجربه زير چتر مركز گسترش بايد به رونق گرفتن اكران‌ فيلم‌ها كمك كند و اصلا قرار نيست اين جريان مهم متوقف شود.  او به صحبت‌هايش ادامه مي‌دهد: در طرح جديد قرار است افراد ديگر يا گروهاي پخش ديگر هم كه توانايي اكران و توزيع فيلم دارند، بتوانند حامي پخش فيلم‌هاي تجربي باشند و سعي بر اين است كه با تكيه بر تجربه‌هاي انجام شده، اكران هنر و تجربه پر رونق‌تر باشد.همان‌طور كه مي‌دانيد يكي از مشكلات اكران فيلم‌هاي هنر و تجربه كنداكتور پراكنده آن است و اگرچه خود فيلمسازها كه اغلب جوان هستند از تجربه اكران فيلم‌شان راضي‌اند، اما جريان جدي به وجود نمي‌آورد و بسياري از مخاطبين علاقه‌مند به تماشاي چنين آثاري از اين كنداكتور پراكنده سر در گم مي‌شوند.  ما  در مركز گسترش طرح‌هاي مختلفي را در دست بررسي داريم و ايده‌هاي گوناگون را مي‌سنجيم تا به نتيجه درست و منسجم از اكران فيلم‌ها برسيم و مسيري را براي اكران فيلم‌ها فراهم كنيم كه ديده شوند؛ از اكران‌هاي كوچك و محفلي گرفته تا مراكز فرهنگي و دانشگاه‌ها و البته سينماهاي تحت قرارداد، همه در طرح جديد مدنظر قرار مي‌گيرد . شكيبانيا توضيح مي‌دهد: همه به اين موضوع واقفيم كه از اكران فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه قرار نيست انتظار مخاطب بالا و فروش داشته باشيم، اما ما در مركز گسترش تلاش مي‌كنيم از همين بضاعت كم جرياني براي ديده شدن بيشتر فيلم‌ها فراهم كنيم. تلاش خواهيم كرد از تجارب گروه هنر و تجربه در هشت سال گذشته بهره ببريم و محاسن آن را تقويت و ضعف‌هاي آن را مرتفع كنيم.  در قدم اول تلاش اين است كه روي تغييراتِ جدول اكران فيلم‌هاي هنر و تجربه و تنوع اشكال اكران و مشاركت با گروه‌ها و افراد علاقه‌مند به اين كار در سراسر كشور تمركز شود. اين فيلمساز در بخش ديگري از صحبت خود مي‌گويد: خودم به شخصه تجربه اكران دو فيلم مستند در گروه هنر و تجربه را دارم و بسيار راضي بودم چه به لحاظ ترتيبات حمايتي كه وجود داشت و چه امكانات تبليغاتي براي ما راضي‌كننده بود ضمن اينكه خودمان هم در تبليغات تلاش زيادي كرديم.  ولي اغلب فيلمسازها براي فيلم‌شان فرصت تبليغ ندارند، يا اصلا مهارتش را به‌طور جدي ندارند و فيلم‌هاي هنر و تجربه اغلب اكران‌هاي كم فروغي داشته‌اند. اين در حالي است كه هنر و تجربه در سراسر كشور امكانات خوبي دارد و بودجه و حمايت‌هايي از وازرت ارشاد مي‌گيرد كه اينها بايد به درستي برنامه‌ريزي شود.
شكيبانيا در پاسخ به اين سوال كه مسووليت مركز گسترش بر مبناي توليد است چگونه مي‌تواند پخش را هم كنترل كند، مي‌گويد: در زمينه توليد، مركز گسترش پس از تصويب طرح‌ها عملا ناظر توليد است و توليد در گروه‌هاي توليدي انجام مي‌شود. حالا در مساله پخش و اكران فيلم‌هاي مستند و فيلم‌هاي تجربي و هنري هم رويكرد درست اين است كه به سمت نظارت برود و تلاش كند كار از مجراي گروه‌ها و شركت‌هاي پخش و افراد علاقه‌مند پيش برود. او در پاسخ به اين سوال كه آيا ظرفيت فيلم‌هاي هنر و تجربي در سينماي ايران به اين ميزان زياد است كه از مجراهاي مختلف پخش شود؟ مي‌گويد: بله؛ همچنان تعداد فيلم‌هاي متقاضي اكران بيش از ظرفيت اكران هنر و تجربه است و هر ساله حدود يك‌چهارم فيلم‌هاي متقاضي اكران، امكان نمايش مي‌يابد.اهميت اين اكران‌ها هم اين است كه جريان پيشروي سينما و حتي ريشه‌هاي سينماي تجاري از همين فيلم‌هاي هنري و تجربي تغذيه مي‌شود و بايد به اين سينما نگاه و حمايت جدي داشت، بنابراين جاي نگراني نيست و قطعا برنامه‌ريزي‌ها به سمت حمايت بيشتر از اكران فيلم‌هاي هنري و تجربي است.
موخره
به نظر مي‌رسد با صحبت‌هاي مطرح شده بين فيلمسازان و مديران سينما بايد صبر كنيم تا ببينيم ماحصل اين تصميم‌گيري چه مي‌شود. دست‌كم 6 ماه ديگر نتيجه اين تلفيق را مي‌توان ارزيابي كرد. آن زمان دقيق مي‌توانيم قضاوت كنيم كه آيا نگراني‌هاي فيلمسازان گروه هنر و تجربه بحق بوده يا مديران و مسوولان سازمان سينمايي و مركز گسترش به وعده‌هاي‌شان عمل كردند.
    بابك بهداد: فيلم‌هاي گروه هنر و تجربه يكجور مفر براي فيلمسازاني است كه با بودجه كمتر و حداقل امكانات ولي انگيزه بالا با ارايه ساختارهاي شخصي و تجربي و پيشرو امكان حضور پيدا مي‌كنند چنين سينمايي در تمام دنيا رواج دارد
    سام كلانتري: مديريت فعلي مركز گسترش فاقد تجربه‌هاي لازم در اين عرصه و چرخه است اينكه بتواند از پس اموراتي كه بر عهده‌اش قرار گرفته بربيايد كار بزرگي انجام داده در نتيجه به نظرم او نمي‌تواند بار هنر و تجربه را بر دوش بگيرد
    هادي محقق: از دستاوردهاي هنر و تجربه همين بس كه به واسطه فعاليت‌هاي اين گروه حجم زيادي كادر‌سازي در سينما صورت گرفت و افراد زيادي از فيلمبردار و صدابردار و كارگردان كه اشتياق حضور در سينماي ايران داشتند كارشان را از فيلم‌هاي اين گروه شروع كردند
    كوروش عطايي: هنر و تجربه هر چه بود روزنه اميدي براي سينماي متفكر و انديشمند بود و حضورش بسيار غنيمت بود
    سميرا برادري: هنر و تجربه خوب يا بد مهم‌ترين سد در برابر سينماي زيرزميني بود؛ حال با اين ادغام بايد ديد فيلمسازان پرشور جوان چه مسيري را براي ساخت آثارشان انتخاب مي‌كنند