هدیه متفاوت هلال‌احمر به کودک 6 ساله/ تولد محمد کوچولو زیر چتر مهربانی

قصه دردورنجی که محمدحسین و والدین ناشنوایش تحمل می‌کنند، قصه تلخی است که هر شنونده‌ای را در هاله‌ای از غم‌واندوه فرو می‌برد. کودکی که در آستانه فصل بهار وارد 6 سالگی شده اما در تمام طول این سال‌ها نه او صدای پدرومادر ناشنوایش را شنیده نه پدرومادر صدای او را.

جسم نحیف و زمینگیرش که سقف سفید اتاق نقطه تلاقی همیشگی او و چشم‌های اشکبارش هست پر از درد است. نه دست‌هایش توان گرفتن دست پدرومادر را دارد نه پاهای بی‌جانش نای راه‌رفتن کنار آنها را.

تنها زمانی که دست‌هایش به‌سختی تکان می‌خورد وقتی است که کلافه از شلنگ متصل به بینی‌اش را هنگام تشنج‌های مکرر می‌کشد و این آغاز ماجرای تلخ آنها در هر روز است.



مادربزرگ محمدحسین تنها کسی است که می‌تواند راوی وضعیت او باشد: «درست 6 سال پیش بود که در بحبوحه روزهای آخر سال محمدحسین بدنیا آمد. نوزادی با پاهای شل و رها. همه، شوروشوق استقبال از نوروز را داشتند و ما درگیر درمان نوه‌ام بودیم. حال خوبی نداشت. بیمارستان ۱۲ بهمن شهرقدس بچه را به بیمارستان شهریار پاس داد. بدون اینکه امکانات  آمبولانسی در اختیارمان قرار دهند. مسیر شلوغ و پرترافیک حال او را وخیم‌تر کرد و اولین تشنج  را در میانه مسیر تجربه کرد.»

مادربزرگ  به همراه پدرومادر ناشنوای نوزاد وقتی به بیمارستان می‌رسند و شرح‌حال او را نزد پزشک می‌گویند سریعا کودک با آمبولانس به تهران اعزام می‌شود اما کار از کار گذشته بود: «محمدحسین یک‌هفته در بیمارستان تهران بستری بود و بعد از انجام چکاپ‌های متعدد اعلام شد مغز نوزاد به‌شدت آسیب دیده است.»

حدود 5 ماه از اولین تشنج گذشت تا دوره جدید تشنج‌ها با شدت بیشتر و هزینه‌های سرسام‌آور درمان آغاز شود: «از آن سال تا به‌حال محمد هرروز چندین بار تشنج می‌کند. آذرماه سال گذشته به‌دلیل عفونت شدید ریه  2 هفته‌ای در آی‌سی‌یوی بیمارستان طبی کودکان بستری بود. بعد از این شرایط دیگر بدنش سرم هم نگرفت و راه تغذیه او شلنگی شد که به بینی او وصل گردید.»

هزینه‌های درمان امانمان را بریده

مادربزرگ نگاهی غم‌انگیز به قامت بی‌جان محمد می‌کند و می‌گوید: «تقریبا هر هفته شلنگ او را عوض می‌کنیم و زمان‌هایی که اذیت می‌شود با دستش شلنگ را جدا می‌کند و مجبور هستیم برای وصل کردن آن به بیمارستان تهران برویم.

وقتی این اتفاق در نیمه‌های شب رخ می‌دهد نصف‌جان می‌شویم. پدرومادرش هر دو به‌خاطر همین شرایط و رسیدگی به محمدحسین کارشان را از دست دادند و این مسأله مشکلات ما را با توجه به هزینه‌های گزاف درمان بیشتر کرد.

هزینه‌های رفت‌وآمد به تهران با توجه به این شرایط مالی خیلی بالاست و پدرومادر محمد هرچه داشتند، فروختند تا خرج درمان این کودک کنند و مدتی است که در خانه ما زندگی می‌کنند.»

یکی از اتفاق‌های خوبی که برای این خانواده افتاد مقرر شد با پیگیری از سوی بهزیستی با توجه به معلولیت پدرومادر محمد(کر و لال بودن) نسبت به تحت پوشش قرار دادن خانواده و همچنین پرداخت کمک‌هزینه مراقبت‌ونگهداری محمد به مادرش اقدام شود.

توان خرید کالسکه ویژه را نداشتیم

به گفته مادربزرگش هزینه‌های مراقبتی محمد خیلی بیشتر از قبل شده و نمی‌توان به‌راحتی او را بغل کرد. تامین کالسکه مخصوص و پوشک و سایر ملزومات از توان خانواده خارج است: «دکتر گفت که کالسکه مخصوص تهیه کنیم اما توان مالی پرداخت ۸ میلیون برای خرید آن را نداریم.»

قبل از اینکه جمعیت هلال‌احمر شهرقدس راه‌اندازی شود جمعی از خیرین در مقطعی به یاری خانواده محمدحسین آمدند اما این کمک‌ها دوامی نداشت تا حداقل برای مدتی خانواده از بابت تامین هزینه‌ها نفسی آسوده بکشد. وقتی گزارش وضعیت اسفبار این خانواده به گوش داوطلبان و مدیریت شعبه جمعیت هلال‌احمر می‌رسد روزنه‌های امید هم به روی خانواده این کودک پنج‌ساله لبخند می‌زند.

هلال‌احمر شهرقدس به میدان آمد

طاعتی، سرپرست جمعیت هلال‌احمر شهرقدس در این‌باره می‌گوید: «درست است بخش عمده فعالیت‌های جمعیت هلال‌احمر در حوزه امدادونجات و کمک‌رسانی به حادثه‌دیدگان معطوف می‌شود اما تلاش برای کاهش آلام مردم و دستگیری از نیازمندان نیز به‌عنوان یکی از رسالت‌های خطیر ما همواره موردتوجه بوده و با توجه به همین اصل به محض خبردار شدن از وضعیت این معلول خردسال همه تلاش خود را به‌کار گرفتیم تا بستر تامین ملزومات بهداشتی‌ورفاهی او را فراهم کنیم.»

جمعیت هلال‌احمر شهرقدس طی هماهنگی با مسئول دفتر نمایندگی ولی‌فقیه در جمعیت هلال‌احمر استان تهران و معاون امور داوطلبان استان تهران به بهانه تولد محمدحسین در منزل این کودک بیمار حاضر و بعد از شنیدن مسائل‌ومشکلات پیش روی آنها در هم‌اندیشی با هم، بستر رفع برخی از مشکلات فوق را فراهم  آوردند: « در این نشست ضمن اهدای هدایایی به بهانه تولد محمدحسین که جمعا به ارزش دو میلیون‌تومان بود رایزنی‌های لازم با معاونت اجتماعی نیروی انتظامی شهرستان برای ایجاد اشتغال پدر محمد در یکی از شرکت‌های منطقه انجام شد و خیرین گروه امام رضایی نیز هزینه خرید کالسکه برای او را متعهد شدند.»

یکی از گرفتاری‌های خانواده محمدحسین تامین پوشک برای او بود مشکلی که با تقبل تامین یک‌سال پوشک موردنیاز کودک توسط یک موسسه خیریه مرتفع شد. تامین هزینه خرید تشک جهت تخت توسط پزشک خیر حاضر در جلسه و تامین یک‌دستگاه کپسول اکسیژن توسط یک خیر از دیگر تعهدات جمعیت هلال‌احمر شهرقدس به این خانواده بود: «علاوه بر این مقرر شد هلال‌احمر در ارتباط با تهیه‌وتامین داروهای محمد اقدام و همچنین در مناسبت‌های مربوطه نسبت به تامین سبد کالای معیشتی خانواده ایشان را  مساعدت نماید.»

البته یکی دیگر از اتفاق‌های خوبی که برای این خانواده افتاد مقرر شد با پیگیری از سوی بهزیستی با توجه به معلولیت پدرومادر محمد(کر و لال بودن) نسبت به تحت پوشش قرار دادن خانواده و همچنین پرداخت کمک‌هزینه مراقبت‌ونگهداری محمد به مادرش اقدام شود.

محمد شاید برای اولین بار بود که در میانه اشک‌ودرد با هدایای تولد هلال‌احمری‌ها و خیرینی که این مجموعه را همراهی می‌کردند لبخندی میهمان چهره معصومش شده بود. لبخندی به زیبایی هلال مهربانی‌.

ماموریت؛ کاهش رنج بیماران خاص

قانون حمایت از معلولان باید به طور جامع اجرایی شود