هزینه‌ها و دستمزدهای نجومی

آفتاب یزد – گروه فرهنگی: دو روز پیش در میان اخبار و گزارشها ،
خبر جالبی منتشر شد که از هزینه کلاسهای بازیگری بازیگران و کارگردانان مطرحی چون حمید سمندریان، هما روستا، امین تارخ، مسعود کیمیایی، امیرشهاب رضویان و... حکایت می‌کرد. هزینه‌هایی که اگر بخواهیم آنها را با تورم افسارگسیخته این روزهای سرزمینمان مقایسه کنیم به هیچ هم به حساب نمی‌آیند اما این حقیقت را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که این هزینه‌ها در نوع خودشان بسیار هم قابل توجه هستند. از کلاس بازیگری مسعود کیمیایی که برای دوره 6 ماهه آن مبلغی معادل 5 میلیون تومان از هنرجو اخذ می‌شد
تا کلاس‌های بازیگری امیرشهاب رضویان که برای دوره شش ماهه آن هنرجو باید هزینه‌ای نزدیک به دو میلیون تومان پرداخت می‌کرد. مسلما اولین سوالی که برای مردم عادی (کسانی که احتمالا فرزندان آنان علاقمند به حضور در این کلاسها هستند و پایشان را در یک کفش می‌کنند که پدر یا مادر عزیزم من میخوام بازیگر بشم و تو حتما باید اسم من رو در این کلاسها بنویسی) ایجاد می‌شود آن است که خروجی این کلاسها چیست؟ پاسخ این پرسش خیلی ساده است. اگر هنرجو واقعا استعداد و توانایی یادگیری داشته باشد و بتواند
گلیم خودش را از آب بیرون بکشد، خروجی این کلاسها چندان بد هم نیست، برای مثال از اکثر این آموزشگاه‌ها بازیگران قابلی بیرون آمده‌اند که از میان آنها می‌توان به مهتاب کرامتی، ترانه علیدوستی، حامد بهداد، امیر جعفری، صابر ابر، ساره بیات، هومن سیدی، آزاده صمدی، رعنا آزادی ور و... اشاره کرد. این بازیگران که حالا در سینما و تلویزیون ایران برای خودشان اسم و رسمی دارند روزگاری در پشت میز و نیمکت‌های این کلاس‌ها حضور یافته و به آموختن فن و هنر بازیگری همت گماشته‌اند و این یعنی بابت حضور در این کلاس‌ها پول هم هزینه کرده اند، بنابراین والدین عزیزانی که می‌خواهند فرزندانشان را در این کلاس‌ها ثبت نام کنند با درصد بالایی از اطمینان می‌توانند امیدوار باشند که پولشان به هدر نخواهد رفت،


البته این به شرطی ست که هنرجوی مورد نظر استعداد و جنم و «آن» بازیگری را در وجودش داشته باشد. اکثر این آموزشگاه‌ها هم پس از پایان دوره آموزش بازیگری فقط اکتفا به ارائه مدرک نمی‌کنند و هنرجویان کارآموخته خود را سر پروژه‌های تصویری برده و به کارگردانها و تهیه‌کنندگان معرفی می‌کنند. اما همانطور که پیشتر بیان شد اینکه این هنرجویان بتوانند پس از فراغت از آموزش گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند، امری جداگانه است. با این مقدمه کوتاه که این ظن را در میان مردم ایجاد می‌کند که در واقع ما داریم تبلیغ آموزشگاه‌های بازیگری را می‌کنیم، می‌رویم سر اصل ماجرا که در واقع تحلیل درباره این موضوع است که چه ارتباطی میان هزینه‌های کلاس‌های بازیگری و درآمدهای نجومی که برخی از بازیگران از پروژه‌های سینمایی و تلویزیونی طلب می‌کنند، وجود دارد؟
در ابتدای این گزارش از ارقامی مانند 5 میلیون تومان و دو میلیون تومان سخن به میان آوردیم که آموزشگاه‌های بازیگری برای حضور هنرجویان در سر کلاس‌های آموزشی از آنان طلب می‌کنند. مسلما برخی از آموزشگاه‌ها هم هستند که رقمی کمتر از 5 میلیون و بیشتر از دو میلیون تومان می‌خواهند تا فن و هنر بازیگری را به هنرجو آموزش دهند و باز هم مسلما برخی آموزشگاه‌ها هم هستند که فقط مدرک می‌دهند و این یعنی هیچ معرفی به پروژه تصویری در کار نیست و هنرجو بعد از فراغت از آموزش بازیگری به حال خود رها می‌شود و باز هم این یعنی هیچ اندر هیچ اندر هیچ.
اجازه دهید در اینجا سوالی را مطرح کنیم، به عقیده شما مبلغ 5 میلیون تومان برای آموزش بازیگری زیاد است یا کم؟ اگر نگاهی به لیست افرادی که در طول سالهای اخیر به جرگه بازیگران پیوسته اند، بیندازیم می‌بینیم که بیشتر این افراد شهرستانی هستند و به سودای بازیگر شدن از شهرستان به تهران آمده‌اند و در این کلاس‌ها حضور یافته اند. برای مثال هومن سیدی از شمال کشور آمده، حامد بهداد و رضا عطاران مشهدی هستند، نوید محمدزاده اهل کردستان است و بقیه هم به همین صورت. مسلما وقتی کسی از شهرستان می‌آید پول چندانی ندارد و باید به سختی هزینه کلاس‌های بازیگری‌اش را تامین نماید. بنابراین می‌توان حدس زد که مبلغ 5 میلیون تومان برای ثبت نام در کلاس‌های بازیگری برایش بسیار بالاست و او باید در کنار آموزشی که در این کلاس‌ها می‌بیند سخت کار کند تا بتواند از عهده مخارج این کلاس‌ها برآید. این در حالیست که وقتی در این کلاس‌ها شرکت می‌کنی بیشتر وقتت را تمرین‌های بعد از کلاس می‌گیرد و تو عملا فرصت چندانی برای کار پیدا کردن و کسب درآمد نداری، تازه این در شرایطی است که بتوانی کاری دست و پا کنی و دستمزد کارت هم به اندازه‌ای باشد که هم بتوانی با آن شکم خودت را سیر کنی، هم پول اجاره خانه بدهی و هم بتوانی هزینه کلاسهایت را پرداخت کنی. البته درباره پرداخت هزینه کلاسهای بازیگری شکل دیگری هم وجود دارد که البته خیلی قابل استفاده نیست. شکل دیگرش دست کردن در جیب پدر است که خب با شرایطی که همه ما می‌دانیم در شهرستانها چندان امکان پذیر نیست چرا که شهرستانی‌ها اکثرا به شغل کشاورزی و دامداری مشغولند و این یعنی پولی در بساط‌شان نیست که بخواهند با آن شهریه کلاس‌های بازیگری فرزندانشان را تامین کنند. پس تنها راهی که می‌ماند همان کار کردن خود هنرجوست.
شواهد نشان می‌دهد که بسیاری از بازیگران از همین راه کار کردن توانسته‌اند هزینه کلاس‌های بازیگری شان را تامین کنند. خیلی هم خوب. اما خودمانیم این افراد باید دوران سختی را گذرانده باشند تا توانسته باشند دوره کلاس‌ها را به پایان برسانند، بی‌شک همینطور است. وقتی از سختی سخن می‌گوییم یعنی از گرسنگی حرف می‌زنیم، از شب نخوابیدن حرف می‌زنیم، از غر و لندهای صاحب کار حرف می‌زنیم، از داد و فریادهای استاد در سر کلاس حرف می‌زنیم و از خیلی چیزهای دیگر... اما آنکس که مصمم است بازیگر شود مسلما صابون این مسائل را هم به تن خود می‌مالد.
حال بیایید به اندازه یکی دو سال (یا حتی چند سال) از پایان دوره‌های بازیگری این هنرجویان پیشتر برویم و به زمانی برسیم که این افراد بازیگر شده‌اند و سر پروژه‌های مختلف حضور یافته و به ایفای نقش می‌پردازند. اولین نکته مهمی که باید در این جا در نظر داشته باشیم آن است که بدانیم این افراد هرگز دوران سخت آموزش دیدن خود (پول درآوردن برای پرداخت هزینه کلاس هایشان) را فراموش نمی‌کنند، آنها یادشان نمی‌رود که چه سختی‌هایی کشیده‌اند و چقدر با مرارت پول درآورده و بخش اعظمی از آن پول را برای کلاس‌های بازیگری شان خرج کردند. دومین نکته مهم آن است که این افراد اکنون به مرحله‌ای رسیده‌اند که باید حاصل تلاشی را که در گذشته داشته‌اند ببینند، بالاخره ماجرای دیده شدن و محبوبیت و مشهور شدن بخشی از ماجراست، شک نیست که بازیگر شدن یعنی رسیدن به درآمدی خوب و زندگی تقریبا مرفه (که البته این مسئله فقط شامل برخی از بازیگران جوان و خوشنام می‌شود و بقیه از این ماجرا مستثنی هستند) حالا زمان برداشت است و برداشت در بازیگری یعنی وقتی پروژه‌ای سینمایی یا نمایش خانگی می‌خواهد بیاید با تو قرارداد ببندد تا در صحنه فیلمبرداری‌اش حاضر شوی تو به عنوان بازیگر چهره با خودت می‌گویی دستمزدی که طلب می‌کنم باید به اندازه‌ای باشد که برایش زحمت کشیده ام، بالاخره من در راه رسیدن به این مرحله از بازیگری سختی‌های زیادی را متحمل شده ام،
پول هزینه کردم، نمی‌شود که حالا که زمان دیدن نتیجه کارم فرا رسیده بنشینم و نگاه کنم و با کمترین دستمزد قبول کنم که در یک پروژه سینمایی یا نمایش خانگی نقش آفرینی کنم. از سویی بقیه همکارانم دارند دستمزد کلان می‌گیرند چرا من نباید این کار را انجام دهم، در ثانی؛ اصلا به فرض که دستمزد کم طلب کردم، با این کار آیا با دست خودم آینده خودم را خراب نخواهم کرد؟ دیگر پس از این کارگردانان و تهیه‌کنندگان مرا به حساب نخواهند آورد چرا که با خودشان می‌گویند: «اینکه دستمزدش کمه خیلی راحت می‌تونیم جذبش کنیم، الان اولویت اون بازیگر گرونه اس که باید مجابش کنیم تو فیلممون بازی کنه» با این طرز فکر بازیگر مورد نظر دستمزد بالا و بعضا نجومی‌ای را برای حضور در پروژه تصویری مورد نظر طلب می‌کند و خب با اندکی بالا و پایین بازیگر با کارگردان و تهیه‌کننده به توافق می‌رسند و فیلم سینمایی یا سریال مورد اشاره با حضور بازیگر یا بازیگرانی خاص کلید می‌خورد و تمام. پس از پایان پروژه هم هنگامی که زمان اکران فیلم یا سریال فرا رسید، بازیگر یا بازیگران مورد اشاره در مراسم فتوکال و فرش قرمز فیلم یا سریال مورد نظر حضور یافته و با ژست‌های مختلف در مقابل دوربین عکاسان مختلف عکس می‌گیرند و به قولی کیف دنیا را می‌کنند.
این گزارش را با یک پرسش مهم به پایان می‌بریم، با توجه به آنچه از ابتدای این گزارش بیان کردیم به نظر شما چنین داد و ستدهایی در اقتصاد سینما خوب است یا بد؟ یعنی اقتصاد سینما (حداقل بخشی از آن) با این رویه روندی رو به جلو را تجربه خواهد کرد یا رو به عقب؟ مسلما خیلی از شما مردم با پرداخت و دریافت چنین هزینه‌ها و درآمدهایی موافق نیستید، چرا که حداقل باعث می‌شود قیمت بلیت سینما بابت این بده بستانهای آموزشگاهی و بازیگری بالا برود، بالاخره وقتی بازیگر دستمزد بالا طلب می‌کند مردم به عنوان مخاطبان سینما اولین کسانی هستند که در این ماجرا زیان می‌بینند، از سویی هم نمی‌توان انتظار داشت که بازیگر دستمزد بالا طلب نکند چرا که پیشینه بازیگری او نشان می‌دهد که او خودش هم زمانی هزینه بالایی را صرف یادگیری فن و هنر بازیگری کرده و حالا باید نتیجه زحمات خودش را ببیند. پس ایراد کار کجاست؟ چه باید کرد که اینگونه نشود؟ آیا نظارتی بر هزینه‌هایی که آموزشگاه‌های بازیگری از هنرجویان دریافت می‌کنند وجود دارد؟ آیا نظارتی بر جریان دستمزد بازیگران وجود دارد؟ نتیجه ادامه چنین وضعیتی به کجا خواهد انجامید؟ آیا امیدی به بهبود شرایط وجود دارد؟ چگونه؟ با چه تدبیری؟ چه ترفندی و چه راهکاری؟