نادر طالب‌زاده پروانه‌ای گرد شمع انقلاب

من نادر طالب‌زاده را با فیلم «تویی که نمی‌شناختمت» به یاد می‌آورم، فیلمی که در زمان خود مورد تقدیر رئیس‌جمهور وقت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت و او در یکی از اپیزود‌ها نقش رزمنده‌ای را بازی می‌کرد که دختر خردسالش برای استقبال از او بهترین لباسش را بر تن کرده و با ماهی قرمز حوض حیاط درباره آمدن پدرش به خانه سخن می‌گوید تا اینکه پدر از راه می‌رسد، اما جلوی چشم دختر و در کوچه از سوی منافقین ترور می‌شود و به شهادت می‌رسد. نقش حاج نادر در آن فیلم کوتاه بود، اما به دلیل نشان دادن مظلومیت یک رزمنده و دخترش و تداعی
در و کوچه آنقدر در نظر من در کودکی‌ام بزرگ جلوه کرد که برای همیشه در ذهنم حک شد.
نادر طالب‌زاده دیگر هیچ‌وقت به عنوان بازیگر جلوی دوربین هیچ کارگردانی نرفت، اما نکته‌ای که درباره آن فیلم و نقش او اهمیت دارد و آن را در ذهن ماندگار می‌کند این است که او آن نقش کوتاه را بازی نکرد بلکه خود خودش را ارائه داد با همان خلوص و صمیمیتی که از او سراع داریم. طالب‌زاده در این سال‌ها برای بچه‌های جبهه فرهنگی انقلاب یادآور سید مرتضی آوینی بود و همواره جنبه فرهنگی شخصیت او به عنوان یک فرد مؤمن و انقلابی بر جنبه سیاسی می‌چربید.
او به معنای واقعی کلمه در طول عمر و فعالیتش به عنوان یک هواخواه انقلاب اسلامی در دام سیاست‌زدگی نیفتاد و در حالی که تا آخر عمر یک انقلابی ماند، اما در هیچ بزنگاهی دچار تندروی و سطحی‌نگری در دفاع از کیان انقلاب نشد. او به معنای واقعی کلمه مطیع و دلداده رهبری معظم انقلاب بود.


خاطره دیگری که از نادر طالب‌زاده در ذهن حقیر حک شده فعالیت بی‌شائبه و اثرگذار در جشنواره جهانی فجر آن‌هم با دولتی بود که رویداد بین‌المللی او را با قلدری توقیف کرده بود، اما از آنجا که هر فرصتی را برای خدمت به انقلاب مغتنم می‌دانست بی‌درنگ می‌کوشید در زمان مسئولیتش جنبه بین‌المللی جشنواره فجر عطر و بویی انقلابی بگیرد. حضور فیلمساز معتبری، چون الیور استون در جشنواره فجر که با رایزنی او محقق شد در آن سال توانست نگاه‌ها را به این رویداد سینمایی جلب کند.
طالب‌زاده آن جنبه از کمبودی که در ارتباط میان انقلاب اسلامی با دلدادگان به انقلاب در غرب وجود داشت را به طرزی هوشمندانه و واقع‌بینانه پوشش می‌داد تا جایی که چند دوره پایه‌گذار و برگزار‌کننده کنفرانسی با عنوان هالیوودیسم و بیداری اسلامی بود و صاحبنظران مختلفی را از اقصی‌نقاط جهان به این کنفرانس می‌آورد تا اینکه با روی کار آمدن دولت حسن روحانی این رویداد به دستور مستقیم محمدجواد ظریف متوقف شد. مرام و روحیه بسیجی‌وار از نادر طالب‌زاده سیمای یک حزب‌اللهی محجوب و مهربان را در نظر همگان جلوه‌گر می‌کرد که می‌توان در کنار او نشست و از هر دری سخن گفت. با آنکه در یکی از معتبر‌ترین دانشگاه‌های غرب درس خوانده بود و یک دهه در امریکا زندگی کرده بود، اما نه در ظاهر و لباس پوشیدنش و نه در کلام و شخصیتش نشانی از تظاهر به غرب به چشم نمی‌خورد.
گویی هیچ چیز در زندگی او به اندازه روح انقلاب اسلامی و روحیه بسیجی‌وار سیدمرتضی آوینی اثر نگذاشته بود و درون او حل نشده بود. دم‌خور بودن با سید شهیدان اهل قلم او را به ترازی رسانده بود که همه چیز خود را عاشقانه وقف انقلاب اسلامی کند. حقیقت و مخلص کلام اینکه نرمش او در گفتار همیشه از او چهره‌ای صمیمی و دوست‌داشتنی نزد همه طیف‌های فکری و سیاسی درون انقلاب ساخته بود.
همین دور بودن از منیت و خودشیفتگی بود که نادر طالب‌زاده را محبوب دل بچه‌هایی کرده بود که خواهان فعالیت در جبهه فرهنگی انقلاب بودند و سلوک او قطعاً الهام‌بخش آن‌هایی است که می‌دانند برای اعتلای انقلاب اسلامی و فعالیت در این جبهه باید، چون پروانه‌ای باشند که گرد شمع می‌سوزد.