عبور از دوران تحقیر

گروه فرهنگ و هنر: تبعیض و ناعدالتی در میان نهادهای متفاوت در طول تاریخ وجود داشته است. انسان‌ها در تمام دنیا برای آنکه انباشتی از ثروت، قدرت و احترام داشته باشند، سعی در تبعیضی نهادینه شده بین مردم کرده‌اند. اساس این تبعیض‌ها گاه در ویژگی‌های انتسابی افراد بوده و گاه در ویژگی‌های اکتسابی که انسان‌ها در طول زندگی داشته‌اند. در این بین گویی آدم‌ها در مقابل تبعیض‌هایی که به واسطه ویژگی‌های اکتسابی افراد است، واکنشی نشان نمی‌دهند؛ در بدترین موضع در حالتی از حسادت و در بهترین موضع در حالتی از تحسین نسبت به همدیگر قرار می‌گیرند اما در تبعیض‌هایی که اساس آنها در بی‌عدالتی‌های انتسابی باشد، وضعیت متفاوت است به گونه‌ای که انسان‌های بزرگ در سراسر دنیا در طول تاریخ را می‌توان جزو شخصیت‌هایی دانست که سعی داشته‌اند این گونه از تبعیض‌های بشری را که ریشه انتسابی دارد، از بین ببرند. از جمله ویژگی‌های انتسابی افراد؛ جنسیت، معلولیت، خون، قوم، طبقه اقتصادی و... است. در بحث جنسیت، در طول تاریخ زنان در گوشه گوشه دنیا به جرم آنکه زن محسوب می‌شده‌اند، دچار تبعیض و ناعدالتی‌های فراوانی بوده‌اند که این باعث شده است در تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی از نظر آنها استفاده نشود بلکه در بزنگاه‌ها برای آنها تصمیم بگیرند. پیش از اسلام تا بدانجا فاصله‌ها و تبعیض‌های جنسیتی وجود داشت که دختران را زنده به گور می‌کردند. این امر در کشورهای اسکاندیناوی و آمریکای تازه‌تاسیس شده تا همین چند سال اخیر در قالب فرم‌های دیگر با همین محتوای تبعیض‌آمیز بازنمایی می‌شد. این موضوع در قرن نوزدهم به واسطه آنکه نیروی کار در غرب اروپا کم و گران بود در قالب دیگری عرضه شد. یعنی به واسطه فرهنگ، سعی در ساخت ادبیات فمینیستی کردند تا بتوانند نیروی کار خود را در کارخانه‌ها تامین کنند. در تمام دنیا تبعیض جنسیتی وجود داشته است و در حال حاضر نیز این امر با تغییر بینش و فرهنگ سیاست‌گذاری‌ها برای زنان از حوزه‌های سخت به سمت حوزه‌های نرم رفته است. یعنی هژمونی نئولیبرالی به جای آنکه تبعیض‌های جنسیتی خود را به صورت خیلی نمایان به اجرا در بیاورد، به صورت بسیار ریز و در سطوح بسیار متفاوت این امر بازنمایی می‌کند؛ اینگونه که استثمار را به سمت ابژه کردن بدن و زنانگی گذاشته است. همچنین زنان را به ابزار اصلی تبلیغات کالاهای متفاوت تبدیل کرده است. (هر چند که این امر با گسترش زیاد به مرحله‌ای رسیده است که تنها شعارهای فمینیستی و برابری‌خواهی از آن به جا مانده است و زنان به عنوان یک کالای درآمدزا مورد استفاده سرمایه‌داری قرار گرفته‌اند.)   به صورت تبارشناسی کشور ایران نیز از این تبعیض‌ها مستثنا نبوده است، هر چند که مردم ایران به صورت تاریخی مردمانی عفیف و با حجب و حیا بوده‌اند اما نگاه تبعیض‌آمیز به زنان در ایران نیز رخنه کرده است؛ موضوعی که در سریال «جیران» نیز نمایش داده می‌شود. جیران عنوان یک دختر تجریشی است که به جای آنکه سرنوشت ازدواج خود را تعیین کند، هیچ حقی در ساختارهای زمان قاجاریه به او داده نمی‌شود. این امر نه‌تنها در جیران بازنمایی می‌شود بلکه خواهر ناصرالدین شاه نیز از این قاعده مستثنا نیست. او با آنکه در بالاترین حالت ممکن از زنان قرار دارد و دختر و خواهر ۲ شاه در ایران است اما ساختارهای حاکم و تبعیض‌آمیز او را چنان در تنگنا قرار می‌دهد که برخلاف میل و علاقه‌اش به ازدواجی ناخواسته تن می‌دهد. زنان در حرمسرای شاه به گونه‌ای هستند که ذهن آنها به جای علم، دانش، ورزش و توسعه فردی تنها بر این موضوع متمرکز است که بچه ذکور به دنیا بیاورند. زنان حرمسرا که شامل ۴ زن عقدی و ده‌ها زن صیغه‌ای شاه ایران هستند، با آنکه در امکاناتی بسیار اعلا در حد آن دوره زیست کرده‌اند اما به لحاظ ساختارهای اجتماعی و فرهنگی در تنگنا قرار دارند. جنس زن در این سریال که به نظر می‌رسد براساس منابع تاریخی بازنمایی شده است، حتی در قوی‌ترین و سیاس‌ترین حالت‌های ممکن نیز ضعیف محسوب شده است؛ به دلیل اینکه ساختارهای حاکم در آن زمان علیه زنان بوده است. این امر در دوران پهلوی از آن ور بوم افتاد و همان نگاه کالایی جهانی به زنان در ایران نیز رخنه کرد. جایگاه زنان در این دوره دقیقا با همان ساختارهای ضعیف ولی این بار در لباسی جدید شکل گرفت. نگاه سرمایه‌داری و کالایی به زنان برای اجرا و تبلیغ کالاهای اقتصادی و حتی سیاسی در ایران گسترش پیدا کرد. بعد از انقلاب 57 اما جایگاه زنان در بحران جنگ تحمیلی متحول شد. زنان خودباوری خود را در جنگی که پیروزی در آن بود در کنار مردانی دیدند که همه آنها در راستای یک هدف در حال جنگیدن بودند. در دوره بعد از انقلاب، ساختارهای تبعیض‌آمیز زنان شروع به فروپاشی کرد، به دلیل آنکه نگاه کالایی به زنان از میان برداشته شد و نگاه به جایگاه زن به عنوان یک جنس مکمل مرد گسترش پیدا کرد. علم، دانش و توسعه فردی زنان دیگر نه‌تنها در خانواده‌های مرفه جامعه بلکه در تمام خانواده‌ها در گوشه و کنار کشور گسترش پیدا کرد. این امر به گونه‌ای بوده است که تبعیض‌ها چنان کمتر شده است که بر خلاف آنچه در سریال جیران، می‌بینیم که دختر شاه مرحوم و خواهر شاه فعلی یعنی ناصرالدین شاه قدرت انتخاب برای زندگی و آینده خود را ندارد و نهایت آرزو و هنر برای زنان در آن موقع بچه‌دار شدن و بچه ذکور داشتن بوده است، حال به وضعیتی رسیده‌ایم که ساختارها بعد از انقلاب 57 خودباوری را در زنان و دختران در گوشه و کنار ایران چنان گسترده کرده که یک دختری از روستاها و شهرهای دورافتاده از مرکز با تلاش فردی می‌تواند در قالب یک پزشک در سطح ایران و جهان خود را مطرح کند. یا در زمینه ورزشی در زمینه مورد علاقه خود همزمان که در جایگاه والای مادری قرار دارد، یک ورزشکار محبوب ملی و کشوری نیز شود. مساله اینجاست که آن ساختارهای زنجیر‌کننده بر پای زنان برداشته شده و با تلاش‌های فردی، زنان می‌توانند خود را در والاترین جایگاه‌ها چه در زمینه خانوادگی و چه در توسعه‌های فردی تصور کنند. جیران به کارگردانی حسن فتحی به بینندگان ایرانی این تذکر را می‌دهد که در تبارشناسی جایگاه زنان در ایران به عبرت بنشینند و به صورت تبارشناسی جایگاه زنان را در دوره‌های متفاوت صحیح و عقلانی ببینند.