استراتژی برد- برد یا ادامه تحریم ها

جعفرگلابی روزنامه‌نگار پس از جنگ جهاني دوم مفهوم شکست و پيروزي در نبردها تا حدود زيادي تغيير کرد و عرف رايج که در ادوار مختلف تاريخي پيرامون اين موضوع وجود داشت دچار دگرگوني شد. به نظر مي‌رسد از آن زمان تا کنون هرروز بيشتر مشخص مي‌شود که شکست‌ها يا پيروزي‌هاي مطلق و کامل آنچنان که در ظاهر مي‌نمايد به‌دست نمي‌آيند و در هر تخاصمي بايد برنده يا بازنده شدن را در طول زمان و حتي در درازمدت مورد ارزيابي قرار داد. در جنگ اوکراين روسيه به سرعت متوجه شد که تصور اوليه‌اش مبني بر پيروزي برق‌آسا درست نبوده است ولي در اين سوي ماجرا هم اراده مقاومت با چالش‌هاي جدي روبه‌روست. آقاي زلنسکي برخلاف تصورات اوليه خيلي فعال ظاهر شد و مديريت يک مقاومت سرسختانه را برعهده گرفت ولي اگرمشخص شود که اساسا نياز به مقاومت و ورود به جنگ وجود نداشته است قضاوت سخت و تلخي از عملکرد رهبران اوکراين به‌وجود مي‌آيد و يک خطاي تاريخي به حسابشان نوشته خواهد شد. به نظر مي‌رسد بهتر از مقاومت در مقابل اشغال، تلاش موثر در جهت عدم وقوع جنگ بود که احتمالا در دسترس بود. اگر رئيس‌جمهور اوکراين تضمين مي‌داد که عضو ناتو نمي‌شود نه تنها بهانه را از مسکو مي‌گرفت بلکه مي‌توانست از اين طريق چانه‌زني با طرفين را آغاز و امتيازات مهمي براي کشورش کسب کند. حالا اوکراين کشوري ويران شده است و تازمان‌هاي طولاني زيرسايه رقابت تند روسيه وغرب باقي خواهد ماند و خدا مي‌داند که هربار چه خسارت‌هاي بي‌دليلي را دريافت خواهد کرد؟اوکراين عبرت بسيار مهم و روشنگري براي همه کشورهاست. ما نيز مي‌توانيم از به‌وجود آمدن بسياري از مناقشات با غرب و همسايه‌ها جلوگيري به عمل آوريم و مي‌توانيم از کنار بسياري از مناقشه‌ها هوشمندانه عبور کنيم و در عوض هزينه‌هاي سنگين متوجه کشور نشود. قطعا آمريکا خصوصا در موضوع هسته‌اي زور مي‌گويد و بدتر از آن در يک اقدام غير انساني از برجامي که خودش امضا کرده بود خارج شد ولي در مقابل يک ستمگرکه ابزار خيانت و قدرت و ثروت را هم در دست دارد چه بايد کرد؟ آيا بايد دامنه تنش را با او ازدياد بخشيد يا با خرد و آينده نگري زمينه‌هاي فشار و توطئه و سنگ اندازي‌هاي او را به حداقل رساند؟ اکنون بيش از يک ماه است که مذاکرات وين به حالت تعليق درآمده است و طرفين هيچ چشم‌انداز روشني از ادامه مذاکرات بروز نمي‌دهند و حتي جسته و گريخته برخي از تحليلگران بن‌بست مذاکرات را مورد اشاره قرار مي‌دهند! همين توقف و گمانه‌زني‌ها اقتصاد کشورمان را زير فشار سختي قرار داده است و همان‌گونه که ملموس است گراني‌ها امان نمي‌دهند و مردم را به حالتي از سردر گمي رسانده‌اند. اين سوال به ظاهر ساده که اگر روند گراني‌ها همچنان ادامه پيدا کند چه خواهد شد؟ ديگر يک سوال ساده نيست، اين سوال آرام و قرار را از مردم خصوصا محرومان مي‌ستاند. متاسفانه مسئولان بعداز چند ماه هنوز هيچ گزارشي از مذاکرات وين وگره‌هاي آن به مردم ارايه نکرده‌اند و معلوم نيست در اين زمينه دقيقا چه هدفي دنبال مي‌شود؟ آيا واقعا استراتژي برد- برد کنارگذاشته شده است و قرار است آمريکا را کاملا شکست دهيم؟ اگر مي‌شد خوب بود ولي آيا اين معنا شدني است و اگر ممکن باشد اساسا چه نيازي به مذاکره است؟ آيا مذاکره کنندگان محترم علاوه بر مصالح مردم، خواسته‌هاي مردم را هم لحاظ مي‌کنند؟ ممکن است تصميم گيران مصالح مردم را در چيزي بدانند و روي آن پافشاري کنند ولي خواسته‌هاي خود مردم هم هست که قطعا بايد مد نظر قرار گيرد و بر اساس آن کليات مذاکرات به پيش رود. مسلما يکي از خواسته‌هاي اساسي مردم آرامش اقتصادي است. اگر استراتژي برد- برد در مذاکرات کنارگذاشته شده است لاجرم بايد خود را براي وضعيت سخت اقتصادي آماده کنيم و اين معنا بايد با صراحت به مردم اعلام شود همان‌گونه که آقاي رئيسي بارها گفته‌اند که با تصميمات ناگهاني مردم را غافلگير نخواهيم کرد (قريب به مضمون). به نظر مي‌رسد اگر مذاکرات با هوشمندي و رعايت مصالح ملي به نتيجه برسد سودش در نهايت به نفع مردم است و اتفاقا همين که ايران از مشکلات اقتصادي خارج شود بدخواهان و کاسبان تحريم و اسرائيل و ايران ستيزان را با نااميدي روبه‌رو خواهد کرد. مردم ما هميشه مقاومت کرده و سختي‌ها را تحمل کرده‌اند.