سرنوشت مبهم مذاکرات برجامی


جهانبخش ایزدی
کارشناس مسایل بین‌الملل

اگر طرف‌های مذاکره نمی‌خواستند به نتیجه برسد که اساسا مذاکره را شروع نمی‌کردند، اما طرف‌های مذاکره مطالبات حداکثری دارند، انتظار است در فرایند مذاکره این مطالبات تعدیل شود اما به نظر می‌آید هنوز این اتفاق نیفتاده است. معمولا توافق بر سر حداقل‌هاست، نه حداکثرها، چرا که در آن صورت توافقی رخ نمی‌دهد و اگر هم  توافقی رخ دهد پایدار نخواهد بود بنا بر این طبیعی است اطراف مذاکره باید به امتیازاتی برسند برای توافق.
اما توافق بر سر حداقل‌ها هم به چانه‌زنی، زد و بند و داد و ستد نیاز دارد و این هم مبنای مذاکره است از این رو هیچ توافقی کامل و حداکثری و صد در صد برای یک طرف نیست. مذاکرات وین هم از این مساله مستثی نبوده و نیست. اما مهم است که طرف‌ها نسبت به اینکه حداقل‌های مدنظرشان تامین و تضمین شود حق دارند. تضمین این که دیگر یک طرف توافق خودسرانه از توافق خارج نشود و تحریم دیگری در حین اجرای توافق وضع نکنند و منافع اقتصادی برجام برای ایران تامین شود البته در نظام بین الملل این تضمین‌ها لزوما شدنی نیست و اینکه یک قرار داد را بیمه کنیم امکان پذیر نیست اما مهم است که هر یک از طرف‌ها بتوانند نسبت به اجرایی شدن وعده ها و قول ها تا حدی مطمئن شوند.
برخی از تحریم‌ها معلول خروج ترامپ از برجام شکل گرفت و آمریکا می‌گوید برخی از آنها قابل رفع است و برخی قابل رفع نیستند و برخی هم قابل مذاکره است و در وین حول و حوش مسایلی مذاکره شد که قابل مذاکره است. بحث رفع تحریم‌ها از سپاه از دو منظر قابل بررسی است؛ درخواست برای خارج کردن نام سپاه از فهرست گروه‌های تروریسم خارجی مربوط به زمان ترامپ و مربوط به وزارت خارجه آمریکا است و عمدتا هم برای آمریکا موضوعی نمادین است و خارج کردن سپاه از این فهرست هم نمادین است. این فهرست بار تحریمی ندارد و اصولا مساله‌ای سیاسی است، نه تحریمی و اقتصادی. اینکه آمریکایی‌ها در ادبیات‌شان اعلام می‌کنند می‌توانیم سپاه را از لیست اف تی او خارج کنیم به معنی رفع تحریم سپاه نیست. اما این مساله یعنی خارج کردن نام سپاه از این لیست برای طرف ایرانی کفایت نمی‌کند بلکه ایران می‌خواهد سپاه از بار تحریمی هم رها شود.



بخش تحریم اقتصادی سپاه مربوط به FDGT ( گروه کشورهای حامی تروریست) است، که سال ۲۰۰۷ این تحریم در زمان اوباما اعمال شد و مربوط به وزارت خزانه‌داری آمریکا است و تا حد زیادی هم این مساله به قانون تبدیل شده است. این قانون از قوانینی است که ذیل مساله یا برچسب هسته‌ای نیست و از این منظر آمریکایی‌ها مدعی هستند که مساله فرابرجامی است. اگر بپذیریم تحریم مهم‌ترین ابزار برای فشار به ایران است، پس برداشتن تحریم سپاه برای ایران مساله مهم و ضروری و اساسی است. برای ایران مهم است که تحریم سپاه از FDGT برداشته شود نه لزوما FTO.
در سطح منطقه و داخل آمریکا آنها همین مساله خروج از FTO را هم برنمی تابند چه رسد به اینکه تحریم سپاه از FDGT برداشته شود و آنجاست که تفکیک سپاه مطرح می شود که سپاه در کلیت از تحریم بیرون آید، اما سپاه قدس نه. مساله اوکراین هم در این رابطه تاثیر داشته است و در این هیچ بحثی نیست. برای آمریکا تنبیه روسیه و ادامه این تنش اولویت دارد و کاملا شاهد هستیم که هم تبلیغاتی و اعتباری تا حد زیادی مذاکره وین را به حاشیه راند. در این شرایط اختلافات در آمریکا فشارها را متوجه بایدن کرده و مخالفان برجام تقویت شده‌اند و لابی ضد ایرانی در آمریکا دست برتر پیدا کرده است. در داخل ایران هم جریانی که مایل نیست مذاکرات به این شکل به نتیجه برسد، قوت گرفتند، جریانی که اصلا این برجام را نمی‌خواهند. مجموعه اینها باعث تاخیر در مذاکرات و توافق شده است. وی تاکید کرد که بحران اوکراین فرصتی بود برای جریان‌های مخالف برجام.