آموزگار علم و اخلاق

به بهانه اولين سالگرد در گذشت
دكتر محمدرضا  باطني
در ايام بزرگداشت مقام معلم و در شرايطي كه معلمان عزيز كشور براي احقاق حقوق صنفي خود تلاش‌هاي مستمر و گسترده دارند، فكر كردم احترام خود به ساحت معلمي را با تاملي در ابعاد شخصيت علمي و آموزشي معلمي گرانقدر در چند سطر كوتاه بنگارم و اكنون كه يك سال از درگذشت استاد به ياد ماندني دوره فوق ليسانسم در گروه زبان‌شناسي دانشگاه تهران گذشته و تا حدودي با اندوه از دست دادن‌شان كنار آمده‌ام، درنگي داشته باشم بر ويژگي‌هاي علمي و اخلاقي ايشان؛ باشد كه معلماني اينچنين را بيش از پيش بشناسيم و مقام‌شان را ارج بگذاريم.  اخلاق را در معناي ethics آن در نظر دارم، با معناي ساده و متداولش:  هرچه را بر خود روا نمي‌داري، بر ديگران روا مدار و بالعكس. چنان كه مي‌دانيم، در جوامع مختلف، از ديرباز تا امروز، معلمي، في‌نفسه شغلي محترم و قابل ستايش بوده و به ويژه در فرهنگ ديني و ايراني ما، بر مقام معلم، بسيار تاكيد شده است؛ معلمي شغل انبيا دانسته شده و روايت است از امام علي(ع) كه هركس به من حرفي آموخته باشد، مرا بنده خويش ساخته است. اينك ببينيم كه اساس كار معلمان برتر كه شغل‌شان حتي در برخي از كشورهاي پيشرفته امروز، برتر از پزشكي يا قضاوت ارزيابي مي‌شود، بر چه ضوابط و معيارهايي مبتني است؟ فهرست‌وار به برخي ويژگي‌ها و سجاياي اخلاقي دكتر باطني عزيز كه در رفتار علمي و آموزشي ايشان به روشني قابل تشخيص و ملاحظه بوده است، مي‌پردازم. 
1- اخلاق علمي


1-1- علم براي علم (در مقابل علم براي پول، براي پست، براي پرستيژ) 
1-2- علم براي رشد و تعالي (فكري- فلسفي و ارتقاي انديشه خود و ديگران) = تعالي فردي
1-3- علم براي خدمت (استفاده كاربردي از علم براي حل معضلات و مشكلاتي از جامعه= تعالي اجتماعي 

1-4- علم بدون بخل (تلاش براي مطالعه عميق و گسترده يافته‌هاي علمي با هدف توسعه علم و همگاني كردن آن) 
1-5- علم توام با پژوهش (در جهت تعميق و گسترش يافته‌هاي علمي و عدم انتقال صرف موارد علمي از طريق ترجمه) 
1-6- علم با قلمرو نا محدود (محدود ندانستن علم و تفحص در علوم مجاور و مرتبط و پرداختن به زمينه‌هاي بينا رشته‌اي) 
بي شك همكاران، همراهان و دانشجويان ايشان به اين موارد، موارد بيشتري را اضافه خواهند كرد.
2- اخلاق آموزشي (اخلاق معلمي) 
2-1- مطالعه و پژوهش مستمر براي تسلط به موضوعات تدريس
2-2- شركت دادن دانشجو در فرآيند تدريس
2-3- مهرباني، تواضع و صميميت با دانشجو، در حين سخت‌گيري و قاطعيت علمي
2-4- عدالت آموزشي (به معني نگاه برابر به دانشجويان و اهميت دادن به تك تك آنها، به‌طوري كه هر دانشجو احساس كند استاد، او را به نام و ويژگي‌هاي فردي و ظرفيت علمي مي‌شناسد.) 
2-5- رعايت دقت و انصاف در ارزيابي‌هاي علمي، به نحوي كه دانشجو احساس كند هر نمره‌اي كه مي‌گيرد، قطعا منصفانه‌ترين نمره ممكن است.
2-6- در دسترس بودن و استقبال از سوالات علمي دانشجويان
2-7- باز كردن باب بحث و گفت‌وگو پيرامون موضوعات علمي در كلاس
2-8- نوآوري و طرح مسائل جديد و تلاش داوطلبانه براي تعريف زمينه‌هاي جديد مطالعاتي در برنامه‌هاي گروه
2-9- تلاش براي درك مسائل پيچيده و انتقال بي‌دريغ آن به دانشجويان
2-10- استقبال از مشاركت دانشجويان در پيشبرد و حل مسائل علمي
كوتاه سخن آنكه ايشان علاوه بر تخلق به اخلاق علمي و آموزشي از لوازم و ضروريات معلمي همچون، بيان خوب، قلم روان و رسا، استدلال محكم و نيز انگيزه‌هاي قوي معلمي، مانند عشق به مطالعه، عشق به تدريس و عشق به انسان و خدمت به جامعه انساني برخوردار بودند و در يك عبارت، مي‌توان گفت علم و عشق را با هم درآميخته، طرحي نو در تعليم و تعلم در انداخته بودند.
نام و يادشان گرامي و راه‌شان پر رهرو باد...