پایان عصر بی‌طرفی در بالتیک

بنفشه غلامی/ فنلاند و سوئد به بیش از 70سال سیاست بی‌طرفی خود بین روسیه و غرب خاتمه دادند و دیروز به طور رسمی درخواست خود برای عضویت در ناتو را به سازمان پیمان آتلانتیک‌شمالی تحویل دادند؛ رویدادی که به‌ زعم تحلیلگران اگر تأیید و تصویب شود، نه تنها چشم‌انداز امنیتی شمال اروپا را به طور کامل متحول می‌‌کند و از جمله ضامن امنیت این دو کشور نخواهد بود که می‌‌تواند باعث تعمیق شکاف‌ها بین روسیه و غرب شود و اروپا را به جایی ناامن تبدیل کند.
به گزارش «وال‌استریت ژورنال»، سوئد و فنلاند با تحریک امریکا که بعد از جنگ اوکراین در یک تبلیغات سیاسی بزرگ مدعی شد، روسیه تازه کار خود را آغاز کرده و هدفش سراسر شرق اروپا است، سیاست 7دهه‌ای خود را کنار گذاشتند و صبح چهارشنبه سفرای سوئد و فنلاند در بروکسل، به مقر ناتو در این شهر رفتند و درخواست رسمی کشورهایشان برای عضویت در ناتو را تحویل «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل این نهاد غربی داده و به دکترینی پایان دادند که در این دهه‌ها باعث شده بود هر دو کشور بتوانند با هر دو طرف روسی، اروپایی و امریکایی تعامل خوبی در زمینه‌های مختلف سیاسی و امنیتی برقرار کنند. اقدام آنها با واکنش مثبت «استولتنبرگ» مواجه شد که هنگام دریافت این درخواست‌ها خطاب به آنان گفت: «امروز روزی خوب و لحظه‌ای حساس برای امنیت ما است. از هر دو کشور سوئد و فنلاند به خاطر این درخواست سپاسگزارم.» او سپس با اشاره به تهدیدهایی که پیش‌تر روسیه مطرح کرده بود و از جمله برخی تسلیحات هسته‌ای خود را در شمال‌شرقی مرزهایش مستقر کرده بود، گفت: «هر ملتی حق انتخاب سرنوشت خود را دارد.» عضویت سوئد و فنلاند در ناتو می‌‌تواند شکاف عمیقی را که پیش‌تر در نقشه ناتو بین کشورهای عضو این نهاد و روسیه وجود داشت، پر کند و آنان را هم‌مرز کند. این در حالی است که  با ذوب شدن یخ‌های قطب شمال این نقطه از کره زمین برای روسیه تبدیل به مسیری جدید برای دستیابی به اقیانوس‌اطلس شده است و اکنون با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو این مسیر که مانند یک مسیر میانبر برای روسیه بود، به طور عمده توسط ناتو و متحدان آن کنترل خواهد شد.
راه طولانی یا کوتاه
اصولاً پیوستن به ناتو نیازمند طی فرایندی طولانی است. بر اساس قواعد حاکم بر این نهاد غربی، زمانی که کشوری چنین درخواستی را مطرح می‌‌کند، پیش از هرچیز باید تیمی را روانه بروکسل کند تا با کارشناسان ناتو دیدار کند و آنها را مجاب سازد که دارای پیش‌شرط‌های عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی است. یکی از اصلی‌ترین این پیش‌شرط‌ها توان نظامی است که به نظر نمی‌رسد سوئد و فنلاند در آن مشکلی برای عضویت داشته باشند، زیرا هر دو کشور از سال 1995 به این سو بارها در رزمایش‌های ناتو شرکت کرده‌اند و دارای ارتش‌های پیشرفته و نیروهای رزمی آموزش دیده بوده و از صنایع پیشرفته تسلیحاتی برخوردارند. کشورهای خواهان عضویت در ناتو، پس از برآورده شدن چنین پیش‌شرط‌هایی، باید از سد تمامی کشورهای عضو ناتو عبور کنند، زیرا طبق قوانین، کشورهای عضو باید درخواست مطرح شده را در پارلمان‌های خود بررسی و آن را تأیید کنند. با مخالفت پارلمان حتی یکی از این کشورها، درخواست عضویت کشور متقاضی رد خواهد شد. در مورد سوئد و فنلاند، با توجه به شرایط کنونی که سران ناتو و البته امریکا، گفته‌اند می‌‌خواهند به این روند تسریع بخشند، انتظار می‌‌رفت این روند به سرعت طی شود. با این حال با توجه به مخالفت ترکیه که به اعتقاد بسیاری از ناظران، خواهان گرفتن امتیازهای درخواستی خود در ازای پذیرش عضویت سوئد و فنلاند است، ممکن است مسیر این دو کشور برای عضویت در ناتو کمی از آنچه انتظار می‌‌رود، طولانی‌تر شود. به این ترتیب باید دید غربی‌ها با چه سرعتی توان باج‌دهی به ترکیه را دارند تا روند پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو را تسریع بخشند و آنها را از نگرانی وضعیت امنیتی خود در رویارویی‌های احتمالی با روسیه خارج کنند.


امنیت یا  نا امنی
هرچند سوئد و فنلاند در هراس از تبلیغات امریکایی چنین درخواستی را ارائه کرده‌اند اما عضویت در ناتو به معنای تضمین امنیت آنها نخواهد بود، زیرا همان‌طور که «توماس مینی» تحلیلگر روزنامه «گاردین» نوشته است، شاید فنلاند به شهادت تاریخ، توان بالایی در بسیج مردمش در مواجهه با تهدیدهای خارجی داشته و از توان تسلیحاتی خوبی برخوردار باشد اما نباید فراموش کرد روس‌ها بزرگ‌ترین اقلیت فنلاند را تشکیل می‌‌دهند و برخی مقامات فنلاند نگران آن هستند که روسیه، خشمگین از پیوستن فنلاند به ناتو، همانند آنچه در اوکراین رخ داد و روسیه در حمایت از روس‌تباران اوکراینی به شرق این کشور حمله کرد، درقبال فنلاند و روس‌تبارانش عمل کند. همین نگرانی باعث شده، فنلاندی‌ها احساسی متضاد در پیوستن به ناتو داشته باشند، بویژه که سیاست بی‌طرفی این کشور در دهه‌های گذشته باعث شده بود فنلاند سود سرشاری از داشتن روابط با روسیه نصیب خود سازد. در همین ارتباط «جوهو کورهنن» جامعه‌شناس فنلاندی می‌‌گوید: «شوروی سابق تا آنجا پیش رفت که فنلاند را تبدیل به عامل تبلیغی خود کرد و با اقداماتی که انجام داد، تأکید کرد روابط یک کشور اروپایی با روسیه می‌‌تواند چه تبعات مثبتی برای آن کشور داشته باشد. یکی از این اقدامات در دهه 1950 رخ داد؛ زمانی که اتحاد‌جماهیرشوروی تصمیم گرفت نفت خام را به پالایشگاه فنلاند بفرستد و سپس محصول نهایی را از این کشور بخرد، اما با پیوستن فنلاند به ناتو دیگر از این روابط دوستانه خبری نخواهد بود. از همین رو برخی نخبگان فنلاند معتقدند ممکن است پیوستن به ناتو در نهایت به ضرر آنها تمام شود، زیرا این‌گونه نیست که اگر یکی از اعضای ناتو مورد تهاجم واقع شد، بقیه به‌سرعت به کمک آن بشتابند و برای کمک کردن به آن نیازمند طی روندهایی طولانی هستند.
تعمیق شکاف‌های سیاسی
در این راه نه فقط سوئد و فنلاند که کل ناتو نیز بیش از قبل در معرض احتمال رویارویی با روسیه خواهند بود. این نظری است که «رابین رایت» در «نیویورکر» مطرح کرده و نوشته است: «شاید با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو در ظاهر این‌گونه به نظر برسد که روسیه بازی را به غرب باخته است اما هر بازیگری که در معرض باخت قرار بگیرد، تبدیل به یک بازیگر خطرناک می‌‌شود؛ به همان خطرناکی که نزدیک به یک قرن پیش آلمان را واداشت به اروپا حمله کند.» در همین ارتباط «آن ماری اسلاوتر»، مدیر اجرایی اندیشکده «نیو امریکا» می‌‌گوید: «حمایت از اوکراین، سوئد و فنلاند نباید مانع از آن شود که ناتو فراموش کند روسیه از سال 1648 همواره بازیگر اصلی این قاره بوده است. بنابراین نباید با چنین فرضیه‌هایی فرصت همزیستی با روسیه را از دست بدهد.»
از همین رو ناظران مسائل روسیه و غرب معتقدند با پیوستن سوئد و فنلاند به ناتو شکاف‌های دیپلماتیک بین روسیه و غرب که بعد از جنگ سرد معلق باقی مانده بود، چنان عمیق می‌‌شود که خطرات ناشی از آن می‌‌تواند سراسر غرب را فرا بگیرد.