طالبان باآمريكا روابط پنهان دارد؛ ضد آمريكايي نيست

محسن روحي صفت در گفت‌وگو با «آرمان ملي»:
طالبان باآمريكا روابط پنهان دارد؛ ضد آمريكايي نيست
کاهش تنش ميان طالبان و آمريکا از مذاکرات دوحه آغاز شد
آرمان ملي- عليرضا پورحسين: سرپرست وزارت کشور افغانستان در مصاحبه‌اي عنوان کرده است که به آمريکا به چشم دشمن نگاه نمي‌کند و به توافق دوحه پايبند هستند. او افزوده است که خواهان روابطي بر مبناي اصول و هنجارهاي ديپلماتيک با آمريکا هستند و بايد در اين خصوص شفاف سازي کنند زيرا در 20 سال گذشته اوضاع در افغانستان حالت جنگ و دفاع داشته است. حقاني افزوده است: وقتي توافق دوحه انجام شد، تصميم گرفتند که در اين مورد صحبت نکنند و در آينده مايل هستند روابط خوبي با ايالات متحده و جامعه بين‌المللي داشته باشند. او تاکيد کرد که خاک افغانستان براي تهديد هيچ‌کس مورد استفاده قرار نخواهد گرفت هرچند گروه‌هاي مختلف تروريستي در اين کشور در حال فعاليت هستند. اين صحبت‌ها در حالي عنوان مي‌شود که طالبان هنوز در خصوص مسائلي همچون حقابه هيرمند که مساله‌اي کاملا قانوني است همکاري لازم را با ايران ندارد. در راستاي بررسي اين مسائل «آرمان‌ملي» گفت‌وگويي با محسن روحي صفت، ديپلمات پيشين وزارت خارجه داشته است که در ادامه مي‌خوانيد:


اظهارنظر مقامات طالبان در راستاي برقراري رابطه حسنه با ايالات متحده در چه راستايي صورت گرفته است؟
همه چيز از زمان مذاکرات طالبان و آمريکا در دوحه آغاز شد و در آن زمان تفاهماتي ميان طرفين شکل گرفت که مشخصا دشمني را بين آمريکا و طالبان از بين برد. در زمان مذاکرات دوحه طرفين به دنبال منافع خود بودند و به توافقاتي نيز دست پيدا کردند. آمريکا با توجه به هزينه‌هاي سنگيني که در خاورميانه متحمل شده بود، قصد داشت از اين هجمه سنگين رها شود. از سوي ديگر نيز به دنبال اين بودند تا قسمتي از افغانستان که طالبان بر آن تسلط داشت، عليه آمريکا نباشند و طالبان نيز به شکلي با پذيرش خواسته‌هاي آمريکا به دنبال اين بود تا تحرکات سياسي خود را رسميت بخشد و حداقل آمريکا را ديگر در مقابل خود نبيند تا آسان‌تر به خواسته‌هاي خود در افغانستان دست يابد. خواسته‌هاي طرفين تا حدود زيادي به واقعيت نزديک شد و هر يک از طرفين 70 درصد خواسته‌هاي خود را به‌دست آوردند. بايد توجه داشت که حدود 30 سال پيش که طالبان در افغانستان به قدرت رسيد، ماهيتي ضد آمريکايي نداشت بلکه شرکت‌هاي آمريکايي از طالبان حمايت مالي انجام مي‌دادند تا بتوانند در آينده گاز ترکمنستان را از طريق خاک افغانستان به پاکستان منتقل کنند. بنابراين طالبان از ابتدا رويکرد ضدآمريکايي نداشته است. طالبان فقط بر اين باور بود که آمريکا رقيب آن‌ها در افغانستان است که در اين خصوص نيز به توافق رسيدند و آمريکا از خاک افغانستان خارج شد.
اين تعامل طالبان با آمريکا چه پيام‌هايي براي ايران دارد؟
تعامل طالبان با آمريکا از چندين جهت قابل بررسي است. بايد توجه داشت که در برهه‌اي از ز‌مان آمريکا شخص حقاني را تروريست ناميده بوده و براي سر او جايزه تعيين کرده بود اما سياست‌هاي آمريکا مشخص شد که با توجه به منافعشان تغيير مي‌کند و امروز با همين شخص تعامل دارند. آمريکا حقوق بشر را متناسب با منافع خود تعريف مي‌کند و بر همان اساس پيش مي‌رود. تمامي دولت‌ها و کشورها بر اساس منافع خود پيش مي‌روند و طالبان نيز بر همين اساس امروز مي‌گويد که مي‌خواهد رابطه خوبي با آمريکا داشته باشد و آمريکا را دشمن خود نمي‌داند. طالبان به اين نتيجه رسيده است که اگر بخواهد با آمريکا دشمني کند، نمي‌تواند در افغانستان حکومت کند. امروز مبالغ زيادي از دارايي افغانستان در آمريکا بلوکه شده و در همين راستا نمي‌خواهد اين دارايي‌ها را از دست دهد. به صورت طبيعي طالبان زماني که به اين نتيجه رسيده تا منافع خود را تامين کند، به همين علت سياست‌هايي را انتخاب مي‌کند که در همين مسير باشد.
ايران مساله اختلاف درخصوص حقابه رودخانه هيرمند را چگونه مي‌تواند حل و فصل کند؟
موضوع آب در اختلافات بين کشورها يک موضوع پيچيده است اما با اين وجود ايران و افغانستان در اين خصوص توافق کرده‌اند و امروز نيز عنوان مي‌کنند که به اين توافق پايبند هستند. امروز طالبان عنوان نمي‌کند که اين توافق را قبول ندارد بلکه مي‌گويند به آن متعهد هستند. امروز اختلافي که وجود دارد در خصوص نحوه اجراي توافق است. به اين شکل که در سال‌هايي که خشکسالي رقم مي‌خورد بايد در خصوص حقابه مذاکره مجزا صورت گيرد. مساله حقابه هيرمند جنبه‌هاي غيرحقوقي و سياسي دارد به اين شکل که بايد به وضعيت دو کشور در اين برهه زماني نيز دقت کرد. ايران بايد در ابتدا يک مديريت در حوزه آب داشته باشد و به شکلي عمل کند که نيازمند حقابه از افغانستان نباشد و پس از آن از موضع قدرت وارد مذاکره با طالبان شود. بايد توجه داشت که ايران نيز اهرم‌هايي در اختيار دارد که مي‌تواند بوسيله آن‌ها طالبان را تحت فشار قرار دهد. مشخصا آن‌ها در زمينه‌هاي مختلف به ايران نياز دارند و به همين علت نمي‌توانند در يک موضوع خاص به آن شکلي که دوست دارند، عمل کنند. ايران فعلا بايد مسير ديپلماتيک را در پيش گيرد و از نگاه اقناع وارد رايزني شود. آب بايد يک مورد از مجموعه رايزني‌هاي ايران و طالبان باشد و نبايد به عنوان يک موضوع مستقل به آن رسيدگي شود. بايد مقدماتي چيده شود و زمينه فراهم شود تا ايران بتواند از مسيرهاي مختلف حق خود را از طالبان بگيرد.