قصه‌های افتخار

گروه فرهنگ و هنر: در فضای فرهنگی قرن معاصر، فرهیختگان و مردم، ارتباط با واسطه‌ای داشته‌اند. همواره زبان نخبگان قرن معاصر در دوگانه‌ای از مخاطبان خاص و مخاطبان عام در نوسان بوده است. از این رو چه فرهیختگان و مفاخر علمی- ادبی و چه مردم در ارتباط گرفتن با یکدیگر سرگردان بوده‌اند. شاید بتوان گفت به همین دلیل است که بعد از مرگ فرهیختگان، آنها را می‌ستاییم و به آثار آنها به عنوان بازمانده مفاخر نگاه می‌کنیم. تجربه تاریخ معاصر نشان می‌دهد هر چه زبان فرهیختگان و مفاخر ایران به زبان مردم نزدیک‌تر بوده است، در بین قلوب مردم جایگاه والاتری یافته است. برای مثال ماجرای عاشقانه‌ای که استاد شهریار در اوان جوانی درگیر آن بوده است، در تاثیرگذاری و توجه مردم به آثارش نقش داشته است. از سوی دیگر، یکی از عناصر تاثیرگذاری که می‌تواند در نسبت ایران با مفاخر خود در قرن معاصر مورد سرزنش قرار بگیرد، رسانه‌ است. رسانه‌ها به دلیل نقش واسطه‌گری، وظیفه برقراری ارتباط بیشتر ایرانیان با مفاخر خود را داشته‌اند تا بتوانند این مفاخر را به عنوان الگوهای راستین به نوجوانان و جوانان معرفی کنند اما این امر با توجه به محصولات فرهنگی و رسانه‌ای که تولید شده، به یک کژکارکرد محتوایی تبدیل شده است. هر چند که تلاش‌هایی برای این آشنایی ایرانیان با مفاخر معاصر در حال انجام است که درخور توجه و تحسین است؛ از جمله مجموعه مستند «چونان سرو»، تولید جدید شبکه مستند سیما که آماده پخش از این شبکه است. این مجموعه به تهیه‌کنندگی مصطفی رزاق‌کریمی و کارگردانی گروهی از مستندسازان تولید و آماده پخش از تلویزیون شده است و یکشنبه‌ها ساعت 21 از تلویزیون پخش می‌شود. رزاق‌کریمی درباره سوژه این مجموعه 10 قسمتی اینطور توضیح داده است: «چونان سرو» مجموعه مستندهای پرتره‌ از چهره‌های شاخص فرهنگ و ادبیات کشورمان است البته توجه من به این موضوع خاص به سال‌های گذشته برمی‌گردد، چرا که سال‌ها پیش مستندهای پرتره‌‌ای در اتریش و ایران ساخته‌ام.  شناساندن مفاخر ارزشمند ایران‌زمین نیازمند این است که این چهره‌های ارزشمند، پیش از مخاطب برای سازنده اثری که برای معرفی ایشان تولید می‌شود، شناخته شوند. از این منظر توجه به این مساله که فیلمسازان جوان به معرفی گنجینه معنوی ایرانیان بپردازند، مساله مهمی است، چرا که علاوه بر چابکی در تولید، شکاف نسلی که در سازوکارهای معرفی میراث معنوی و فرهنگی وجود دارد نیز مرتفع می‌شود. رزاق‌کریمی در این باره به تسنیم گفته است: برایم بسیار مهم بود که در ساخت چنین اثری از مستندسازان جوان‌ دعوت به همکاری کنم؛ جوانانی که شاید به خاطر تبلیغات سوء، فرهنگ کشورشان را بخوبی نمی‌شناسند. بدون شک مشارکت آنان در ساخت چنین اثری باعث می‌شود با فرهنگ غنی کشورمان بیشتر آشنا شوند. به همین دلیل از مستندسازان جوان که ذهن جوان‌تری دارند، کمک گرفتم. اشتیاق آنان به معرفی فرهنگ ایران واقعا توجه مرا جلب کرد. همچنین از شبکه مستند خواهش کردم زمان بیشتری در اختیار ما بگذارند تا بتوانیم کارهای بهتری تولید کنیم که البته شبکه نیز واقعا از ما حمایت کرد. وی اضافه کرد: معتقدم ما خیلی زود تاریخ را دفن و چهره‌های ماندگار کشورمان را فراموش می‌کنیم. به همین دلیل است که نسل جوان ما شناخت کمی از مفاخر فرهنگی کشورمان دارد. در مجموعه مستند «چونان سرو» تلاش کردیم این مشاهیر فرهنگی را معرفی کرده و ناگفته‌هایی از زندگی، فعالیت و اثرگذاری اجتماعی آنان را در قالب فیلم مستند به مخاطبان خود ارائه دهیم.   جامعه رسانه‌ای امروز در حال ساخت الگوهایی در زندگی نوجوانان و جوانان است. نحوه معرفی این الگوها آنگونه است که به زندگی آنها وارد شده و یک یا چند ویژگی خاص آنها را به صورت بسیار زیبا بازنمایی می‌کنند. حال آنکه در مستندهای پرتره از مفاخر، این ویژگی‌ها که در یک انسان فرهیخته تجلی پیدا کرده است، بازنمایی می‌شود. با این وجود رزاق کریمی درباره توجه ویژه به ساخت مستند پرتره در کارنامه کاری‌اش گفت: وقتی سینمای مستند برایم جدی‌تر شد، فعالیت زیادی برای تولید مستندهای پرتره از شخصیت‌های مختلف کردم و تجربیات خوبی در این حوزه برایم رقم خورد؛ احساس می‌کنم بیننده سینمای مستند علاقه‌مند به تماشای فیلم پرتره است. بنابراین باید مستندهای پرتره بیشتری درباره شخصیت‌های فرهنگی ایرانی ساخته شود، چرا که کشورمان شخصیت‌های فرهنگی بسیار خوبی دارد.  وی ادامه داد: به نظرم ساخت مجموعه‌ای مانند «چونان سرو» نیاز امروز سینمای ماست، چرا که باید بزرگان این کشور که در علم و فرهنگ شاخص بودند به عموم مردم، بویژه نسل جوان معرفی شوند. تهیه‌کننده مجموعه «چونان سرو» سوژه‌های این مستند را معرفی کرد و گفت: در این مجموعه، مستند پرتره‌هایی درباره چهره‌های ماندگار ایران از جمله محمدعلی اسلامی‌ندوشن، شهریار، دکتر شهیدی، علامه قزوینی، دکتر محمد معین، نیما یوشیج، غلامحسین بنان، ملک‌الشعرای بهار، غلامحسین امیرخانی (هنرمند خوش‌نویس) و دکتر سیدمحمدحسین مبین ساخته شده است. این افراد کسانی‌اند که در حوزه‌های مختلف به کشورمان خدمت کردند. برای مثال دکتر مبین پزشک، بنیانگذار آسایشگاه جذامیان بابا باغی و نیز از اهالی قلم است که به جهت فعالیت‌های گسترده برای درمان و ریشه‌کنی بیماری جذام در ایران، از وی به عنوان «پدر جذامیان ایران» یاد می‌کنند. البته در گذشته فروغ فرخزاد هم فیلم مستند «خانه سیاه» را درباره این شخصیت ساخته بود. او درباره شیوه روایت این مجموعه توضیح داد: بر اساس نتیجه‌ای که از پژوهش فیلم‌ها به دست آمد، تصمیم گرفتیم شیوه روایت چگونه باشد؛ مشکل جدی مستندسازی در ایران این است که دسترسی به تصاویر آرشیوی سخت است و تصاویر آرشیوی کمی از مشاهیر و افراد برجسته در اختیار داریم، البته در این مجموعه از تصاویر آرشیوی هم استفاده کرده‌ایم. علاوه بر این، گفت‌وگوهای خوبی با نزدیکان هر سوژه از سوی کارگردان‌ها انجام شد تا حرف‌های جدیدی به گوش مخاطبان رسانده شود.  آگاهی و ضرورت ارتباط ایرانیان با مفاخر معاصر خود، همتی بیش از ساخت مستند می‌طلبد. الگوسازی‌هایی که در سریال‌ها و مستندهای پرتره در میان جوانان و نوجوانان وجود دارد، ملموس است. برای مثال دنبال کردن سریال‌های دکتر قریب و استاد شهریار توسط مخاطبان ایرانی، نشان‌دهنده این علاقه و ذوق مردم از شناخت بیشتر مفاخر و فرهیختگان است، البته نقش مهمی که رسانه‌ها در این ارتباط بین مردم و مفاخر باید اجرا کنند، ساده کردن و واقعی نشان دادن زندگی این مفاخر است که این امر بیش از پیش در الگوسازی و در قلب مردم قرار گرفتن مفاخر اهمیت دارد.