خرمشهر آزاد شد

ترجمه و تدوین: جواد نوائیان رودسری – روز دهم اردیبهشت‌ماه سال 1361، عملیات بیت‌المقدس با هدف آزادسازی خرمشهر و مناطق وسیعی از جنوب غرب و غرب خوزستان که از ابتدای جنگ توسط نیروهای رژیم بعث اشغال شده‌بود، آغاز شد؛ عملیاتی که در محدوده‌ای به وسعت شش‌هزار کیلومتر مربع به مرحله اجرا درآمد و طی 25 روز و در سه مرحله، همه اهداف مدنظر طراحان عملیات را محقق کرد؛ اوج این اهداف، آزادسازی خرمشهر بود که روز سوم خرداد رقم خورد؛ افزون بر این، شهر هویزه، پادگان حمیدیه، جاده‌های راهبردی اهواز – خرمشهر و سوسنگرد – هویزه نیز، از اشغال دشمن آزاد شد. آزادسازی خرمشهر، نه فقط در تاریخ دفاع مقدس، بلکه در تاریخ جنگ‌های ایران، یک نقطه عطف محسوب می‌شود؛ حجم نیروهای به کار گرفته شده و نتایج درخشانی که این عملیات در پی داشت، برگ زرینی در تاریخ نبردهای ایران است. عراقی‌ها فقط در این عملیات، 285 دستگاه تانک و نفربر، 40 فروند هواپیما، 18 تیپ پیاده و دو گردان مستقل زرهی را از دست دادند. 16 هزار و 500 نفر از نیروهای متجاوز کشته شدند و 19 هزار نفر از آن‌ها به اسارت درآمدند. این عملیات غرورآفرین، جهان را به شگفتی واداشت. توقع غربی‌ها آن بود که ایران قادر نخواهد بود به دلیل درگیری‌های سیاسی داخلی و ضعف ساختاری  نیروهای نظامی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، شکست‌های روزهای نخست جنگ را جبران کند و ارتش صدام که در خوزستان زمین‌گیر شده‌بود، این قدرت را دارد که مناطق اشغال‌شده را برای خود حفظ کند. اما اتفاقاتی که در بهار سال 1361 رقم خورد، نشان داد که این تحلیل‌ها، اصولاً با واقعیت سازگار نیست. به دنبال این پیروزی بود که تحلیل‌گران غربی، رویکرد جدیدی را در گزارش‌های خود درباره جنگ تحمیلی، در پیش گرفتند. امروز، در سالروز آن فتح و پیروزی جاودانه، می‌خواهیم با هم مروری بر این تحلیل‌ها داشته‌باشیم و «حماسه خرمشهر» را از زاویه دید تحلیل‌گران غربی، بررسی کنیم. صدام از همان شروع جنگ، بازنده بود کمتر از یک‌ماه بعد از آزادسازی خرمشهر، اواخر تیرماه سال 1361، آر.دی.مک‌لارن، تحلیل‌گر ارشد در مرکز مطالعات نیروی انسانی ارتش آمریکا، وابسته به پنتاگون (وزارت دفاع ایالات متحده)، گزارشی مفصل و 45 صفحه‌ای را درباره تحلیل چرایی و چگونگی پیروزی ایران در نبرد سرنوشت‌ساز خرمشهر نوشت. این گزارش که در آن زمان، به عنوان گزارش محرمانه طبقه‌بندی و بعدها با گذشت زمان و خروج از حالت پیشین منتشر شد، تحلیلی دقیق و نسبتاً جامع درباره پیروزی خرمشهر بود. مک‌لارن در گزارش خود، خرمشهر را پاشنه آشیل ارتش صدام می‌داند و معتقد است که ناتوانی نیروهای عراقی برای تصرف سریع شهر در همان روزهای نخست جنگ، زمینه را برای زمین‌گیر شدن و سپس شکست آن‌ها فراهم کرده‌است. او می‌نویسد: «بزرگ‌ترین نبرد شهری در جنگ ایران و عراق، در خرمشهر رقم خورد؛ شهری که تنها 10 کیلومتر با مرز فاصله داشت و در آن، جمعیت غیرنظامی و آموزش‌ندیده در کنار تعدادی از نظامیان باقی‌مانده در شهر، به شدت در برابر ارتش مجهز و منظم عراق ایستادند. این دفاع یک دفاع کاملاً موفق بود. در حالی که عراقی‌ها می‌خواستند بدون تلفات از شهر عبور کنند، مدافعان شهر برای هر وجب، از عراقی‌ها تلفات سنگین گرفتند. این موضوع به روحیه فداکاری و ازخودگذشتگی ایرانی‌ها برای دفاع از کشورشان مربوط می‌شد. مدافعان خرمشهر تا آخرین نفر جنگیدند و یک گروه چند صدنفره از آن‌ها، یک لشکر مجهز عراق را که قرار بود روی محور اهواز به خرمشهر مستقر شود، بیش از یک ماه معطل کرد. این فرصت از دست رفته، توان نظامی عراقی‌ها را به شدت تحلیل بُرد و باعث شد ایرانی‌ها فرصت تجهیز نیرو و طراحی ضدحمله را پیدا کنند. آن‌ها در اولین فرصت، این ضدحملات را به مرحله اجرا گذاشتند و نیروهای عراقی نتوانستند در برابر موجی که در همان لحظات اول جنگ توسط ایرانی‌ها شکل گرفته بود، مقاومت کنند؛ آن‌ها روحیه فداکاری و چیزی را که در میان ایرانیان به «شهادت‌طلبی» معروف بود، دست‌کم گرفتند.» این تحلیل توسط «آماتزیا برام» و «کوین.ام.وودز»، محققان تاریخ جنگ در کتاب «Wars of Modern Babylon» (نبردهای بابلِ نوین) که در سال 2018م منتشر شد نیز، مورد تأکید قرار گرفته‌است؛ این دو در مقاله‌ای با عنوان «تهاجم راهبردی ایران در خوزستان – مارس تا می 1982 – و عقب‌نشینی عراق به مرزهای بین‌المللی»، روحیه نیروهای ایرانی و مقاومت‌های اولیه را دلیل اساسی شکست عراق در نبرد سرنوشت‌ساز خرمشهر دانسته‌اند. اقرار به نیروی ایمان در دیگر آثار غربی‌ها که درباره عملیات آزادسازی خرمشهر به رشته تحریر درآمده‌است هم، می‌توان نمونه‌های مشابه و حتی دقیق‌تری دید. «آن تریسی ساموئل» در مقاله‌ای با عنوان «حماسه خرمشهر» که آن را در کتاب   The Unfinished History of the Iran-Iraq War  (تاریخ ناتمام جنگ ایران و عراق) (انتشارات دانشگاه کمبریج – سال 2021م) منتشر کرده‌است، شکست نیروهای صدام و پایداری نیروهای ایران را در نبرد خرمشهر، «اوج واژگونی» نیروهای عراقی می‌داند و می‌نویسد: «پاسداران ایرانی در عملیات آزادسازی خرمشهر کاملاً متوجه شدند که می‌توان برای پیروزی‌های بزرگ، روی قدرت ایمان حساب کرد؛ این عزم و ایمان وفادارانه ایرانی‌ها به آرمان‌هایشان بود که به صورت کاملاً مؤثر در برابر آتش سنگین نیروهای عراقی به کار گرفته شد و جواب داد؛ آن‌ها با همین برتری، بالاخره توانستند شهر را پس بگیرند. این پیروزی را باید نقطه عطفی در تاریخ جنگ و همچنین تاریخ سپاه پاسداران [انقلاب اسلامی] دانست؛ آن‌ها بعد از حضور موفقیت‌آمیز در این عملیات و نقش ویژه‌ای که در آن ایفا کردند، به تدریج تبدیل به نیرویی قدرتمند و حرفه‌ای شدند و در آینده منطقه به ایفای نقش پرداختند.» تحلیلی که «آدام زیدان»، ویراستار و نویسنده دایرة‌المعارف «بریتانیکا» هم به آن اعتقاد دارد و درباره آن می‌نویسد: «در سپتامبر 1980 (شهریور 1359) عراق در امتداد یک جبهه وسیع در خوزستان پیشروی و ایران را غافلگیر کرد. عراقی‌ها خرمشهر را تصرف کردند، اما به دلیل مقاومت سنگین مدافعان غیرنظامی ایران، نتوانستند خودشان را به بندر راهبردی آبادان برسانند. این مقاومت‌ها که عموماً از سوی نیروی تازه‌تأسیس سپاه پاسداران طراحی می‌شد، عراقی‌ها را بعد از یک نفوذ 80 تا 120 کیلومتری، کاملاً زمین‌گیر کرد و از حالت هجومی به حالت دفاعی کشاند. تلاش‌های مداوم سپاه پاسداران در کنار نیروهای مردمی و ارتش، خوزستان را به جهنمی برای نیروهای عراقی تبدیل کرد. آن‌ها در آوریل 1982 (اردیبهشت 1361) آن‌قدر قدرت و تجربه داشتند که دست به یک عملیات گسترده بزنند، عملیاتی که باعث وارد آمدن شکست سنگین به نیروهای عراق شد و آن‌ها را از خوزستان بیرون ریخت.» جمع‌بندی تحلیل‌ها آن‌چه در این تحلیل‌ها جالب توجه به نظر می‌رسد، تأکیدی است که غربی‌ها به مقوله پایداری مبتنی بر ایمان رزمندگان ایرانی دارند؛ موضوعی که در تحلیل‌های غربی، اصولاً مورد توجه قرار نمی‌گرفت و آن‌ها، عموماً به جنگ از زاویه تحلیل‌های کلاسیک و روی نقشه می‌نگریستند؛ ضمن این‌که تحلیل‌گران، به مسئله اختلافات داخلی و فعالیت‌های جریان‌های ضدانقلاب، مانند سازمان منافقین که نقش مهمی در ایجاد آشوب و ناامنی داخلی و پایین آمدن تراز دفاعی ایران در خطوط جبهه‌ها داشت، نگاهی ویژه داشتند و گمان می‌کردند این وضعیت، سرانجام باعث کوتاه آمدن ایرانی‌ها خواهد شد و آن‌ها را وادار به سازش و تسلیم خواهد کرد؛ اما توفیق ایران در آرام‌کردن بحران‌ها و فتنه‌های داخلی و به‌کارگیری گسترده نیروهای مردمی برای دفاع از کشور، محاسبات تحلیل‌گران غربی را برهم زد؛ آن‌گونه که درست چند هفته بعد از آزادسازی خرمشهر، دیدگاه‌های پیشین را کنار گذاشتند و مفهومی به نام ایمان و شهادت‌طلبی را در میان نیروهای ایرانی شناختند؛ مفهومی که تا امروز، نقش مهمی در بر هم زدن معادلات سیاسی و نظامی آن‌ها در منطقه داشته‌است.