اصلاح طلبان برای عبور از مشكلات برنامه دارند

آرمان ملی- احسان انصاری: درحالی‌که دولت با مشکلات مختلف مواجه است، اصلاح‌طلبان از کنش تأثیرگذار در فضای فعال جامعه برخوردار نیستند. جریان اصلاحات مدعی برنامه محوری است و این مهم را درگذشته نیز نشان داده است. با این‌وجود به نظر می‌رسد علاوه بر اینکه اصولگرایان برنامه منسجمی برای عبور کشور از وضعیت اقتصادی موجود ندارند، اصلاح‌طلبان نیز با چنین شرایطی مواجه هستند. کنشگری اصلاح‌طلبان نسبت به وضعیت موجود به دادن بیانیه از سوی برخی احزاب فعال‌تر این جریان تقلیل پیدا کرده است. این در حالی است که انتظار مردم از جریان اصلاحات به‌عنوان یک جریان تفکرساز و تأثیرگذار در ساحت‌های مختلف زندگی مردم این است که برای مشکلات کنونی کشور و مردم راه‌حل و برنامه ارائه کنند. «آرمان ملی» برای تحلیل و بررسی این موضوع و همچنین چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی دولت با محمد سلامتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و وزیر اسبق کشاورزی گفت‌وگو کرده است. سلامتی معتقد است: «شرايط كنوني ايران بسيار حساس است. از یکسو مشكلات اقتصادی و از سوي ديگر مشکلاتی كه از خارج به جمهوري اسلامي ايران تحميل می‌شود، شرایط را برای دولت و مردم سخت کرده است. اصلاح‌طلبان با درک عميق همين موضوع، اصل را بر ضرورت كمك برای کاهش مشکلات مردم می‌دانند، اما از آنجا که هيچ نقشي در قدرت و تصمیم‌گیری ندارند، آمادگي كامل براي ارائه پيشنهادات لازم به رقيب در قدرت دارند. براي اكثر آنها مهم نيست كه چه گروه و جناحی اين بار را از روی دوش مردم بردارد، بلكه مهم انجام اين كار است.» در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید. جريان اصلاحات امروز در کجاي بازي قدرت قرارگرفته است و آيا اصلاح‌طلبان از تأثيرگذاري گذشته در جامعه برخوردار هستند؟
2 شكست اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شوراي اسلامي در سال 1398و انتخابات رياست جمهوري در سال1400نشان داد كه اين جناح اکنون ديگر از وجهه‌اي كه درگذشته داشته، برخوردار نيست و به همان نسبت نيز تأثيرگذاري گذشته را در شرايط حاضر ندارد. اما جريان اصلاحات جريان ريشه‌داري است كه قوي‌ترين رقيب جريان مقابل است. انتخابات مختلف نشان دادند كه جريان اصلاحات نماينده بالقوه اكثريت جامعه‌اند. اين دوشكست به هر دليلي که بود، براي جريان اصلاحات تازگي ندارد. پيش از آن هم شرايطي پيش ‌آمده است كه جريان اصلاحات از قدرت کنار زده ‌شده بود اما پس از مدتي به قدرت برگشته است. بنابراين نبايد وضع فعلي اصلاح‌طلبان را غيرمنتظره و بي‌سابقه تلقي كرد.
جريان اصلاحات چه برنامه‌اي براي وضعيت موجود و چالش‌هاي کنوني جامعه دارد؟
اگرچه اصلاح‌طلبان در قدرت نيستند تا برنامه‌اي براي اجرا ارائه دهند، اما قاعدتا بايد برنامه‌اي حداقل به‌ منظور معيار سنجش برنامه‌هاي رقيب داشته باشند. اين كاري است كه «جبهه اصلاحات» بايد انجام دهد. ظاهرا اين جبهه به دنبال اين مهم هست. اما به نظر من از مهم‌ترين محورهاي برنامه كه در شرايط حاضر بايد به آنها اشاره كرد عبارت‌اند از: ا- حمايت جدي و همه‌جانبه از توليد اعم از كالا و خدمات به‌خصوص در بخش‌هاي كشاورزي و صنعت. 2- تنظيم روابط بين‌المللي، بر اساس تسهيل هرچه بيشتر مراودات اقتصادي در جهت كمك به توليد ملي و جذب سرمايه‌گذاري. 3- تحرك سياسي براي نقش‌آفريني مثبت در جهت كاهش تنش‌ها در منطقه و حتي خارج از منطقه با توجه به ظرفيت و پتانسيل بالاي سياسي. اين امر كه در جهت ثبات سياسي و تقويت مراودات دوجانبه و يا چندجانبه است، به سود روابط اقتصادي و تجاري ايران نيز خواهد بود.


مانيفست و استراتژي اصلاح‌طلبي در شرايط کنوني چه مي‌گويد؟
شرايط كنوني ايران بسيار حساس است. از يک‌سو مشكلات داخلي و از سوي ديگر فشارها و مشکلاتي كه (تحريم‌هاي ظالمانه) از خارج به جمهوري اسلامي ايران تحميل مي‌شود، وضعيت را براي دولت و مردم سخت كرده است. اصلاح‌طلبان با درک عميق همين موضوع، اصل را بر ضرورت كمك به کاهش مشکلات اقتصادي مردم مي‌دانند. اما از آنجا که هيچ نقشي در قدرت و تصميم‌گيري ندارند، آمادگي كامل براي ارائه پيشنهادات لازم به رقيب در قدرت دارند. براي اكثر آنها مهم نيست كه چه گروه و جناحي اين بار را از روي دوش مردم بردارد بلكه مهم انجام اين كار است. بنابراين در شرايط كنوني اصلاح‌طلبان كه صرفاً نظاره‌گر امور هستند اما آمادگي كامل دارند تا نظرات مشورتي خود را به دولت و مسئولان ارائه دهند.
آيا جريان اصلاحات به يک جريان منزوي تبديل‌شده که قدرت منطبق کردن خود را با شرايط موجود ازدست‌ داده است؟
جريان اصلاحات به دليل پشتوانه خوب مردمي، ساليان متمادي بخش‌هايي از قدرت را در اختيار داشته است. نبايد با يکي دوشکست اين جريان را منزوي‌شده تلقي كرد. بديهي است كه جريان اصلاحات بايد تلاش كند تا اشکالات خود را در زمينه برنامه‌ها، سياست‌ها و سازمان‌دهي برطرف كند تا مجددا آماده كسب قدرت شود. اين فرايند عمل سياسي همه احزاب و جناح‌هاي سياسي در دنياست. هيچ حزب و جناحي در دنيا و به‌تبع آن در ايران قادر نيست همواره قدرت را در اختيار داشته باشد. اصولاً در اختيار قرار گرفتن قدرت توسط يك حزب در بلندمدت به دليل احتمال تثبيت اشتباهات و نهادينه شدن ضعف‌ها، به سود مردم و حتي خود آن جريان نيز نيست.
اصلاح‌طلبي در نقد وضعيت موجود به چه مواردي اشاره مي‌کند؟
اگر بخواهيم به وضع موجود به‌طور خلاصه اشاره داشته باشيم، به نظر من مي‌توان اذعان داشت كه نمادهاي وضع موجود عبارتند از: گراني و تورم و نداشتن ‌برنامه مسنجم که همه اين موارد ناشي از کم‌‌تجربگي برخي از مديران است. اين نارسايي قابل پيش‌بيني بود. همان‌طور بنده در مصاحبه قبلي بر آن تأکيد كردم. من به سهم خود دوست داشتم آقاي رئيسي با به‌کارگيري افراد مجرب‌تر جناح خود در کارش كه مربوط به مردم است موفق شود. اميدوارم با تجديدنظر در انتخاب برخي مديران موفق شود.
چرا اصلاح‌طلبي در بيرون از ساحت قدرت توانايي تأثيرگذاري خود را تا حدودي از دست‌داده است. در اين شرايط چه رسالتي براي جريان اصلاحات در بيرون از قدرت قائل هستيد؟
متأسفانه بايد اذعان كرد كه احزاب و گروه‌هاي اصلاح‌طلب به‌تدريج ارتباط خود را با بدنه جامعه‌اي كه به‌عنوان نماينده آن محسوب مي‌شدند، اگر نگوييم قطع کرده‌اند، لااقل كم کرده‌اند. اين مهم موجب شده تا آنها نتوانند مطالبات و نيازهاي واقعي اقشار مختلف جامعه را به‌درستي درك و پيگيري كنند. لذا عمدتاً در مسير خرده‌کاري و امور غيرسازنده گام برمي‌دارند. به همين دليل به نظر من لازم است تا در درجه اول اصلاح‌طلبان اين ضعف مهم را چاره‌جويي كنند. در اين راه ارتباط منظم با بدنه اجتماعي اولين قدم لازم است.
تحليل آسيب‌شناسانه شما از عملکرد دولت سيزدهم چيست و چه نقاط قوت و ضعفي در دولت مشاهده مي‌کنيد؟
به نظر من تحرك و تلاش دولت به‌خصوص شخص آقاي رئيسي، درخور تحسين است. اصولاً اگر قرار باشد دولتمردان براي مردم كار كنند نبايد شب و روز بشناسند. اين ويژگي در عمل آقاي رئيسي نمايان است. ولي اگر با اين ويژگي مطلوب درست برخورد نشود، به‌ مثابه دور خود چرخيدن خواهد شد. بي‌ترديد اگر آقاي رئيسي کارها را به افراد باتجربه‌تر و باتدبيرتر جناح خود واگذار مي‌کرد، موفق‌تربود.
چرا دولت درحالي‌که هنوز چالش‌هاي بين‌المللي را حل نکرده تلاش مي‌کند دست به اصلاحات اقتصادي در درون بزند و آيا شرايط امروز جامعه چنين اجازه‌اي به دولت مي‌دهد؟
به نظر من نبايد در جهت اصلاح امور اولويتي براي اقدامات مربوط به خارج يا داخل قائل شد. اقدام در هر دو عرصه لازم و ملزوم هم هستند. در داخل نيز به نظر مي‌رسد مهم‌ترين كار تمركز بر حمايت از توليد است اين کار موجب ايجاد فرصت‌هاي شغلي، ايجاد درآمد و جذب سرمايه‌ها به سمت سرمايه‌گذاري مفيد و مولد مي‌شود. چنين برنامه‌اي به‌تدريج شرايط را براي اصلاحات اقتصادي مهيا مي‌کند. در غير اين صورت ما شاهد تورم بيشتر و توليد كمتر خواهيم بود.
مهم‌ترين دلايلي که دولت هنوز نتوانسته با کشورهاي غربي بر سر برجام به نتيجه برسد را چه مي‌دانيد؟
در اين مورد بايد توجه داشت كه بخشي از مشکلات مربوط به اينکه هنوز مساله برجام حل‌نشده، مربوط به‌ طرف مقابل است. من هم قبول دارم كه دولت بايد در مقابل زياده‌خواهي‌هاي آمريكا و غرب بايستد. زياده‌خواهي‌هاي آمريكا در برخي موارد بي‌پايه، مبهم و نامعقول است. منطق خود آنها حكم مي‌کند كه در برخي موارد كوتاه بيايند ولي اين كار را نمي‌کنند. مثلا يكي از موارد مهم اختلاف موضوع خارج كردن سپاه پاسداران از ليست سازمان‌هاي تروريستي است اما آمريكا فعلاً حاضر به كوتاه آمدن در اين زمينه نيست. اين در شرايطي است كه: ا- چند مركز تصميم‌ساز در آمريكا به‌دفعات لزوم خارج كردن سپاه را از ليست گروه‌هاي تروريستي براي انجام توافق برجام كه منافع ملي آنها را تأمين مي‌کند، به دولت بايدن گوشزد کرده‌اند. 2- بسياري از شخصيت‌هاي سياسي و رسانه‌هاي گروهي آمريكا بر بي‌معني بودن حضور سپاه در ليست تروريستي درحالي‌که تحريم‌هاي شديدي آمريكا عليه آن وضع كرده است، تأکيد کرده‌اند. 3- برخي از دولتمردان آمريكا من‌جمله برخي از مسئولان وزارت امور خارجه و وزارت دفاع صريحا يا تلويحا پيشنهاد داده‌اند نه كل سپاه بلكه صرفاً بخشي از سپاه كه مأموريت خارج از كشور دارد را بايد در ليست تروريسم نگه‌داشت. 4- برخي از شخصيت‌هاي اروپايي و مسئولان اتحاديه اروپا هم بر عجيب بودن مقاومت مقامات آمريكا در خارج كردن سپاه از ليست تروريستي كه صرفاً جنبه تشريفاتي دارد، تأکيد دارند اما به‌رغم همه اينها مسئولان آمريكايي به دليل اختلافات داخلي، نتوانسته‌اند تابه‌حال در اين زمينه تصميمي بگيرند. بي تصميمي بايدن رئيس‌جمهور آمريكا ظاهراً ناشي از ضعف اراده سياسي وي است. ويژگي‌اي كه ترامپ عكس آن را داشت و باعث ايجاد گره‌هاي گوناگون سر راه احياي برجام شد. اما مشكل در جبهه دشمن هرچه باشد بي‌ترديد مي‌توان با تدابيري در جبهه خودي آنها را اگرنه کاملا حل كرد بلكه حداقل تعديل كرد. اين كار از عناصر باتجربه‌تر، كاركشته‌تر و بااراده ساخته است كه به‌موقع بتوانند امتياز بگيرند، به‌موقع قبل از اينکه پارامترهاي مخرب سر برسند، قضيه را فيصله دهند.
چه توصيه‌اي به مسئولان کشور براي عبور از چالش‌هاي موجود داريد و چه چشم‌اندازي را پيش روي کشور مي‌بينيد؟
به نظر من چالش‌هاي مهم كشور درحال‌ حاضر مشكلات اقتصادي و مسائل سياسي خارجي است. در مورد مسائل اقتصادي دولت بايد جو آرامش را بر فضاي مناسبات اقتصادي حاكم كند. تا صاحبان صنايع و مشاغل با آسودگي خاطر در اين عرصه عمل كنند. براي اين كار بايد از اتخاذ تصميمات شتابزده كه فضاي كسب وكاررا ملتهب مي‌کند، پرهيز کرد. قشر بسيار وسيعي از جامعه مطالبات طبقه متوسط را دارند. بخش قابل‌توجه اين مطالبات به شغل آنها مربوط مي‌شود. امروزه استفاده از تکنولوژي جديد جزء لايتجزاي اقشار وسيعي از جامعه است. بايد با تدبير با اين کار روبه‌رو شد. در زمانه‌اي كه مناسبات و مراودات در عرصه بين‌المللي روزبه‌روز گسترش پيدا مي‌کند و اين گسترش به دليل نياز روزافزون متقابل كشورها به همديگر است، تحكيم روابط خارجي امري مسلم است. بايد تلاشي مضاعف در اين زمينه صورت گيرد.