روزنامه اعتماد
1401/03/05
چرا گرد و غبار تشديد ميشود؟
چهارسال پيش در همين روزنامه اعتماد درباره بحران گرد و غبار و پيامدهاي طرح توسعه 550 هزار هكتاري كشاورزي خوزستان و افزايش كاشت برنج در دماي 54 درجه در برخي نقاط اين استان نوشتم. آن روز فرماندار دشت آزادگان در پاسخ به اين پرسشم كه چرا جلوي كاشت برنج در خوزستان رو به بحران را نميگيريد، گفت: «آب هست و اگر برنج نكاريم، آب ميرود داخل هور و هدر ميرود!» امروز كه مينويسم، گرچه غلظت غبار در هواي برخي شهرهاي خوزستان 66 برابر حد استاندارد و در هواي تهران و بسياري از شهرهاي كشورمان بيش از 4تا 5 برابر حد مجاز است، اما تفكر سياستمداران كشورمان همچنان همان است و عملا تغييري در وضعيت حكمراني آب و خاك كشورمان ايحاد نشده است؛ چراكه همچنان ميپندارند آبي كه داخل هور برود يا دريا و تالاب، هدر ميرود. آنها سالهاست كه به عواقب نرفتن آب در زمين و دريا و تالاب نميانديشند و با توهم خود عقلكلپنداري، به خيال خود نسخه آباداني براي سرزمين- يا نسخه ويراني طبيعت- ميپيچند. از نظر آنها زميني كه در آن درخت مثمر نباشد، زمين باير است! ميپندارند تالاب، همان باتلاق و مرداب است و رودخانهاي كه آبش جاري باشد، هدر ميرود. آنها به بوته مرتعي، علف هرز ميگويند و ميپندارند تغيير اقليم و فرونشست زمين و افت سفرههاي آب زيرزميني و كمبود آب صحت ندارد. آنها فعالان محيط زيستي را كه مخالف تخريب تالاب و مرتع و ساخت پتروشيمي توسط يك ابربدهكار بانكي باشند، جاسوس و ضدنظام معرفي ميكنند و حتي برخي از اين مسوولان مانند فاطمه واعظجوادي كه خود چهار سال رييس محيط زيست ايران بود، حفظ محيط زيست را كليدواژه استكبار معرفي ميكنند! اين همان تفكري است كه سالهاست پايداري سرزمينمان را هدف قرار داده و با كالايي كردن محيط زيست موجب فروپاشي بستر حيات (آب و خاك و هوا) شده و موجي از بحرانهاي زيست محيطي و به تبع آن بحرانهاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و امنيتي را در كشورمان رقم زده است. اما عمق فاجعه آنجاست كه به ياد بياوريم اوضاع در بيرون مرزهاي كشورمان در سراسر خاورميانه هم چندان بهتر از اين نيست، چراكه تلاش حاكمان منطقه، براي به دست آوردن تسليحات نظامي و جنگ و نزاع و يارگيري، هميشه بيش از تلاش براي حفظ پايداري سرزمين و برقراري صلح و دوستي و زندگي بوده است. به واقع آنچه امروز خاورميانه را بر لبه پرتگاه قرار داده، جنگ، تغيير اقليم، رشد جمعيت، سوءمديريت و فساد گسترده است كه موجب هدررفت منابع و بروز بحرانهاي شديد زيست محيطي شده است. گرچه10 سال قبل موسسه اقليمشناسي دانشگاه زوريخ هشدار داده بود تا نيمه قرن حاضر، دما و رطوبت بالا در منطقه خليج فارس شرايطي را ايجاد ميكند كه زندگي در جنوب ايران به ويژه در ماهشهر و ساير بخشهاي خليج فارس عملا غيرممكن ميشود و سازمان ملل نيز نسبت به بياباني شدن و كمبود شديد آب در ايران تا سال 2040 هشدار داده بود، اما بحران آب و هوا خيلي زودتر از زماني كه پيشبيني ميشد دستكم دامن كشورمان را گرفته است. حتي پژوهشكده اقليمشناسي و سازمان هواشناسي كشورمان هم در سالهاي گذشته بارها هشدار داد زاگرس منطقهاي است كه در دهههاي آينده شاهد بيشترين افزايش دما و بيشترين كاهش بارش خواهد بود كه نتيجه اين امر نابودي جنگلهاي زاگرس تا سال 2050 و مهاجرت فزاينده مردم از اين منطقه خواهد بود. نابودي زاگرس يعني نابودي 40 درصد آبهاي ايران كه از اين منطقه سرچشمه ميگيرد و به اصفهان و خوزستان ميريزد، اما ما ترجيح داديم آب را پاي كشاورزي ناپايدار بريزيم و بعد هم كه آب نبود و مردم اعتراض كردند با توجيه مقابله با اغتشاشگران، ترمز مردم را با بيشترين هزينههاي اجتماعي و اقتصادي و سياسي و امنيتي بكشيم. ما خيلي وقت است كه فرصت اصلاح سياستها و بهبود اوضاع را از دست دادهايم، بنابراين گرد و غبار با منشا داخلي و خارجي هر روز بيش از گذشته شدت مييابد، چون صدها هزار هكتار از اراضي كشورمان و كشورهاي همسايه آگاهانه و ناآگاهانه پيوسته به بهانه معدن كاوي، اكتشاف، توسعه صنعت و كشاورزي و شهرنشيني و ميدان مانور و ميدان جنگ در حال بياباني شدن است و تغيير اقليمي كه انكارش ميكرديم و ترجيح داديم چهارسال قبل زير بار تعهدات بينالمللياش (و مزايايي كه ميتوانست برايمان داشته باشد) نرويم، نيز مزيد بر علت شده است. حالا چه بايد كرد؟ درختكاري، مالچپاشي، لولهكشي و كانالكشي براي انتقال آب و برگزاري همايش منطقهاي، همايش بينالمللي؟! همه اين اقدامات هم كه با صرف هزاران ميليارد تومان پول در سالهاي گذشته انجام شد ولي يا درختان خشك شدند يا مالچها را جايي كه نبايد ميپاشيدند، پاشيدند و دهها همايش هم برگزار شد ولي گرد و غبار شدت گرفت.چرا؟ چون احيا و حفظ محيط زيست كاري تخصصي است نه جهادي و شعاري! چون براي انجام كار محيط زيستي بايد صبر اكولوژيك و نگاه بلندمدت داشت نه اينكه در تدارك نمايش و شوآف لحظهاي بود. حفظ محيط زيست مشاركت مردمي را ميطلبد نه نهادهاي خاص. اتخاذ سياستهاي مبتني بر پايداري و برنامهريزي اصولي لازم دارد نه تداوم سياستهاي غلط بهرهكشي از سرزمين! ديپلماسي درست ملي و منطقهاي و پيگيريهاي مستمر لازم دارد نه عذر و بهانه و از سر خود باز كردن و تقصيرها را به گردن ديگري انداختن. بله بودجه هم لازم دارد اما مادامي كه بودجههاي احيا، در يك فضاي غيرشفاف و ناعادلانه صرفا به شركتهاي وابسته به گروهها و سازمانها و افراد كمدانش و بهرهمند از انواع رانتها داده شود، پر مسلم است كه بهبودي حاصل نميشود.پربازدیدترینهای روزنامه ها
سایر اخبار این روزنامه
احياي برجام سخت شد
انقلابي ماندن مهمتر از انقلابي بودن است
كشمكش بر سر مديريت صندوق ذخيره فرهنگيان
محمد مخبر: توسعه مناسبات با مسكو سياست راهبردي تهران است
سراوان رشت در گرداب بيتدبيري
قلع و قمع كوسهها
فاجعه در كمين شهرها
خطكشهاي كوچك و متر كردنهاي بزرگ
علل فروريزش ساختمان متروپل آبادان
چرا گرد و غبار تشديد ميشود؟
برجام و تصميمي سخت
اين جراحي اقتصادي است يا جراحي معده؟
سومين خرداد كرونايي نظام آموزشي