ليس قريه ورا‌ عبادان

«و دست‌هاي زني كه در هوا مي‌چرخيد و از خاك و باد و دريا به ‌پا خاستن مردگانش را طلب مي‌كرد.»
گلرخ   نفيسي
«ليس قريه وراي عبادان» به معني‌ «آن‌سوتر از شهر آبادان، هيچ آبادي ديگري نيست (آب و درياست)، يك اصطلاح جغرافيايي در كتاب‌هاي ابن‌بطوطه و ابن‌خلدون و سفرنامه‌هاي ديگر در وصف آبادان است. شهري كه بايد آباد باشد. بايد آباد باشد و زيباترين آبادي  باشد. 
در مباحث مطالعات فرهنگي نفت، يكي از مهم‌ترين مبحث‌هاي خشونت موجود در فضاي زندگي روزانه شهرهاي نفت‌خيزي است كه تحت سلطه استعماري و استثماري شركت‌هاي نفت بوده‌اند يا از لواي فساد ناشي از اقتصاد نفتي نمي‌توانند رهايي يابند. «خشونت نفتي» يا پترو وايولنس(1) واژه‌اي است كه اولين‌بار مايكل جي وات، استاد جغرافي و توسعه دانشگاه كاليفرنيا، از آن استفاده كرد.(2) وات توضيح مي‌دهد كه تاريخ صنعت نفت آميخته با خشونت و فساد و اعمال قدرت بي‌حد شركت‌هاي نفتي در مناطق نفت‌خيز بوده است. خشونتي كه ابتدا در گروِ روابط استعماري و استثماري بوده است با تغيير ماهيت اين شركت‌ها و ملي شدن آنها شكلي سياسي و نظامي به خود مي‌گيرد.


واژه «خشونت نفتي» آن‌چنان مرسوم نيست، اما نمونه‌هاي آن دايم در صفحه اول روزنامه‌ها با شكل‌وشمايل گوناگون ديده‌ مي‌شود: از جنگ‌هاي خليج‌فارس گرفته تا فقر و فساد دولتي در كشور‌هايي چون ونزوئلا، اكوادور، نيجريه، آذربايجان و روسيه؛ تحريم‌هاي پياپي كشورهاي مختلف به وسيله تعيين‌كنندگان خريدوفروش سوخت‌هاي فسيلي؛ اخبار مربوط به كنترل‌كنندگان آب‌هاي آزاد و رفت‌وآمدهاي نفت‌كش‌ها؛ اخبار مربوط به آسيب‌هاي زيست‌محيطي درنقاط مختلف دنيا از عمق درياهاي خليج‌ مكزيك گرفته تا آب‌هاي آلاسكا؛ همه و همه نمونه‌هايي از اخبار مربوط به خشونت نفتي است.
 اين اخبار در نوعي اعمال زور و قدرت از طرف دولت وابسته به اقتصاد نفتي يا از طرف شركت نفت عليه مردم يك منطقه، قوم يا يك كشور اشتراك دارند. وات معتقد است كه مناطق استخراج نفت در كشور‌هاي توسعه‌نيافته شكل متفاوتي از خشونت نفتي را تجربه مي‌كنند. خشونت اقتصادي، سياسي و نظامي اين شركت‌ها در اين مناطق به‌‌نوعي تلاش براي كنترل نظامي فضا به منظور حفظ تماميت مرزي اين صنعت در آن منطقه است. اين صنعت و فضاي اقتصادي وابسته به آن مناطق نفتي را به‌شدت سياسي و تحت نظر كرد‌ه‌اند. 
همچنين وات به اين اشاره مي‌كند كه چگونه‌ اقتصاد وابسته به نفت در فضاي استخراجي و صادراتي نفت در ديگر پروژه‌هاي توسعه نفوذ و گاهي ايجاد خلل مي‌كند. در واقع، او معتقد است كه نفت نوعي رانت‌خواري فاسد را پديد مي‌آورد. ظاهرا تا اينجا همه‌ چيز عادي است اما وقتي وات خشونت موجود در دو كشور نيجريه و اكوادور را مثال مي‌زند، به شباهت اين دو كشور با وضعيت كنوني مناطق نفت‌خيز ايران پي مي‌بريم. او معتقد است دليل اصلي ناآرامي‌ها در دلتاي نفت‌خيز نيجريه وجود و فساد شركت‌هاي رانت‌خوار در آن منطقه است. فسادي كه به فاصله طبقاتي دامن مي‌زند. 
ماجراي ساختمان متروپول مساله‌ رانت‌خواري را براي ما زنده مي‌كند. ‌اين  نوع خشونت از نوع مالي و اداري است. داستان اين ساختمان نشان از همبستگي عظيمي در انجام‌دادن كار خلاف قانون است. نوعي همبستگي كه گويا همه به آن وابسته‌اند. بي‌اهميت به مجوز ساخت براي شش طبقه، ساختمان در يازده طبقه ساخته شده است. در اين ميان، سازمان نظام ‌مهندسي ساختمان استان خوزستان اعلام مي‌كند كه «بناها و سازه‌هاي مشابه متروپل آبادان در استان خوزستان وجود داشته و نامه‌نگاري بسياري در اين باره انجام شده است.»(3) همين جمله نشان‌دهنده اين است كه حق دخالت ندارد و در اين زمينه خلع يد است. مهم نيست چه شخصي خلاف كرده است، مهم اين است كه باز هم مردم آبادان مانند تمام سال‌هايي كه ساكن اين شهر بوده‌اند قرباني خشونت شده‌اند. فاجعه ساختمان آبادان كه يادآور جنگ و يادآور سينما ركس و يادآور تمام مبارزات ضد فساد و ضد استعماري استثماري كارگران و مردم اين شهر است، به ما نشان داد كه شهر در فضاي سالمي رشد نكرده است. اوضاع كنوني اين شهرِ زيبا در بي‌ثباتي، بي‌ريشه‌اي، فساد اداري و مالي و رانت‌خواري بي‌حساب ريشه دارد. نفت به ما ياد داده است كه ره يك‌روزه را مي‌شود صدساله پيمود، اما به ماندگاري اين راه نبايد دل بست.
در شهرهاي نفت‌خيز با سابقه استعماري جنگ و فشار دولتي، از اصطلاح «نفت پول است» استفاده مي‌شود. بي‌شك نفت بسيار سريع به پول نقد تبديل مي‌شود. نوعي نقدينگي كه كار و زحمت و نيروي بسي كمتر براي آن هزينه شده است. ثابت شده است كه اين نقدينگي مي‌تواند، اگر بخواهيم، ايجاد شكوفايي كند. كم نيستند شهرهايي كه از اين نقدينگي در جهت شكوفايي استفاده كرده‌اند. شهر را در جهت مثبت رشد داده‌اند. 
«ليس قريه ورا عبادان» از تاريخ اين شهر براي ما مي‌گويد. از عمق تاريخ و وابستگي مردم به شهري كه توانايي بازيابي خود را دارد، اگر بخواهيم. شهري كه وابستگي نوستالژيك مردم ايران به دوران اوج و شكوفايي آن بي‌مثال است. زماني عروس شهرهاي خاورميانه بوده است و با كمي دل دادن و دل بستن مي‌تواند و امكان بازتوليد خود را دارد، اگر بخواهيم. 
1- petro Violence 
2- Michael J. Watt
3- https: //tinyurl.com/2p9xtcdw