سلام فرمانده(نگاه)

    محمدهادی صحرایی ... و در هيچ مكانى كه كافران را به خشم مى‏آورد قدم نمى‏گذارند و از دشمنى غنيمتى به دست نمى‏آورند مگر اين كه به سبب آن، عمل صالحى براى آنان نوشته مى‏شود، زيرا خدا پاداش نيكوكاران را ضايع نمى‏كند. سوره توبه آیه 120 برای آنان که به خدای متعال معتقدند واضح و پذیرفته است که آنچه او به آن امر کرده یا از آن نهی نموده قوانین خلقت است. قوانین تشریعی را می‌توان گونه و تبعی از قوانین تکوینی دانست که خدای متعال در هرزمان، با توجه به عقل و فهم انسان قسمتی از آن را عرضه و تکلیف کرده است. امر و نهی‌ها یا حسن و قبح‌های اخلاقی، شرعی و بر مبنای حقایقی بیان شده‌اند که انجام دادن یا ندادن آنها دارای اثر وضعی است. دروغ اگر ممنوع است به‌خاطر آن است که با فطرت آدمی ناسازگار است و غیبت و تهمت و دزدی و... از این رو منکرند که با نظام خلقت هماهنگ نیستند و بی‌نظمی‌اند. از سوی دیگر، عدل و انصاف و صداقت و غیرت و... اگر پسندیده و سفارش شده‌اند به‌خاطر آن است که خدای متعال جهان خلقت را بر مبنای امثال آنها بنا نهاده و نظم در این هماهنگی، و سعادت ما در تبعیت از این قوانین است. پس آنچه خدا از ما انجام دادن یا ندادنش را خواسته حکمت، دلیل و منطقی دارد که برخی را می‌توان فهمید و برخی از دسترس عقل ما خارج است. همین آیه ابتدایی گویای حقیقتی است که لذت فهمیدنش شیرین است. اینکه خدای متعال برای عصبانی کردن و به غیظ آوردن دشمن وعده پاداش داده و آن را یکی از حسنات می‌داند ممکن است به این دلیل باشد که یکی از ویژگی‌های کفر در این است که هنگام تجمیعش با عصبانیت، باعث زوال عقل و تدبیر می‌شود و سردرگمی را به همراه می‌آورد و تصمیم نادرست‌تر و مهلک‌تر برای صاحبش به ارمغان می‌آورد. پس باید به آن عمل کرد و به وعده خدا امیدوار بود. هرچند گروهی که نه می‌توان در اندیشمندان جایشان داد و نه جایی در میان روشنفکران دارند، به حکم قوه تخیل خود می‌خواهند از خدا هم ایراد بگیرند و درس مهربانی با همه کائنات را حتی با دشمن بدهند. لوس‌های نامفهومی که فقط باید سخنشان را شنید و لبخند زد.  برخی چیزهایی می‌گویند که برای دوستان مشمئز‌کننده است و دشمنان را با بلاهت و سادگی خود به طمع می‌اندازند. یا بی‌نهایت ساده و کم‌دان‌اند و یا فریبکار و حقه‌باز. اگر ساده باشند گویی به تنهایی در تُنگ شیشه‌ای زندگی می‌کنند و با آب و حباب مشغول‌اند و اگر خدای نخواسته حقه‌باز باشند که دیگر حرفی نمی‌ماند. گویی تمایلی به درک حقایق و واقعیات جامعه و جهان ندارند و کودکانه می‌نگرند. ادا درمی‌آورند و برای دفاع از حقوق حیوانات و گیاهان، خوردن آنها را بی‌رحمانه می‌دانند و احتمالاً خودشان را با حرف و هوا سیر می‌کنند. هزینه میلیاردی خوشگذرانی در آنتالیا و ایتالیا را نمی‌بینند ولی برای ظروف یکبارمصرف نذری محرم مردم، بغض می‌کنند. بدون فهمیدن مسبب و بانی گرد و خاکی که مردم را به ستوه آورده هشتگ «رئیسی، پس چه شد؟» می‌زنند ولی در مورد شرکت در «کنسرت فحش» ‌ترکیه از خود علایم حیاتی نشان نمی‌دهند. ولی عجیب است که این به‌ظاهر ساده‌دلان معمولاً موضع‌شان با دشمنان مردم و رسانه‌های مزدور میهن هم‌جهت است!  این قماش، در خوشی مردم به دنبال ناخوش کردن هستند و در ناخوشی‌هایی که معمولاً دسته گل خود یا همفکران‌شان است به‌دنبال متهم کردن دیگران‌اند. در نقاط قوت، ضعف را جست‌وجو می‌کنند و در موفقیت‌ها «حالا که چی؟» را توئیت می‌زنند و بدون هرگونه شرم و خجالت، پیروزی‌های بزرگ مردم را «هیاهو برای هیچ» می‌نامند. در اتحاد مردم دنبال تفرقه می‌گردند و حرفه آنان حاشیه‌سازی و بوم‌شان غوغازیستی است. روزه را قبول ندارند ولی برای ربنا و لحظات ملکوتی افطار دلتنگی می‌کنند. در کودتای مخملی آمریکا در اوکراین سکوت می‌کنند و جنگ روسیه با ناتو در اوکراین را تجاوز می‌دانند. در دزدی نفتکش ایرانی توسط آمریکا خفه‌اند و در بازپس‌گیری آن به سپاه متلک می‌گویند. نباید از آنها تعجب کرد و خندید اگر یورش وحشیانه سعودی به یمن را گردش علمی بنامند و کشتار مردم عراق و سوریه توسط داعش و النصره را یک نزاع دسته‌جمعی بخوانند. گرد و خاک هشت سال گذشته خوزستان را عذاب خدا می‌دانستند و امروز، وقیحانه از نماد مصیبت سخن می‌گویند و... خدا به ما صبر بیشتر و به این صاحبان اخلاق متناقض و شخصیت‌های متعارض شفا بدهد. سرود زیبای «سلام فرمانده» را می‌توان یکی از پدیده‌های فرهنگی و مردمی سال‌های اخیر دانست که جدای از طرفداران زیادی که پیدا کرده، توانسته دشمنان و بداندیشان را تا حد مرگ، خشمگین کند و به واکنش وادارد. سرودی که به پشتوانه اخلاص دست‌اندرکاران آن و با شعر روان و ملایم و زیبایی که دارد توانسته به این گستردگی و عمق، در بین مردم و به‌ویژه کودکان و نوجوانان جا باز کند. البته در این مقایسه حتماً باید به حس کودکان حاضر و اجراکننده آن امتیاز منحصربه‌فرد داد که توانسته در این حدود سه ماه، در کشور و برخی کشورهای دیگر بچرخد و شنیده و بازخوانی شود و کودکان را با‌ اشتیاقی ناباورانه شیفته خود کند. طهارت و اخلاص کودکان دهه نودی و هشتادی، که در گوشه‌گوشه وطن دیده می‌شود و بی‌گمان ریشه در اصالت مبارک پدران و مادرانشان دارد، به حقیقت قَسَم، دیدنی و بوی بهاری است که مژده سال و قرن نکو می‌دهد.  ایران، در طلیعه هیچ قرنی به آبادی و قدرت این قرن جدید خورشیدی نبوده، و آمادگی مردم برای دفاع از دین و میهن‌شان در برابر هجوم بی‌سابقه و بی‌امان دشمنان و بدخواهان، تحسین‌برانگیز است. برخی تکانه‌های کشور اگرچه متأثر از جهان آشوب‌زده است ولی عمده آن شیطنت دشمنان خونی، و نیز کژاندیشی پوچ اندیشانی است که برای نفسانیات و سیاسات و مأموریت‌های وطن‌فروشانه خود، نه دین می‌شناسند و نه آزادگی. به دروغ، شعار «زنده باد حرف راست» می‌زنند. هرچند که مقایسه این‌گونه‌ای پسندیده نیست ولی برای معرفی «پُرروهای نجومی» به تاریخ و مردم باید نوشت که ساختمانی در دولت قبل مجوز می‌گیرد و در همان زمان ساخته می‌شود و در همان روزها به‌عنوان نماد توسعه شهری آبادان معرفی می‌شود و در همان سال‌ها دست‌اندرکارانش جایزه می‌گیرند و... و در دولت جدید فرو می‌ریزد و در کنار سایر آوارهای دولت قبلی روی دست دکتر رئیسی می‌ماند و همان‌ها که با مسئولیت یا حمایت یا سکوت خود، بانیان این فضاحت‌اند اکنون مدعی‌اند.  زمانی نصف کشور را آب برد و مسئول بلندپایه از تفریح قشم و کیش خود نگذشت. سیل، استانی را با خود برد و استاندارش در سفر اروپا ماند. مسئولی، با بی‌مسئولیتی، گرد و خاک خوزستان را عذاب خدا معرفی کرد. در زلزله سرپل آن مقام از ماشینش پیاده نشد و آن یکی با کفش روی فرش مردم رفت. کرونا روزی هفتصد نفر از مردم را می‌کشت و پاسخ‌شان به درد مردم متلکِ «واکسن سوهان قم که نیست!» بود و... و از این دست خلقیات بی‌ارتباط با انسانیت و اسلام و انقلاب که تا همین سال قبل، خون مردم را به جوش آورده بود به وفور بود. ولی اکنون که دولت در حال مین‌روبی از این زمین سوخته است و در این حادثه جانکاه، وزیر کشور پنج روز است در آبادان مستقر و معاون اول در میان مردم آنجا شریک غم‌شان است و رئیس‌جمهور همه را به صف کرده، گروهی چنان عمل می‌کنند که باید گفت «اِن لم یکن لکم دین و کنتم لاتخافون المعادَ فکونوا احراراً فی دنیاکم».1 پنجشنبه گذشته و شب شهادت امام صادق علیه‌السلام، استادیوم آزادی شاهد حماسه دهه نودی‌ها و هشتادی‌ها و خانواده‌های آنها بود که با ذوق و شوق و امید واقعی، از تهران و شهرهای مختلف کشور دور هم جمع شده بودند تا به جبران امید به یغما رفته خود و برای ظهور امام زمان علیه‌السلام دعا کنند و به عشق او سرود «سلام فرمانده» بخوانند و از خدا رفع تمام مشکلات کشور و جهان را بخواهند. دغدغه‌ای مقدس و از جنس مسئولیت‌پذیری اجتماعی. اقدامی عملی و در حد توان، برای اصلاح امور. جمعی پرشور و پر از ‌اشک و دعا و نیایش و التجاء به خدا که تصاویرش، ‌اشک آنان که از تلویزیون بیننده آن بودند را درآورده بود و دل‌های مؤمنین و مستضعفین را متحد و منسجم و امیدوار نموده بود و جلوه‌های زیبا و ماندگاری را به تصویر کشیده بود و... و خدا به برگزار‌کنندگان و فعالین این عرصه و شرکت‌کنندگان و مردم شریف ایران برکت دهد که هرچه بگوییم کم است. و خدا درگذشتگان حادثه دلخراش آبادان را بیامرزد و به بازماندگانشان صبر و اجر دهد. در این همایش بزرگی که در سالگرد آزادسازی خرمشهر و روز دزفول، به یک افتخار ملی تبدیل شد، باز هم همان آدم‌های متناقض به‌دنبال دوگانه‌سازی آبادان و تهران گشتند. توقع منطق، انصاف و تعقل از آنها گرچه بی‌جاست ولی باید در پاسخ به شبهات‌ ترشح‌شده ذهن‌شان گفت که این همایش، جشن نبوده بلکه نیایشی برای ظهور منجی و ایجاد همدلی و اتحاد بوده است و قبل از اتفاق تلخ متروپل اعلام شده بود. اگر این مراسم انجام نمی‌شد هم عده‌ای از حرافان، «نه به بدقولی با بچه‌ها» را هشتگ می‌کردند. نباید وقت خود را صرف این خرابکاران نمود و به جای آن بهتر است به فکر‌ تربیت کودکانی مهدوی، مسئولیت‌پذیر، تمدن‌ساز، ایران‌‌دوست و آزاده بود تا بتوان امور کشور را برای همیشه از دست نامحرمان نااهلی که خود، دختر، داماد، برادر و... پرونده‌های متنوع قاچاق و تبانی و رشوه و دلالی و قتل و اختلاس و رانت و دوتابعیتی و... علیه مردم و منافع‌شان دارند و ایران را برای زندگی خانواده‌شان شایسته نمی‌دانند ولی ادعای ایران دوستی دارند و بانیان وضع موجودند درآورد. خدا ایران را از دروغ، خشکسالی، لیبرال‌ها و صهیونیزم حفظ کند. إن‌شاءالله ________________________  1- امام حسین علیه‌السلام فرمود: اگر دین ندارید و از آخرت نمی‌ترسید، در دنیایتان آزاده باشید.