گریمورهای آمریکا در نقش کارشناس اقتصادی! (نگاه)

  محمدحسین حمزه
دولت سیزدهم شانه زیر بار مسئولیت‌های سنگین و تحولات بنیادین برده است. نمونه نزدیک این رویکرد بایسته و مبارک تغییر بزرگ در ساماندهی و توزیع یارانه‌هاست که حرکتی برای جبران سوء‌مدیریت دولت اصلاحات شعار و مدعی تدبیر است.
دولت انقلابی با مردمی‌‌سازی یارانه‌ها جلوی رانت سد گذاشت و درآمدهای کشور را به جای هدر دادن و گسترش فساد به حساب مردم واریز کرد. در سوی دیگر، مدعیان اصلاح‌طلبی و بانیان وضع موجود، به لباس کارشناسان اقتصادی درآمده‌اند و رشته‌های مختلفی بافته‌اند. آنها مدعی شده‌اند اکنون زمان مناسبی برای اجرای طرح نبود و باید معطل احیای برجام و الحاق به FATF می‌ماندیم. چه باید گفت که اینها کسانی هستند که روزگار تباه و تلخ برجامی را به مردم تحمیل کردند و معیشت و جان مردم را به بهانه برجام و FATF گروگان گرفتند. حالا ژست طلبکار و کارشناس می‌گیرند و انگار نه انگار که علاوه ‌بر 60 تن طلا، 60 میلیارد دلار درآمد ارزی را بر باد دادند. مابه‌التفاوت حداقل 21 هزار تومانی قیمت 4200 تومان با قیمت ارز در بازار آزاد، یارانه‌ای معادل رقم کلان 1260 هزار میلیارد تومان است که به جیب رانت‌خواران رفت و تورم فزاینده آن برای مردم ماند. این طیف رانتی بی‌سابقه برای رانت‌خواران ایجاد کرد و رکورد تورم 60 درصدی و گرانی 700 تا 1000 درصدی را به مردم تحمیل کرد. ناگفته پیداست، اگر صداقت و شرافتی در کار بود، آنها باید به جای این شلتاق‌های فعلی از کارگران نیشکر هفت تپه و خانواده‌های آنها و دیگر واگذاری‌های پرفساد عذرخواهی می‌کردند.
همین طیف غربگرا و تخریب‌گران امروز بودند که با ‌گریم آمریکا و جازدن آن به عنوان کدخدای نجات‌بخش مدعی بودند بدون این رژیم عهدنشناش نمی‌توان قدم از قدم برداشت. آمریکا زدگان در دولت برجام و دیگر هیچ، توافق بدون تضمین و نامتوازن را امضا کردند و با وجود کارشکنی و دغل‌بازی آمریکا و اروپا، همواره به آنها اعتماد کردند و معطلی در مدیریت را پیش گرفتند. هرچه دشمن تعدی و عهدشکنی داشت، مدعیان اصلاحات با مرعوبیت خود تحریم‌های آمریکا علیه ایران را که از سر درماندگی بود، از 700 مورد به بیش از 1500 مورد رساندند. وضعیت یادشده حائز این نکته است که آنها نمی‌توانند بریده از بی‌تدبیری‌های خود موضع بگیرند و میراث خسارت‌بار خود را کتمان کنند. باید پاسخگو باشند نه اینکه در جایگاه مدعی و کارشناس حاضر شوند. آیا عجیب نیست که این طیف هنوز هم به نسخه‌های تاریخ مصرف گذشته ارجاع می‌دهد؟


نشانه‌های موجود‌، مؤید تعمد در بی‌تدبیری‌های مدعیان اصلاحات است که معلوم می‌شود آنها برای ایجاد مانع در مسیر پیشرفت ایران حاضر شده‌اند مردم را عمدا در صف‌ها ببرند تا تحریم را بزرگ‌نمایی و از ایران بیچاره‌نمایی کنند و به غرب پالس امتیازدهی و معامله سرمایه‌های ملی را بدهند. نمونه‌هایی از این نشانه‌ها و اعترافات را مرور کنید:
سایت خبر آنلاین وابسته به دو مدیر ارشد رسانه‌ای و مطبوعاتی دولت قبل 19 بهمن 1392؛ چند روز پس از ماجرای موهن توزیع سبد کالا در تحلیلی با عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبد کالا با شیوه‌‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیش‌بینی می‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنواره‌‌های خارجی نیازمند بود. نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته «شما در اخبار دیدید ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه توزیع کرده تا نشان دهد کاهش محدود تحریم‌‌ها، تاثیر مستقیم داشته.» این دقیقا همان نتیجه‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا داشته، اینکه تحریم‌‌ها روی مردم تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ اینکه اوضاع اقتصادی مردم نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند. درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه‌‌ای که بازیگران آن شدند، می‌ارزید»!
سردبیر نشریه حزب اتحاد ملت نیز در مطلبی نوشته بود: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین، آن‌گونه سخنرانی می‌‌‌کند؟ کدام رئیس‌‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یک سری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌‌تر از اینها، اعلام کرد به توافقات پشت ‌پرده‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی می‌‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره مذاکره کند. اینجا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به هم می‌‌‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌گویند گران کردن بنزین، تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌‌رسانی- در واقع اطلاع‌نرسانی- درست بوده، تا جامعه بیشتر عصبانی شود. روحانی قمار کرد تا ببیند نتیجه‌ چه می‌شود. اما به نظر من، مقام ‌رهبری هم پاسخ رئیس‌جمهور را دادند. ایشان، مسئولیت تصمیم گرانی بنزین را پذیرفتند... در ماجرای بنزین، روحانی قمار کرد و رهبری هم ایستاد.»
علی مطهری، نایب‌ رئیس ‌‌مجلس دهم: «حوادث آبان 98 که بیشتر ناشی از بی‌تدبیری دولت بود، این خیال را در سر تندروهای آمریکا پدید آورد که پایگاه اجتماعی جمهوری اسلامی کاهش یافته و وقت مناسبی برای ترور سردار سلیمانی است. قبل از آن، جرأت این کار را به خود نمی‌دادند. البته با تشییع پرشکوه پیکر آن عزیز، واقعیت را دریافتند.»
در بیانیه کارگزاران پس از قانع نشدن نمایندگان مجلس دهم از چهار پاسخ روحانی به پنج سؤال اقتصادی آمده بود: «پاسخ‌های روحانی، نه مجلس را قانع، نه ملت را راضی ساخت. دولت، فاقد استراتژی اقتصادی روشن است. اوج این سرگشتگی را می‌‌توان در سیاست ارزی دید که در بهار 97 بستر ویژه‌خواری اخلالگران را فراهم ساخت. متأسفانه با وجود نقدها بر سازمان برنامه و بودجه، در دولت دوم روحانی اصلاحی صورت نگرفت. فقدان استراتژی، دولت را به مجمعی از بوروکرات‌های بی‌‌انگیزه بدل ساخته که دولت را نه به عنوان مغز متفکر توسعه ملی بلکه به یک اداره‌ کاغذی تقلیل می‌‌دهند.»
مدیر شبکه فاسد آمدنیوز (مورد حمایت سرویس‌های جاسوسی) هم سال 97 در گفت‌و‌گو با یکی از شبکه‌‌های ضدانقلاب می‌گوید: «ما در انتخابات تحلیل داشتیم. این جوری نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌‌طلبیم، یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌ خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی...(مجری: می‌‌شود این طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) می‌‌شود این ‌جوری هم تعبیر کرد و یک سری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت سر یک فردی مثل روحانی. ما شیفته و دلباخته کسی نبودیم. من همین الان هم از کاری که آمد نیوز در انتخابات 96 کرد، دفاع می‌کنم. چون ما با تحلیل این کار را کردیم. کشور باید به نقطه جوش می‌‌رسید و اگر آدمی مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌‌رسید. آن وقت روند چهل سال ادامه پیدا می‌‌کرد.»
ریچارد نفیو، معمار اصلی تحریم‌های فلج‌کننده، در کتاب «هنر تحریم‌ها»می نویسد: «وقتی یک کشور اعتراف می‌کند که مشکل تحریم دارد، تقریباً نیمی از کار انجام شده. اساساً این نوع اعتراف، دشواری‌های خاصی برای هر دولت دارد چراکه به دشمنانش نشان می‌دهد آسیب‌پذیری‌هایی که آنها دنبالش بودند، کاملاً نمود پیدا کرده ‌است.»
امروز مدعیان اصلاحات که در نقشه دشمن بازی می‌کنند، چنان طلبکارانه حرف می‌زنند که گویا کسی متوجه خیانت آنها نشده است. بی‌ثبات‌‌سازی، نرمال‌‌سازی و مهار ایران مقتدر آمال شبکه تحریم و تحریف است. شواهد فوق حاکی است طیف غربگرا در داخل با تحریف‌گری و اخلال در مدیریت کشور در همین جهت حرکت کرده است. امید دشمن در فتنه 78 و 88، به همین طیف بود و آنها را سرمایه‌ بزرگ خود در ایران خواند که نیابتی با ایران می‌جنگند. اکنون هم نباید بگذارند تغییر ریل اتفاق بیفتد و حیات کشور همچنان بازیچه برجام و FATF بماند. آنها مامورند به بیان شهید سلیمانی(ره) برای دشمن کوچه باز کنند. مدارا و تغافل نسبت به عاملان مزدور این نقشه ویرانگر جفای در حق انقلاب اسلامی و آحاد مردم وفادار و آگاه است. بی‌اعتنا به هوچی‌گری‌ها باید با این شبکه ضدامنیتی برخورد کرد.
این سوی میدان، راهبرد بزرگ دولت سیزدهم عدم برجام‌زدگی و حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی و پیشرفت درون‌زاست که این تغییر خارج از نقشه شبکه مذکور است. عاملان ایجاد ناامیدی و القای ناتوانی، امیدی را که از اهتمام و جدیت سه قوه انقلابی برای مردم پدید آمده می‌بینند و به بن‌بست خورده‌اند.