شب تاريخيِ سينماي ايران

لادن موسوي
نمايش فيلم‌ها جمعه شب به پايان رسيد و شنبه آخرين روز جشنواره كن بود. روز آخر جشنواره روزي است كه تمام فيلم‌هاي بخش مسابقه يك بار ديگر به نمايش در مي‌آيند تا اگر فيلمي را از دست داده‌ايد، بتوانيد قبل از اهداي جوايز كه معمولا ساعت هشت شب است، عقب‌ماندگي‌تان را جبران كنيد، اما اگر چندين فيلم را از دست داده باشيد، احتمال همزمان شدن اين فيلم‌ها هميشه وجود دارد و نوبت به انتخاب مي‌رسد. معمولا حرف‌ها و نقد‌ها و صحبت‌ها و احتمالات، در اين انتخاب‌ها كمك مي‌كند.  دو فيلمي كه من نديده بودم، هر دو در ساعت 
11:30 صبح، در دو سالن مختلف نمايش داده مي‌شدند كه من با توجه به نظرات همكاران «درختان بادام» را انتخاب كردم. فيلم «والريا بروني تدشي» بازيگر و كارگردان فرانسوي ايتاليايي‌الاصل، فيلمي زيبا، با داستاني جذاب و كارگرداني درست بود كه مرا در طول ٢ ساعت تماشاي فيلم با خودش به تئاتر «درختان بادام» كه تيتر فيلم از آن گرفته شده و سال ١٩٨٦ كه داستان فيلم در آن اتفاق مي‌افتد، برد. اجراي جذاب بازيگران فيلم، زيرنظر «بروني تدشي» به من حس نوستالژي آن زمان را منتقل كرد! حسي عجيب و غريب. 
فيلم در مورد عده‌اي جوان است كه به مدرسه تئاتر خيلي معتبري كه در محل تئاتر «درختان بادام» مستقر است و فقط هر سال دوازده نفر را به شاگردي قبول مي‌كند، راه پيدا مي‌كنند.
اما امسال هم مثل هر سال نوبت به مراسم اختتاميه و اهداي جوايز مختلف كه مهم‌ترين‌شان، نخل طلاي كن است، رسيد. 
بعد از دو هفته زندگي در سالن‌هاي تاريك سينما و در كنار ستاره‌هاي درخشان سينما، بعد از ديدن فيلم‌هاي خوب و گاه بد، همه انتظاراتي داشتيم و هر كس به نحوي جوايز را در ذهن خود تقسيم كرده بود و حالا نوبت اين رسيده بود تا ببينيم كه تا چه حد هيات داوران با ما متفق‌القول بوده‌اند. 
من هم مثل اكثر ايراني‌ها، اميدوار به درخشش ايران بودم و دو فيلم ايراني حاضر در بخش مسابقه: «برادران ليلا» ساخته «سعيد روستايي» و «عنكبوت مقدس» ساخته «علي عباسي» كه البته اين فيلم، همان‌طور كه قبلا توضيح دادم، نماينده ايران در جشنواره نيست، ولي به دليل اينكه تمام كستينگ و عوامل فيلم فارسي‌زبانند، جايزه بردن فيلم مي‌توانست براي ما ايرانيان خبر خوبي باشد. مخصوصا كه امسال «اصغر فرهادي» در هيات داوران حضور داشت و اين مي‌توانست شانس فيلم‌هاي ايراني را براي دريافت جايزه بيشتر كند. 
مراسم اختتاميه در ساعت هشت و نيم شب، در سالن «لويي لومير» برگزار شد. اين مراسم هر ساله به‌ طور همزمان در سالن «دبوسي» براي خبرنگاران روي پرده سينما بخش مي‌شود. با وجود اينكه خبرنگاران مي‌توانند براي حضور در سالن اصلي تقاضاي بليت كنند ولي به چند دليل اكثرا ترجيح به حضور و تماشاي مراسم در سالن دبوسي دارند: اول اينكه براي ورود به سالن «لويي لومير» در اين ساعت بايد حتما لباس‌هاي مناسب جشنواره به تن كرد خبرنگاران در روز آخر و با وجود خستگي و فيلم‌هاي جا مانده و خبرها و نوشته‌هاي آخر جشنواره، نه وقت آماده شدن براي اين مراسم را دارند و نه حالش را. دومين دليل، وقت گير بودن رفت و آمد به اين سالن است. بايد خيلي زود‌تر از زمان برگزاري مراسم وارد سالن شد چون ستاره‌هاي جهاني روي فرش قرمز ژست مي‌گيرند و عكاسان از آنها عكس مي‌گيرند. بنابراين فرش بايد براي حضورشان خالي باشد و قطعا جاهاي خوب هم براي همين ستاره‌ها رزرو شده. پس نه تنها بايد بيش از يك ساعت زودتر به سالن برويد، بلكه صندلي‌تان هم جاي خوبي نيست! در صورتي كه مي‌شود يك ربع قبل از شروع مراسم، به راحتي به سالن دبوسي رفت و در بهترين صندلي‌ها نشست. در سالن اصلي مراسم روي صحنه مي‌گذرد و اگر جاي‌تان بد باشد و دور، مي‌شود به راحتي هيچي نديد! از رديف‌هاي آخر بالكن نگويم كه آن‌قدر دور هستند كه فيلم روي پرده به آن بزرگي را هم به كوچكي تلويزيون خانه‌تان مي‌بينيد، آدم‌هايي كه در مراسم روي صحنه هستند كه ديگر هيچ!! از آن طرف اما در سالن «دبوسي»، مراسم به ‌طور مستقيم روي پرده بزرگ سينما پخش مي‌شود و با كارگرداني و فيلمبرداري خوبي كه از مراسم مي‌شود، مي‌توان از بهترين صندلي‌ها، مراسم را به راحتي روي پرده ديد. دليل بعدي فضا و آمبيانس خوب سالن دبوسي است. همه خبرنگاران با كامپيوتر و موبايل و دفتر و دستك خود، همزمان با اجراي مراسم، مي‌نويسند و خبر‌ها و برندگان را به روزنامه يا خبرگزاري‌هاي خود مخابره مي‌كنند. در اين بين همه با هم حرف مي‌زنند، بحث مي‌كنند و در مورد جوايز نظر مي‌دهند، در حالي كه در سالن اصلي بايد ساكت و مودب نشست و به قول معروف صدا از كسي در نمي‌آيد و در آخر هم، بعد از اهداي نخل، اگر بخواهيد مي‌توانيد سريع از سالن بيرون رويد و به كار و زندگي خود برسيد، در حالي كه در سالن اصلي حالا حالا‌ها بايد نشست تا حرف‌هاي آخر و شوخي‌هاي گاه بي‌مزه مجري برنامه تمام شود و بعد هم بايد در ميان دريايي از آدم‌ها از سالن خارج شد و همان دنگ و فنگ‌هاي ورود به سالن را برعكس انجام داد. پس من و خيلي ديگر از خبرنگاران در سالن دبوسي به تماشاي مراسم نشستيم. 
و اما از مراسم امسال براي‌تان بگويم. 
مجري مراسم اختتاميه باز هم «ويرجيني افيرا» بازيگر فرانسوي بود كه اجراي مراسم افتتاحيه را هم برعهده داشت. 
به عادت هر ساله، اول جايزه بهترين فيلم كوتاه بخش مسابقه اصلي اهدا مي‌شود. اين جايزه به «جيانينگ چن» از كشور چين براي فيلم «زمزمه‌هاي آب» رسيد. 
بعد از آن اما نوبت به يكي از جذاب‌ترين جايزه‌هاي جشنواره كن رسيد: «دوربين طلايي»! اين جايزه تنها جايزه‌اي است كه در كل بخش‌هاي مختلف مسابقه اصلي و فرعي كن كه شامل بخش مسابقه، نوعي نگاه، هفته منتقدين و پانزده روز كارگردانان است، مشترك است. هر كارگرداني كه در يكي از اين بخش‌ها با فيلم اولش شركت دارد، به‌ طور خودكار، براي اين جايزه مسابقه مي‌دهد. دو ايراني تا به حال موفق به بردن اين جايزه ارزشمند شده‌اند. اولين نفر «جعفر پناهي» است كه در سال ١٩٩٥ و با فيلم «بادكنك سفيد» توانست دوربين طلايي كن را از آن خود كند. دومي هم «بهمن قبادي» است كه اين جايزه را در سال ٢٠٠٠، براي فيلم «زماني براي مستي اسب‌ها» به ايران آورد. 
امسال اين جايزه به فيلم «كره اسب جنگ» ساخته «جينا گمل» و «رايلي كوك» امريكايي رسيد كه در بخش نوعي نگاه شركت داشت و البته در آنجا هيچ جايزه‌اي نبرده بودند. 
بعد از اين دو جايزه مجري مراسم، داوران بخش مسابقه اصلي كه «اصغر فرهادي» هم در ميان آنها بود را روي صحنه دعوت كرد تا روي صندلي‌هاي داوري خود بنشينند و بعد از سخنراني «رييس هيات داوران»، بازيگر فرانسوي «ونسان لندن»، يكي يكي جايزه‌ها را به برنده‌ها بدهند. 
تعداد جوايز امسال زياد بود. نه تنها دو جايزه «ويژه هيات داوران» و «جايزه بزرگ» هر كدام به ‌طور مشترك به دو فيلم رسيدند، بلكه جايزه‌اي به مناسبت هفتاد و پنجمين سال جشنواره هم اهدا شد كه به فيلم زيباي «توري و لاكيتا» رسيد. برادران «داردن»، كارگردانان فيلم، جايزه‌شان را به نانوايي در شهر «بزانسن» فرانسه تقديم كردند كه براي اعتراض به اخراج كارگر آفريقايي از كشور «گينه» آمده‌، اعتصاب غذا كرد. 
دو فيلمي كه جايزه ويژه هيات داوران را بردند «هشت كوه» و «هي هان» هستند. «هي هان» همان فيلمي است كه درباره زندگي يك خر بود! «جرزي اسكوليموفسكي» كارگردان ٨٤ ساله آن هنگام گرفتن جايزه از شش خري كه به‌ طور مشترك، نقش خر فيلم را بازي كرده بودند نام برد و از تك‌تك‌‌شان تشكر كرد. 
«جايزه بزرگ» هم به‌ طور مشترك به فيلم زيباي «نزديك» و «ستاره‌ها در ظهر» رسيد. «ستاره‌ها در ظهر» كه يكي از آن دو فيلمي بود كه نديده بودم و آخر هم نديدم.
جايزه بازيگري نقش اول زن اما به « زهرا  امير ابراهيمي» بازيگر فيلم «عنكبوت مقدس» رسيد؛ بازيگري كه توانست با بازي خوبش در فيلم آخر «علي عباسي» چشم‌ها را خيره كند. او هنگام گرفتن جايزه از سختي‌هايي كه در اين سال‌ها، دور از وطن تحمل كرده است، حرف زد و گفت كه سينما زندگي‌اش را نجات داده است. متاسفانه ايران و ايراني‌ها هيچ جايزه ديگري نبردند. معمولا داورها سعي در پارتي بازي براي فيلم‌هاي كشورشان دارند، حتي اگر آن فيلم‌ها خيلي هم خوب نباشند، ولي حكايت ما ايرانيان در اين زمينه هم با حكايت جهانيان فرق دارد و به نظرم متاسفانه حضور «فرهادي» در هيات داوران، بيشتر به ضرر ايران و «برادران ليلا» تمام شد. فيلم «سعيد روستايي» كه نمايندگي ايران را در جشنواره كن برعهده داشت، با دست خالي از اين مراسم برگشت. اين فيلم منتقدين و خبرنگاران جهان را متفق‌القول كرده بود و به همين خاطر هم جايزه با ارزش منتقدين «فيبريشي» را به دست آورد. در بخش مسابقه اما فيلم «روستايي» هيچ جايزه‌اي نصيبش نشد تا من و خيلي ايراني‌هاي ديگر از «اصغر فرهادي» ناراحت شويم! 
 «سان كنگ هو» بازيگر فيلم «دلال» كه سه سال پيش هم در فيلم «پارازيت» نخل طلا برده بازي كرده بود، توانست جايزه بهترين بازيگر مرد را از آن خود كند. 
فيلم مصري «پسري از بهشت» جايزه بهترين فيلمنامه و «پارك چان- ووك» كره‌اي جايزه بهترين كارگرداني را براي فيلم «تصميم براي رفتن» گرفت كه انصافا حقش بود. 
و اما بزرگ‌ترين جايزه سينمايي جشنواره كن، نخل طلاي جشنواره، براي بار دوم به «روبن استلند» سوئدي، براي فيلم جذاب، زيبا، به‌ شدت خوش‌ساخت و در عين حال خنده‌دارش «مثلث غم» رسيد تا اين كارگردان را وارد جمع خيلي خاص كارگرداناني با دو نخل طلا وارد كند كه قبلا براي‌تان از آن هم حرف زدم. 
هر چند از نبردن ايران و فيلم «برادران ليلا» ناراحت شدم اما فيلم برنده نخل امسال را واقعا دوست داشتم و همان‌طور كه موقع ديدن فيلم براي‌تان نوشتم، لايق نخل طلا بود. 
جشنواره امسال تمام شد و اين شهر جاي ماندن نيست، چون اين شهر بدون جشنواره سوت و كور است و جاي من نيست. تا سال بعد و جشنواره‌اي ديگر و به اميد حضور پررنگ سينماي ايران در كن، بدرود.