درس های ادبی «سعدی سینما » برای حسن فتحی

ستاره منوچهری- سریال «جیران» به کارگردانی و نویسندگی حسن فتحی، این روزها از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شود؛ مجموعه‌ای که تا به حال ۱۷ قسمت آن پخش شده است و  عشق ناصرالدین‌شاه قاجار به خدیجه تجریشی، موسوم به جیران را روایت می‌کند. آن‌چه بیش از همه در این اثر که حال و هوای تاریخی دارد، خودنمایی می‌کند، گفت‌وگوهای شخصیت‌‌های آن است. یکدست نبودن و تطابق نداشتن زبان بخشی از گفت‌وگوها با زبان دوره تاریخی‌ این اثر از جمله ایرادهایی است که می‌شود به آن گرفت. دیالوگ‌‌نویسی یکی از ارکان مهم آثار نمایشی و به ویژه آثار تاریخی است تا مخاطب هرچه بیشتر خودش را در فضای یک دوره خاص تاریخی قرار دهد. مانند آن‌چه در آثار زنده‌یاد علی حاتمی، سعدی سینمای ایران دیده‌ایم؛ نویسنده و کارگردانی که بسیاری از دیالوگ‌هایش مانند ضرب‌المثل در ذهن و زبان مخاطبان جاگیر شده‌اند. در این نوشته به بررسی دیالوگ‌های شخصیت‌های سریال جیران و مقایسه آن‌ها با آثار قبلی حسن فتحی و نیز آثار تاریخی علی حاتمی پرداخته‌ایم.    «ممنونم که اومدی»، «الهی قربون دل داغدارت برم»، «زهرمارِ چی» و... . این‌ نوع جمله‌ها و عبارات را ما امروزه در زبان محاوره‌مان به کار می‌بریم؛ جمله‌هایی که شنیدنشان در یک سریال تاریخی مربوط به دوره قاجار کمی عجیب به نظر می‌رسد. مخاطب یک اثر تاریخی انتظار دارد همان‌طور که صحنه‌آرایی، طراحی لباس و چهره‌پردازی از یک دوره خاص تاریخی حکایت دارند، گفت‌وگوی بین شخصیت‌ها هم تاحدی از زبان محاوره و عامیانه امروزی دور و نماینده‌ آن دوره تاریخی باشد؛ کاری که نیازمند تحقیق و پژوهش فیلم‌نامه‌نویس است تا با جست و جو در متون و منابع فارسی، اصطلاحات، عبارات و مثل‌های قدیم فارسی‌زبان‌ها را پیدا کند و در دیالوگ‌نویسی به‌کار ببرد. برای نمونه، در آخرین قسمت پخش شده «جیران»، تنها ضرب‌المثلی که در گفت‌وگوهای شخصیت‌ها به کار برده شد، ضرب‌المثل «یک‌بار جستی ملخک» است. زبان یکسان در دربار و حرمسرا یکی دیگر از ایرادهایی که می‌توان به گفت‌وگوهای میان شخصیت‌های سریال «جیران» گرفت، یکدست نبودنِ آن‌هاست. به این معنا که گفت‌وگوها روی یک خط صاف زبانی حرکت نمی‌کنند و دائم بین زبان محاوره و زبان رسمی در نوسان هستند. به این جمله‌ها دقت کنید: «ای کاش بشه که همین هفته در یک مجلس خصوصی خطبه ولایتعهدی شاهزاده معین خونده بشه»، «سلطانم، مبادا کسی تاجو از وارثان واقعی شاهنشاه ایران‌پناه بدزده». این دیالوگ‌ها بین محاوره و زبان رسمی سرگردان هستند. کاش حداقل نویسنده‌های سریال، دیالوگ‌های ناصرالدین شاه در دربار و مواقع رسمی را با زبان معیار و رسمی می‌نوشتند. از «شب دهم» تا «جیران» یکی از نقاط قوت کارنامه فیلم و سریال‌سازی حسن فتحی، دیالوگ‌نویسی‌ او در آثاری مانند «پستچی سه‌بار در نمی‌زند»، «شب دهم» و «مدار صفر درجه» است؛ دیالوگ‌هایی که بخشی از آن‌ها در ذهن مخاطبان به جا مانده‌اند. روانی کلام، استفاده از آرایه سجع و نیز بهره‌گیری از کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌های شیرین فارسی، از جمله ویژگی‌های دیالوگ‌نویسی در آثار پیشین این نویسنده و کارگردان است؛ ویژگی‌هایی که در گفت‌وگوهای شخصیت‌های «جیران» خیلی به گوش نمی‌رسند. برای مثال به چند نمونه از گفت‌وگوهای بین شخصیت‌ها در مجموعه تلویزیونی «شب دهم»، ساخته حسن فتحی توجه کنید: «عشق هم یه جور قماره. عاشق دل‌سوخته هم ترسی از قمار نداره»، «اگه معنای زندگی تو پسرم راه انداختن اون تعزیه‌هاست، معنای زندگی منم دست و پنجه نرم کردن با همین دردسراست. فضایل و اخلاقیات این دنیا لحظه به لحظه در حال سقوط و در معرض هرج و مرجه». درس‌های علی حاتمی برای دیالوگ‌نویسی  علی حاتمی را با لقب سعدی سینمای ایران می‌شناسیم؛ نویسنده و کارگردانی که آثارش مانند یک تابلوی نقاشی بود و هر کلمه و جمله‌ای در متن فیلم‌نامه‌هایش رنگ و لعاب مخصوص خودش را داشت. کلمه‌ها و جمله‌های علی حاتمی مانند شعری روان به دل مخاطب می‌نشستند. چه بسا مخاطبانی که حین دیدن آثار علی حاتمی، گفت‌وگوهای میان شخصیت‌ها را حفظ می‌کردند یا روی کاغذ می‌آوردند تا در موقعیتی مناسب به کار ببرند؛ درست مثل ضرب‌المثل‌ها و تک‌بیت‌های ناب شاعران. به دل نشستنِ دیالوگ‌های علی حاتمی دلیلی نداشت جز غور و پژوهش او برای نگارش. علی حاتمی وسواس عجیبی در انتخاب کلمه‌ها و چیدن آن‌ها در جمله داشت. او درباره زبان خاص آثارش گفته بود: «از همان زمان که نوشتن کارهای نمایشی را شروع کردم، در جست‌وجوی زبان خاصی بودم که ویژگی‌های زبان ما را داشته باشد. در این جست‌وجو پی بردم که ما برای بیان مقاصدمان در بیشتر اوقات، صریح حرف نمی‌زنیم. در حرف‌هایمان کنایه وجود دارد یا از امثال و حکم استفاده می‌کنیم یا آیه‌ای از قرآن مجید می‌آوریم. این لحن حرف زدن کمی شباهت به زبان قصه‌ها دارد. حتی دوره‌گردها هم با قافیه متاع خود را عرضه می‌کنند مثل: عسل طالبی، طلا گرمک یا آهای باقلای تازه، خدا وسیله‌سازه». علی حاتمی در سال 1362 فیلم سینمایی «کمال‌الملک» را ساخت که فضای آن در دوره پادشاهی ناصرالدین‌شاه می‌گذرد؛ همان دوره‌ای که سریال «جیران» حال و هوایش را دارد. به نمونه‌ای از گفت‌وگوی میان ناصرالدین‌شاه با بازی زنده‌یاد عزت‌ا... انتظامی و کمال‌الملک با بازی زنده‌یاد جمشید مشایخی توجه کنید: «ناصرالدین‌شاه: این روزها دل‌به‌نشاط نیستی کمال‌الملک. شادابی به هنر حیات می‌دهد. جلوه عشق می‌شود هنر. قدری خوش بگذران. سر کیف باش. قدر هنرت را بدان. نگذار در ناخوشی بمیرد. هنر متاعی نیست که سر هر بازار بشود خرید. کمال‌الملک: و سر هر بازار هم نمی‌شود فروخت. این روزها دیدم قدر گوهر خیلی بیشتر است تا هنر».