آژیر انقراض یک گنجینه ملی

آرانیان/بهبودی‌نیا- هر گوشه از کشورمان آوا و نوایی مخصوص خود دارد؛ از خراسان و گیلان و مازندران و آذربایجان گرفته تا غرب و جنوب. به مجموعه نغمه‌ها و سازها و نواهای مناطق مختلف ایران، موسیقی نواحی گفته می‌شود؛ گنجینه‌ای که هنرمندان بسیاری آن را بی‌ادعا پربارتر کرده و می‌کنند، اما شاید آن‌چنان که باید حمایت نشده‌اند. یکی از ویژگی‌های موسیقی نواحی از گذشته تا امروز، اجرای خارج از استودیوی بیشتر آن‌هاست. نتیجه این‌که بسیاری از آثار بزرگان موسیقی نواحی از جمله هنرمندان خراسانی درحد ضبط و ثبتِ بدون کیفیت مانده‌اند و کمتر کسی برای حفظ و نگهداری مطلوب و انتشار در قالب آلبوم به سراغشان رفته است. در این باره با علی پورعطایی، نوازنده و سرپرست گروه موسیقی «بیدل» و دارنده مقام برتر در جشنواره‌های مختلف موسیقی و حسین دُر‌پور، خواننده و نوازنده دوتار که هر دو از فرزندان دو استاد بزرگ موسیقی خراسان، زنده‌یادها غلامعلی پورعطایی و نورمحمد دُرپور هستند و نیز هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی گفت‌وگو کرده‌ایم. رها شدن 100 ساعت از اجراهای استاد دُرپور به حال خود حسین دُرپور، نوازنده و خواننده موسیقی نواحی و فرزند زنده‌یاد استاد نورمحمد دُرپور، از آرزویش برای ضبط مطلوب آثار پدرش می‌گوید: «بعضی از آثار ایشان را محققانی مانند استاد محمدرضا درویشی، دکتر اردلان، دکتر اشرف، دکتر صدری و آقای مغازه‌ای جمع‌آوری و ضبط کرده‌اند و در قالب آلبوم‌هایی مانند «دردانه» و «گوسان پارسی» هم منتشر شده است. این‌ها با کیفیت مطلوب ضبط شده‌اند، ولی ما حدود 100 ساعت نوار کاست خانگی داریم که نزد برادر بزرگم، محمد فاروق است. این‌ها از 40 سال پیش ضبط شده‌اند و تعدادشان تقریباً 20، 30 تاست. شاید بعضی‌هایشان هم تکراری باشند. خیلی از منظومه‌هایی که استاد دُرپور خوانده‌اند از جمله منظومه «سنگ‌تراش» در این کاست‌هاست. آقایی به نام احمد اسکندری هم که از دوستان پدرم است و در تربت جام زندگی می‌کند، حدود 50 نوار کاست از اجراهای پدرم را دارد. آرزویم این است که کسی پیدا بشود و این آثار را با کیفیت مطلوب تبدیل کند تا از این راه به آقای اسکندری هم که وضعیت معیشتی خوبی ندارد، کمکی شود. ممکن است کسان دیگری هم اجراهای پدرم را داشته باشند و ما بی‌خبر باشیم. البته استاد درویشی قول‌هایی داده‌اند، اما باید کسی باشد که مدام پیگیری کند. من درگیر بیماری فرزندم هستم و نمی‌توانم خیلی پیگیری کنم. پدرم بزرگ‌ترین منظومه‌خوان کشور بود و منظومه‌های زیادی از جمله «لیلی و مجنون»، «فتح خیبر»، «یوسف و زلیخا» و... را خوانده بود. در قدیم که مردم وقت آزاد بیشتری داشتند، این منظومه‌ها را با دوتار و آواز می‌خواندند». دلخوری استعداد «عصر جدید» از وضعیت موسیقی نواحی حسین دُرپور، پدر مبین دُرپور که در فصل دوم مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» خوش درخشید هم هست؛وی درباره وضعیت حال حاضر مبین و دلخوری‌اش از معیشت هنرمندان موسیقی نواحی می‌گوید: «اداره ارشاد استان قول‌هایی داده تا مبین بتواند در هنرستان، موسیقی بخواند. او بعد از امتحاناتش، تمرین‌های موسیقی‌اش را ادامه می‌دهد. او در جشنواره ملی موسیقی جوان چندبار اول شد و در جشنواره مجازی آمریکا هم رتبه اول را به دست آورد. در حالی که پارسا خائف پنجم شد. مبین از فضای حاکم بر موسیقی محلی دلخور است و می‌گوید پدربزرگم با آن همه استادی‌اش که به لس‌آنجلس رفت و در بزرگداشت مولانا اجرا کرد و دکترای افتخاری گرفت، در یک خانه گِلی زندگی می‌کرد. او وقتی می‌بیند یک خواننده پاپ تحریرش را با نرم‌افزار درست می‌کند و پول بیشتری درمی‌آورد، ناامید می‌شود. اما من سعی می‌کنم مبین در راه موسیقی تلفیقی کار کند که خودش هم راضی‌تر باشد. این‌که با لباس محلی روی صحنه بیاید و با دوتار بخواند، برایش راضی‌کننده نیست». پنجه دامن‌پاک با پنجه کلهر چه تفاوتی دارد؟ حسین دُرپور در پایان صحبت‌هایش از دغدغه‌اش برای موسیقی نواحی می‌گوید و این‌که تا حمایت نباشد، موسیقی محلی جایگاه خودش را پیدا نمی‌کند: «باید فرصتی برای همه هنرمندان موسیقی محلی باشد تا خودشان را نشان بدهند. این نباشد که فقط با درگذشت یکی از این هنرمندان، مسئولان استوری بگذارند و تسلیت بگویند. استاد دُرپور نباید در یک خانه گلی زندگی می‌کرد. مگر از پنجه کیهان کلهر تا پنجه استاد دامن‌پاک چقدر اختلاف است که باید این همه اختلاف طبقاتی بینشان باشد؟ صدا و سیما هم به موسیقی محلی بی‌توجه است. هنرمندان خوب باید به تلویزیون بیایند تا روحیه بگیرند و تشویق شوند. فرهنگ ما دارد از بین می‌رود». کم هستند کسانی که پای کار موسیقی نواحی بیایند علی پورعطایی، خواننده و نوازنده موسیقی نواحی و سرپرست گروه موسیقی «بیدل» که تاکنون در چند دوره جشنواره موسیقی فجر و جشنواره موسیقی نواحی، مقام برتر را کسب کرده است، درباره آثار منتشرنشده استاد غلامعلی پورعطایی و سختی‌های فعالیت در حوزه موسیقی نواحی می‌گوید: «بعد از درگذشت پدرم سه آلبوم از ایشان به نام‌های «نوایی»، «آن دگر» و «موسیقی نواحی ایران» منتشر شده است. تعدادی کار دیگر هم از ایشان هست که قصد داریم به صورت دیجیتال منتشر کنیم. انتشار آلبوم به ویژه در زمینه موسیقی اقوام بسیار سخت شده و خیلی کم هستند تعداد کسانی که پای کارِ انتشار آلبوم موسیقی اقوام می‌آیند. هزینه‌های انتشار به شدت بالا رفته است و وقتی آثار را به راحتی می‌توان در اینترنت دانلود کرد، هزینه تولید کار به سازندگان اثر برنمی‌گردد. در گذشته اگر هزینه‌ای برای یک اثر می‌شد، حتی خیلی بیشتر از آن به عوامل اثر برمی‌گشت، اما الان این‌طور نیست». پورعطایی از تازه‌ترین فعالیت‌های گروه موسیقی‌اش هم این‌طور خبر داد: «دو آلبوم گروه موسیقی «بیدل» درحال آماده شدن برای انتشار است. یکی از این آلبوم‌ها کار مشترکی با گروه موسیقی «رادها» است و آلبوم دیگر تنظیم و بازخوانی تازه‌ای از مقام‌هایی است که پدرم نواخته‌ است».  خاک خوردن آثار موسیقی نواحی در آرشیو صدا و سیما هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی، به دو وجه از دلایل جمع‌آوری نشدن آثار بزرگان موسیقی نواحی اشاره می‌کند و می گوید: «یک وجه به اختلاف بین تهیه‌کننده‌ها و فرزندان این استادان برمی‌گردد؛ به این معنا که در بعضی از موارد، تهیه‌کننده‌ها در زمان حیات این استادان موسیقی  قراردادهایی با شخص آن‌ها نوشته و مبالغی را پرداخته‌اند، اما فرزندان این استادان، امروز آن قراردادها را قبول ندارند و مبالغ بالاتری را درخواست می‌کنند؛ وجه دیگر موضوع نیز به بی‌تفاوتی مسئولان برمی‌گردد. هم‌اکنون تعدادی از آثار این هنرمندان در آرشیو سازمان صداوسیما خاک می‌خورد که امیدواریم با تغییر و تحولات اخیر در صداوسیما، رسیدگی‌ها برای انتشار این آثار جدی‌تر شود. در سال‌های گذشته همزمان با برگزاری یک جشنواره‌ آیینی، تعدادی از آثار جشنواره را در استودیو رودکی ضبط کردیم، اما حتی یک کپی از این آثار به ما ندادند. همین اتفاق در بیشتر جشنواره‌های ملی رخ می‌دهد و آثار زیادی از موسیقی اقوام در ناکجاها خاک می‌خورد و هیچ‌کس خبری از سرنوشت آن‌ها ندارد. این نکته ضروری به نظر می‌رسد که برای حفظ این آثار باید به صورت جدی‌تری وارد عمل شد؛ اگر چه هم‌اکنون این موسیقی‌ها وجود دارد اما به دلیل مدیریت ناهماهنگ، این گنجینه‌ها در خطر نابودی است. مسئولان باید آثار را برای شنیده شدن در اختیار مردم قرار دهند تا جوان‌ها بیشتر با موسیقی ناب ما آشنا شوند. بی‌شک با آرشیوکردن این آثار در تاریک‌خانه و پستوها اتفاقی جز نابودی‌شان رخ نمی‌دهد. این منابع غنی را می‌توان در دانشگاه‌ها مورد مطالعه قرار داد و از آن‌ها که اعتبار جهانی دارند، به نفع رشد و اعتلای موسیقی بهره برد. بنده هم مانند بسیاری از فعالان حوزه موسیقی درباره این‌که به چه علت در این زمینه هیچ وقت اقدامات جدی انجام نمی‌شود، سؤالات رنج‌آوری در سر دارم که هیچ‌کس پاسخگو نیست».