ماجرای تولدی که به مرگ ختم شد

سیما فراهانی- شهروندآنلاین؛ این حادثه سه‌شنبه شب رخ داد. زمانیکه صدای انفجار و بعد از آن فریاد کمک‌خواهی به گوش مردم خیابان شهدای گمنام در شهرک مریم شهریار رسید. مردم وحشت‌زده به خیابان رفتند. دود و آتش از همان کافه رستوران تقریبا جدیدی که در آن خیابان افتتاح شده بود، مشاهده می‌شد. اورژانس و آتش‌نشانی همزمان در جریان این ماجرا قرار گرفتند و در محل حضور یافتند.

حمیدرضا دمرچی‌لو، رئیس سازمان آتش‌نشانی و خدمات ایمنی شهرداری شهریار درباره جزئیات این حادثه گفت: «ساعت ۱۹:۴۵ روز سه‌شنبه بیست‌وچهارم خردادماه یک مورد حریق کافه رستوران واقع در شهریار، فاز یک اندیشه، شهرک مریم، خیابان شهدای گمنام به سامانه ۱۲۵ آتش‌نشانی شهریار اعلام شد. بلافاصله ستاد فرماندهی سازمان آتش‌نشانان دو ایستگاه را به محل موردنظر اعزام کرد. این حریق در یک کافه رستوران در زیرزمین  اتفاق افتاده و ۷ نفر در همان محل جان خود را از دست دادند. در اولین ساعات این حریق دادستان و عوامل امدادی اورژانس حضور پیدا کردند و موضوع حادثه هم در دست بررسی است.»

گسترش آتش در رستوران کنفی

مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس کشور نیز در این رابطه گفت: «بی‌احتیاطی در برگزاری یک جشن تولد، منجر به آتش‌سوزی یک رستوران و در نهایت مرگ هشت شهروند شهریاری شد. این آتش بر اثر اشتعال یک بادکنک حاوی گاز هلیوم، آتش‌سوزی مهیبی رخ داد. سقف رستوران، کنفی بود و به‌سرعت آتش‌سوزی گسترش یافت و افرادی که قادر به خروج از رستوران بودند جان خود را نجات دادند اما هشت نفر کشته شدند. چهار کودک، سه زن و یک مرد بر اثر وقوع این آتش‌سوزی جان خود را از دست دادند.»



همچنن شاهین فتحی، مدیرعامل هلال‌احمر استان تهران با اشاره به انفجار در سفره‌خانه، گفت: «ساعت ۲۱ حادثه اعلام شد و نیروهای هلال‌احمر به‌عنوان پشتیبان آتش‌نشانی و اورژانس وارد عمل شدند. متاسفانه هشت نفر جان خود را از دست دادند که هفت نفر در محل حادثه جان باختند و یک کودک سه‌ساله نیز در بیمارستان جان خود را از دست داد.»

مرگ بر اثر خفگی

این در حالی است که حمید عسگری‌پور، دادستان شهریار روایت دیگری از این ماجرا داشت و گفت: «در بررسی صحنه آتش‌سوزی سفره‌خانه شهر اندیشه در این شهرستان، به نظر بادکنک هلیومی وجود نداشته و آتش‌سوزی به‌علت دیگری رخ داده است. عملیات اطفای حریق و انتقال اجساد آتش‌سوزی رستوران چتر شهر اندیشه شهرستان شهریار تا ساعت ۱۱ شب ادامه داشت. قربانیان به پزشکی‌قانونی برای کشف علت فوت منتقل شدند و به احتمال زیاد فردا اجساد به خانواده‌ها تحویل داده شوند. اطلاعاتی که در فضای مجازی در خصوص انفجار بادکنک هلیومی منتشر شده، بر اساس حدس‌وگمان است.»

دادستان شهریار با بیان اینکه احتمال می‌رود نخستین افرادی که موضوع انفجار بادکنک هلیومی را مطرح کردند، نیروهای اورژانس باشند، گفت: «در حال‌حاضر تنها اطلاعات قطعی در اختیار ما وقوع آتش‌سوزی و مرگ هشت نفر به‌علت خفگی بر اثر استنشاق گازهای سمی‌ودود است. بررسی دقیق‌تر صحنه وقوع حادثه می‌تواند جزئیات بیشتری در اختیار ما قرار دهد و از همین رو نمی‌توان با قطعیت در خصوص وجود انفجار بادکنک هلیومی به‌عنوان علت حادثه نظری داد.»

قرار بود در رستوران بخوانم

خانواده اخایی حدودا هفت یا هشت‌ماهی می‌شد که این کافه رستوران را افتتاح کرده بودند. برنامه‌های بسیار زیادی برای بالابردن کیفیت این رستوران داشتند. قرار بود درست یک شب پس از حادثه خواننده‌های جدید در این رستوران مشغول به‌کار شوند. در پیج اینستاگرامیشان تبلیغات زیادی در این خصوص کرده بودند، اما جشن به عزا تبدیل شد و پیمان و خانواده‌اش نتوانستند به رویاهای خود دست پیدا کنند.

سعید حیدری یکی از همین خواننده‌هایی بود که درست شب چهارشنبه قرار بود در این رستوران بخواند. او حتی یک شب قبل از حادثه نیز به این کافه رفته بود و پیمان و خانواده‌اش را دیده بود. او که اصلا حال‌وروز خوشی ندارد، با گریه به خبرنگار«شهروند» می‌گوید: «پیمان و همسرش از دوستان قدیمی من بودند. قرار بود از چهارشنبه شب، یعنی یک روز پس از حادثه در کافه فعالیت داشته باشم. از چندسال پیش پیمان را می‌شناختم.

او چندماهی بود که این کافه رستوران را افتتاح کرده بود. یک شب با من تماس گرفت و گفت که دنبال یک خواننده برای رستوران می‌گردیم. من شب قبل از حادثه آنجا بودم. قرار شد از چهارشنبه شب به آنجا بروم و همراه یک خواننده دیگر در آنجا مشغول شوم. چون پیمان را دوست داشتم به‌خاطر رفاقت‌مان این خواسته را قبول کردم. 14 سال است که می‌خوانم. وقتی پیمان با من تماس گرفت، حتی از جزئیات فعالیت و شرایط کار هم چیزی نپرسیدم، بلافاصله قبول کردم. الان اصلا باور نمی‌کنم که پیمان و خانواده‌اش را از دست داده‌ام. هنوز شوکه‌ام و نمی‌دانم باید چه بگویم.»

بازی مرگبار با فندک

گندم یکی دیگر از دوستان صمیمی این خانواده است. او نیز بیشتر وقت‌ها به این رستوران می‌رفت و حتی شب قبل هم به آنجا رفته بود. این دختر جوان در گفت‌وگو با خبرنگار «َشهروند» درباره این ماجرا می‌گوید: «من از مشتری‌های ثابت آنجا بودم. حتی شب بعد از حادثه در آنجا مراسم داشتند. قرار بود خواننده جدیدی بیاید. از من هم خواسته بودند که حتما آنجا بروم. آن شب تولد کیان بود. من نمی‌دانم دقیقا آنجا چه اتفاقی افتاده است.

هرکس یک چیزی می‌گوید. یکی می‌گوید فندک دست کیان بوده و با آن بازی می‌کرده که آتش شعله‌ور می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند که مشتری‌ها تولد داشتند و انفجار گاز هیدروژنی بادکنک این آتش را رقم زده است، اما به هرحال کیان، پرهام و پدر و مادرش جان باخته‌اند. دو پسر3 و 6 ساله جان‌شان را از دست داده‌اند. همان شب قبل بود که آنها را دیدم. کلی با کیان بازی کردم. سگ‌شان به اسم پاپت هم در این حادثه سوخت و جان باخت. چیزی که مرا بیشتر عذاب می‌دهد، این است که لحظه حادثه آنها آنجا محبوس شده و فریاد می‌زدند. اما چرا کسی در را نشکست و داخل نرفت. چرا مردم کاری نکردند.»

هنوز باورم نمی‌شود

میثم زمانی، خواننده دیگری است که از زمان افتتاح این کافه رستوران در آنجا مشغول به کار شده بود، اما به‌دلیل اینکه شغل دیگری پیدا کرده بود، چند روزی می‌شد که دیگر به آنجا نمی‌رفت. او که خیلی توان صحبت کردن ندارد، در گفت‌وگویی کوتاه توضیح می‌دهد: «سال‌هاست پیمان را می‌شناختم. با هم رفیق بودیم. وقتی رستورانش را افتتاح کرد، یعنی حدودا هشت‌ماه پیش، من به‌عنوان خواننده آنجا مشغول به فعالیت شدم.

حتی شب قبل از حادثه هم به آنجا رفتم. خیلی اصرار کردند که فردا شب برای تولد کیان به آنجا بروم. ولی من کاری برایم پیش آمد و نتوانستم بروم. در این حادثه به جز خانواده پیمان، یک نیروی خدماتی خانم، یکی دیگر از دوستان‌شان به همراه کودک‌شان جان باختند. هنوز هم باورم نمی‌شود. گفته می‌شود که آن بادکنک از تولدهای قبل در آنجا مانده بود. بچه با فندک بازی می‌کرده که به بادکنک می‌گیرد و منفجر می‌شود. ولی هرچه هست این حادثه واقعا برایم دردناک بود و هنوز هم باورم نمی‌شود که آنها جان باخته‌اند.»

نبض ضعیف کیان کوچولو

یکی دیگر از نزدیکان و دوستان صمیمی این خانواده جزئیات بیشتری از این ماجرا می‌گوید: «من از دوستان نزدیک پیمان و گیتا بودم. چهار سال بود که با آنها رفت‌وآمد داشتم. من هم شنیدم که کیان در حال بازی، فندک را برداشته و روشن کرده، آتش به چوب می‌خورد. آنجا پر از وسایل اشتعال‌زا بود. همین باعث آتش و انفجار شده بود. بعد از این حادثه نیز آنها به قسمت انتهای آشپزخانه رفتند. هرچه تقلا کردند، نتوانستند فرار کنند.

جلوی آنها پر از وسایل شعله‌ور بوده و آنها نیز نتوانستند به در برسند. تقلای بسیار کرده بودند، ولی فایده‌ای نداشت. در نهایت هم بر اثر خفگی جان خود را از دست می‌دهند. کیان حتی زنده بوده و نبض ضعیفی داشته اما تا به بیمارستان برود، جان می‌دهد. آنها حدودا هشت‌ماه بود که این کافه را افتتاح کرده بودند و پیمان برای اولین بار بود که این شغل را شروع می‌کرد. خیلی خوشحال بود و برنامه‌های زیادی داشت.»

گاز هلیومی اشتعال‌زا نیست

جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتش‌نشانی تهران پس از این حادثه به مردم توصیه کرد که در جشن‌ها از بادکنک‌های هلیومی استفاده نکنند. او در این رابطه به «شهروند» گفت: «این روزها در جشن تولدها از بادکنک‌هایی استفاده می‌شود که بسیار خطرناک است. از یک سری اجسامی استفاده می‌کنند به اسم بادکنک یا یک چیزهایی شبیه بادکنک ولی کشدار و لاستیکی نیست. همان‌ها را با گاز پر می‌کنند. خود گاز هلیوم غیرقابل اشتعال است مگر در شرایط خیلی‌خیلی خاص. ولی دسترسی به آن سخت است. وقتی یک نفر بخواهد گاز هلیومی تهیه کند برایش به‌صرفه نیست.

برای همین آن را با گاز معمولی پر می‌کنند. مردم هم تخصص تشخیص این موضوع را ندارند که این چیزی که داخل بادکنک است گاز قابل‌اشتعال هست یا نه. برای همین توصیه می‌کنم که مردم اصلا سمت این سبک شادی نروند. حتما که نباید بادکنک به هوا برود به سقف بچسبد. معمولا مردم این نوع بادکنک را می‌خرند به خاطر اینکه بالا برود و به سقف بچسبد. آنها می‌توانند به همان روش قدیمی از بادکنک‌ها استفاده کنند. در مورد این حادثه دقیقا نمی‌دانم چه چیزی باعث آتش‌سوزی شد، ولی به‌طور غیررسمی می‌شنوم که بادکنک گاز قابل‌اشتعال داشته است. ولی توصیه من کاملا کلی در رابطه با جشن‌ها و شادی‌هاست.

ریسک نکنید

در بسیاری از جشن‌ها می‌بینیم که تونل بادکنک درست می‌کنند. اگر فقط در چند تا از این بادکنک‌ها گاز قابل‌اشتعال باشد، فشفشه یا فندک به آن بگیرد، ممکن است یک جهنم درست شود. خواهشا مردم سمت این سبک جشن‌ها نروند. برای بادکنک‌ها از همان هوای معمولی استفاده کنند و اگر می‌خواهند به سقف برسد، خودشان با چسب آن را به سقف بچسبانند. چرا باید ریسک کنند.

مثلا چند سال قبل حادثه‌ای داشتیم که پدری با بچه کوچکش داخل خودرو نشسته بود. خودرو کنار خیابان پارک بود و پنجره‌ها نیز باز بود. این بچه دستش یک بادکنک بود. هوا نیز گرم بود. پدرش سیگار می‌کشید که ناگهان به بادکنک خورد و منفجر شد. آنها زنده ماندند ولی به‌شدت دچار سوختگی شدند. این انفجار به‌حدی بود که شیشه ساختمان‌های کنار هم شکست. برای همین به نظر من در کل، این سبک کارها و استفاده از این بادکنک‌ها باید به طور کل حذف شود تا دوباره شاهد فاجعه نباشیم.»

//انتهای پیام