بومرنگ بحران صهیونیست‌ها

امیر رضا مقومی
دانشجوی دکترای مطالعات منطقه ای
رژیم صهیونیستی برای مقابله با ایران و محور مقاومت، دکترین‌ها و استراتژی‌هایی را طرح‌ریزی کرده و بر همین اساس، اقدامات خود علیه ایران را پیش برده است. علی‌رغم دکترین‌های گوناگونی که در رژیم صهیونیستی برای مقابله با تهدیدات منطقه‌ای وجود دارد، اما به نظر می‌رسد با روی‌کار آمدن احزاب راستگرا و بویژه حزب یمیناه که رهبری آن را نفتالی بنت بر عهده دارد و در حال حاضر نیز نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی است، بررسی دکترین‌ها و استراتژی‌های این احزاب و بویژه آنهایی که از سوی خود نفتالی بنت مطرح شده است، حائزاهمیت باشد. در ادامه به بررسی دکترین پیرامونی جدید که می‌توان آن را ستون‌ فقرات اقدامات رژیم صهیونیستی در منطقه نامید، می‌پردازیم و سپس دکترین اختاپوس را که توسط نفتالی بنت مطرح شده است و برای فهم اقدامات رژیم صهیونیستی بویژه در دوران زمامداری او بسیار حائز اهمیت است مورد بررسی قرار می‌دهیم و در ادامه به استراتژی جنگ بین جنگ‌ها یا  (مبام) و استراتژی مرگ با هزاران زخم که آن نیز توسط نفتالی بنت مطرح شده است، خواهیم پرداخت.
دکترین پیرامونی جدید: رژیم صهیونیستی از بدو تأسیسش در سال 1948، همواره هم از بعد داخلی و هم از بعد خارجی با چالش‌های امنیتی عدیده‌ای مواجه بوده است که اصلی‌ترین دلیل آن نیز به ماهیت تحمیلی و مصنوعی این رژیم برمی‌گردد. بر این اساس، رژیم صهیونیستی برای فائق آمدن بر دشمنان منطقه‌ای‌اش و حفظ بقا در محیط عمدتاً مسلمان و عرب‌زبان منطقه، سعی کرد با بازیگران دولتی و دولتی غیر عرب منطقه (ایران، ترکیه، اتیوپی و اقلیت‌های قومی و مذهبی) ارتباط بگیرد. به‌این‌ترتیب دکترین پیرامونی که به زبان عبری تورات هاپریفیا گفته می‌شود، توسط بن گورین، اولین نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی و در اوایل تأسیس رژیم صهیونیستی مطرح شد. این دکترین به‌عنوان ابزاری برای ایجاد تعادل در پان‌عربیسم و دور زدن همسایگان عرب متخاصم، در خدمت تقویت امنیت و روابط اقتصادی اسرائیل و کاهش انزوای منطقه‌ای این رژیم بود.


 با این‌حال، با تغییر آرایش منطقه‌ای و حرکت کشورهای عربی به سمت عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و افول پان‌عربیسم و از سوی دیگر پیروزی انقلاب اسلامی ایران و مطرح شدن اسلام ناب و انقلابی در منطقه، دکترین پیرامونی بن گورین با تغییر و تحولاتی روبه‌رو شد و عملاً کار ویژه آن که قبلاً مقابله با ناسیونالیسم عربی به‌وسیله اتحاد با کشورهای غیر عرب، بویژه ایران بود، به مقابله با اسلام‌گرایی انقلابی به رهبری ایران و از طریق اتحاد با کشورهای عربی بدل شد. بر همین اساس، برخی از استراتژیست‌های رژیم صهیونیستی، از دکترین «پیرامونی جدید یا نوپیرامونی» سخن به میان آورده‌اند. طبق این دکترین، رژیم صهیونیستی، سعی کرده جای پای محکمی در کردستان عراق (غرب ایران)، جمهوری آذربایجان (شمال ایران) و پادشاهی‌های خلیج‌فارس همچون امارات، بحرین و به‌طور غیرعلنی عربستان (جنوب ایران) پیدا کند و روابط خود را با این کشورها بهبود ببخشد و حتی به سطح استراتژیک برساند. بنابراین بسیاری از اقدامات منطقه‌ای رژیم صهیونیستی همچون پیگیری توافقات آبراهام و ارتباط با اقلیت‌های قومی – مذهبی را بر این اساس می‌توان تحلیل کرد.
دکترین اختاپوس: نفتالی بنت، وزیر آموزش‌وپرورش و دفاع اسبق و نخست‌وزیر فعلی رژیم صهیونیستی، دکترین «اختاپوس» را برای مقابله با ایران تجویز کرده است. نفتالی بنت با مطرح ساختن دکترین اختاپوس در سال 2018، به دنبال این است که به‌جای اینکه گروه‌های همپیمان منطقه‌ای ایران را مورد هدف قرار دهد، خود ایران، به‌عنوان رهبر جبهه مقاومت مورد آماج حملات قرار گیرد. بنت در سخنرانی خود در کنفرانس هرتزلیا در ماه مه سال 2018 گفت: «ایرانی‌ها مردن را دوست ندارند، اما فرستادن دیگران به‌سوی مرگ برای آنها بسیار آسان است. ما در حال جنگیدن با شاخک‌های آنها هستیم، درحالی‌که سر اختاپوس روی صندلی خود لم‌داده و از اقداماتش لذت می‌برد. زمان آن فرارسیده که اسرائیل سر اختاپوس را نشانه بگیرد نه شاخک‌های آن را.»
نفتالی بنت در مصاحبه اخیر خود با اکونومیست، بر همین دکترین اشاره کرد و بیان کرد که «ما در حال اجرای دکترین اختاپوس هستیم. دیگر با شاخک‌ها و به‌طور نیابتی با ایران بازی نمی‌کنیم؛ بلکه با اقدامات سربه‌سر، معادله جدیدی ایجاد کرده‌ایم» اقدامات تهاجمی رژیم صهیونیستی علیه ایران در سال‌های اخیر را می‌توان با توجه به این دکترین موردبررسی قرار داد. رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیده است که تا زمانی که صرفاً به مقابله با گروه‌های مقاومت، همچون حزب‌الله و حماس مشغول باشد، نمی‌تواند بر مشکل اصلی خود که همانا ایران است، تمرکز کند و ازاین‌رو سعی کرده تمرکز همه جانبه خود را علیه ایران معطوف کند تا به این طریق، نیروهای محور مقاومت را تضعیف کند و بر ضریب امنیت ملی خود بیفزاید.
استراتژی مرگ با هزاران زخم: رژیم صهیونیستی در قالب استراتژی «مرگ با هزاران زخم» که نفتالی بنت در دیدارش با جو بایدن در واشنگتن و در سال 2021 از آن رونمایی کرد و به‌نوعی ادامه دکترین اختاپوس می‌باشد، به دنبال این است که جمهوری اسلامی ایران را در تمامی سطوح و در تمامی حوزه‌ها تهدید کند تا با ایجاد مشکلات و معضلات متعدد سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی، جمهوری اسلامی ایران را از پای درآورد. مقامات صهیونیستی در توضیح این استراتژی بیان کرده‌اند: «استراتژی ارائه‌شده توسط بنت به بایدن شامل مقابله با ایران از طریق ترکیبی از اقدامات کوچک در چندین جبهه - اعم از نظامی و دیپلماتیک - به‌جای یک حمله دراماتیک است» گذشته از این، نفتالی بنت در ادامه استراتژی مرگ با هزاران زخم، در مصاحبه‌ای با روزنامه تایمز، بن‌بست بین اسرائیل و ایران را با بن‌بست بین ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی در دوران جنگ سرد مقایسه کرد و گفت: «اسرائیل، امریکای منطقه است و ایران، اتحاد جماهیر شوروی با رژیم فاسد و در حال زوال». بنت با این تشبیه، الگوی «جنگ ستارگان» را که در زمان جنگ سرد، امریکا علیه شوروی به راه انداخته بود و درنهایت نیز منجر به تضعیف و فروپاشی شوروی شد برای مقابله با ایران در نظر گرفت. بن کاسپیت، تحلیلگر برجسته المانیتور، در توضیح راهبرد نفتالی بنت که هم در قالب دکترین اختاپوس و هم در قالب استراتژی مرگ با هزاران زخم می‌گنجد، می‌نویسد: «بنت اعلام جنگ نمی‌کند و جنگنده‌های اسرائیل در ماه‌های آینده تهران را بمباران نمی‌کنند، بلکه او وضعیت کنونی اسرائیل را به وضعیت ایالات متحده تحت دولت ریگان در اواخر دهه 1970 و 1980 تشبیه می‌کند که اتحاد جماهیر شوروی را به حدی خسته کرد که تقریباً یک‌شبه از هم پاشید.»
بنابراین به‌طور کلی مختصات عملیاتی این استراتژی را باید در برخورد چند سطحی، به‌کارگیری هم‌زمان ابزارهای مختلف، استمرار تحمیل هزینه‌ها بر ایران و سعی در فرسودگی اراده ایران دانست. رژیم صهیونیستی با آگاهی از اینکه نخواهد توانست به‌صورت انفرادی و مستقیم و از طریق ابزار نظامی، قدرت هسته‌ای و نفوذ منطقه‌ای ایران را تهدید کند، سعی کرده با مطرح ساختن استراتژی مرگ با هزاران زخم، با تحمیل ضربات متعدد در عرصه‌های گوناگون و با ابزارهای مختلف، ایران را تحت‌فشار قرار دهد و ضربه نهایی را وارد سازد.
استراتژی جنگ بین جنگ‌ها یا کمپین بین جنگ‌ها (مبام): این استراتژی ناظر بر جنگ با نیروهایی است که منافع اسرائیل را تهدید می‌کنند. به عقیده گیل مورسیانو، متخصص سیاست خارجی و امنیتی رژیم صهیونیستی، استراتژی «جنگ بین جنگ‌ها به مفهوم اصلی استراتژی ملی اسرائیل در دهه گذشته تبدیل شده است». روزنامه صهیونیستی هاآرتص در سال 2013، تعریفی از این راهبرد ارائه داد: «یک سلسله عملیات هجومی به‌هم‌پیوسته با حجم و شدت پایین که در مرحله مابین آرامش و اوضاع روتین امنیتی موجود در بین جنگ‌های بزرگ روی می‌دهد.» بر اساس این راهبرد، دامنه این حملات تا جایی است که طرفین به سمت جنگ کشیده نشوند. به سخن دیگر از بدو پیدایش این راهبرد، یک اصل اساسی آن اجتناب از تشدید تنش و انجام عملیات زیر آستانه جنگ بوده است.
هدف از این استراتژی به گفته مقامات صهیونیست، آن است که «نزاع با دشمنان اسرائیل در راستای تلاش برای دور کردن زمان جنگ بزرگ آینده مدیریت شود». شای شبتای، رئیس بخش برنامه‌های راهبردی ارتش صهیونیستی در نشریه معراخوت در اکتبر 2012 تصویری از این راهبرد ارائه داد. بر‌اساس این نظریه، نبرد بین جنگ‌ها، «روند متحرکی است که در جریان آن، علاوه بر نیروی نظامی، ابزارهای مختلف دیگری همچون (حقوق بین‌الملل، رسانه، دیپلماسی و اقتصاد) برای اختلال در قدرت گرفتن هر چه بیشتر توان دشمن و حفظ معادله بازدارندگی و تقویت مشروعیت اسرائیل به کار گرفته می‌شود و نهادها و مؤسسات مختلفی در تحقق و گسترش این اهداف مشارکت می‌کنند» بااینکه این استراتژی در بحبوحه جنگ داخلی سوریه و حملات هوایی رژیم صهیونیستی به مواضع گروه‌های مقاومت، بیش‌ازپیش نمایان شد، اما ذکر این نکته که استراتژی جنگ بین جنگ‌ها، پیش از بیداری اسلامی طرح شده بود و نمود آن در ترور رهبران حماس و حزب‌الله لبنان و حمله به راکتور هسته‌ای سوریه در سال 2007، حائز اهمیت است.
 از سوی دیگر استراتژی جنگ بین جنگ‌ها، صرفاً معطوف به حضور ایران در بحران سوریه نیست، بلکه در عرصه‌های دیگر نیز نمود دارد. به طوری که آویو کوچاوی، رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی در سخنرانی اخیر خود (ژوئن 2022) در پایگاه نیروی هوایی پالماچیم، بیان کرد که «در دو ماه گذشته، ارتش اسرائیل به عنوان بخشی از کارزار بین جنگ‌ها، اقدامات خود را به دو رقم در سراسر خاورمیانه رسانده است» (به نقل از توئیتر هلر، خبرنگار امور نظامی شبکه سیزده رژیم صهیونیستی).در نهایت می‌توان گفت که رژیم صهیونیستی راهبردهای مختلفی علیه جمهوری اسلامی در دستور کار قرار داده است. رژیم موقت صهیونیستی به دنبال این است که با استفاده از این راهبردها فروپاشی خود را به تأخیر بیندازد؛ امری که تنها می‌تواند یک تنفس مصنوعی برای این رژیم ایجاد کند.