پوست‌اندازی یک سیاستمدار آماتور

محمد‌حسین مهدوی‌زادگان: این روزها رئیس‌جمهور فرانسه به سیبل خشم و انتقاد شدید غربگرایان اوکراین تبدیل شده است. امانوئل مکرون در یکی از تازه‌ترین مواضع خود، تاکید کرده است در راستای پایان دادن به جنگ اوکراین نباید با زبان سلبی و تحقیر‌آمیز علیه روسیه سخن به میان آورد! او به شیوه‌ای غیرمستقیم، مواضع هنری کیسینجر درباره لزوم عقب‌نشینی کی‌یف در برابر برخی خواسته‌های روسیه را جهت پایان دادن به نبرد تایید کرده است. زلنسکی و دیگر مقامات اوکراینی از مواضع مکرون شدیدا عصبانی شده و به فرانسه توصیه کرده‌اند به دنبال عقب ‌نشاندن روسیه باشد! واقعیت امر این است که تا قبل از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری 202۲ فرانسه، مکرون پایان یافتن جنگ اوکراین را خط قرمز خود تلقی می‌کرد! وی و مقامات ارشد حزب متبوعش (جمهوری به پیش) معتقد بودند می‌توانند با پمپاژ رویکرد ضدروسی در بین رای‌دهندگان فرانسوی، سبد رای خود را فربه‌تر ساخته و مواضع ملی‌گرایان افراطی طرفدار روسیه مانند لوپن و زمور را تضعیف کنند. رئیس‌جمهور فرانسه در آن برهه زمانی، استمرار جنگ اوکراین را به مثابه برگ برنده سیاسی خود در پاریس تلقی می‌کرد. با پایان انتخابات ریاست‌جمهوری فرانسه، مکرون تصمیم به پوست‌اندازی دیگری گرفته است! این پوست‌اندازی به اندازه‌ای ابتدایی و تمسخر‌آمیز است که حتی همراهان رئیس‌جمهور فرانسه نیز آن را جدی نمی‌گیرند!  او اکنون در کسوت یک «واسطه‌گر» یا «بازیگر طرفدار صلح» وارد عمل شده است تا سیاست خارجی غیرقابل دفاع خود در کاخ الیزه را نزد افکار عمومی فرانسه و اروپا تقویت کند. البته مکرون راه مناسبی برای رسیدن به این هدف پیدا نکرده است! او به جای «جلب رضایت طرفین منازعه» به «سرزنش هر 2 طرف» پرداخته تا سرنا را از سر گشاد آن بنوازد! رئیس‌جمهور آماتور و ناتوان فرانسه قواعد اولیه میانجی‌گری در حوزه روابط بین‌الملل را نیز نمی‌داند! میانجی‌گری بین ۲ طرف منازعه (بویژه در عرصه سیاست خارجی)، ۲ پیش‌شرط اساسی دارد که مهم‌ترین آنها، عدم تاثیرگذاری بازیگر میانجی در ایجاد یا استمرار منازعه است. فرانسوی‌ها از این پیش‌شرط مهم بی‌بهره هستند. امانوئل مکرون در کنار بایدن و بوریس جانسون بارها بر لزوم گسترش ناتو به شرق تاکید کرد و آن را مصداق بارز انتخاب شهروندان اوکراینی دانست! پس از آغاز جنگ اوکراین نیز فرانسوی‌ها به یکی از اجزای میدان نبرد تبدیل شدند. ارسال سلاح‌های فرانسوی به اوکراین از یک سو و مشارکت فعالانه پاریس در اعمال هزاران تحریم علیه مسکو، موضوعاتی نیست که ولادیمیر پوتین و سرگئی لاوروف چشمان خود را بر روی آنها ببندند.  دومین پیش‌شرط میانجی‌گری در حوزه روابط بین‌الملل، به تاثیرپذیری موثر طرفین منازعه از بازیگر سوم (بازیگر میانجی) بازمی‌گردد. مواضع تند و سلبی مشترک اوکراینی‌ها و روس‌ها در قبال مواضع اخیر مکرون بخوبی نشان می‌دهد که اگر وجه اشتراکی میان مسکو و کی‌یف وجود داشته باشد، مبنی بر پس زدن فرانسوی‌ها است نه پذیرش نقش‌آفرینی آنها در مسیر صلح!  فراتر از همه این موارد، فرانسه اکنون یکی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی محسوب می‌شود و افزایش بودجه نظامی سالانه خود را نیز بر اساس مطالبه آمریکا از اعضای این پیمان در دستور کار قرار داده است. در چنین شرایطی ژست واسطه‌گری مکرون بیش از آنکه واقع‌بینانه به نظر برسد، مضحک است! این نخستین‌بار نیست که مکرون چنین توهمی در سر دارد. در دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ و زمانی که رئیس‌جمهور سابق آمریکا تصمیم به خروج از توافق هسته‌ای با ایران گرفت، مکرون و وزیر خارجه‌اش لودریان خطاب به وزارت امور خارجه کشورمان اعلام کردند برای میانجی‌گری جهت مدیریت تنش‌های برجامی تهران و واشنگتن آماده هستند. این ادعا در حالی مطرح شد که مکرون پس از سرکار آمدن ترامپ، از جمله مدافعان بسط تعهدات یکطرفه ایران در توافق هسته‌ای محسوب می‌شد. او نخستین سیاستمدار غربی بود که همگام با ترامپ، خواستار اعمال محدودیت‌های دائمی علیه فعالیت‌های هسته‌ای ایران (از طریق حذف بند «غروب آفتاب») و گنجاندن محدودیت‌های موشکی ضدایرانی در سند برجام شد. پس از آن، مکرون در یک چرخش رفتاری ناشیانه، به جای آنکه در کسوت یک «متهم» بنشیند، ادعا کرد میانجی‌ قابلی در حل‌و‌فصل اختلافات جاری میان ایران و آمریکا محسوب می‌شود(!)  به نظر می‌رسد توهم «بناپارتیسم» در ذهن ناقص رئیس‌جمهور ناپخته فرانسه آنچنان ریشه دوانده است که حتی نزدیکانش نیز جرأت هشدار نسبت به مضحکه قرار گرفتن وی در نظام بین‌الملل را ندارند. فقدان عقلانیت و کارآمدی امروز همان چیزی است که کاخ الیزه را تبدیل به یکی از اصلی‌ترین کانون‌های بحران‌ساز و در عین حال بی‌خاصیت در جهان کرده است. این انتخاب خود سیاستمداران فرانسوی بوده و قطعا بابت آن نباید کسی را مورد عتاب و سرزنش قرار دهند!