انقلابي‌گري در منظومه فكري شهيد بهشتي

ياد و خاطره شهداي هفتم تير، بالاخص، شهيد مظلوم، آيت‌الله دكتر بهشتي را گرامي مي‌دارم.
پرداختن به شخصيت شهيد بهشتي به عنوان شخصيت معيار و تراز  انقلاب اسلامي ايران، براي بازنمايي انقلابي‌گري اصيل و شناخت انحراف از انقلاب، تحت هر عنواني، بالاخص انقلابي‌نمايي و انقلابي‌گري تهي از اصول  انقلاب براي سياستمداران، انقلابيون، روحانيون، مردم و به خصوص جوانان، بيش از هر زماني لازم است. بهشتي آنچنان بزرگ بود كه بنيانگذار  فقيد انقلاب (ره)، از تعبير  منحصر به فرد «بهشتي يك ملت بود براي ملت» استفاده كردند، از اين رو مي‌توان شخصيت و انديشه آن شهيد والامقام را به عنوان شاغول انقلابي‌گري در دوره‌‌هاي مختلف دانست.  بهشتي از سويي دانش‌آموخته مكتب  عقلانيت محور شيعه در حوزه علميه قم و از شاگردان  برجسته 
امام خميني(ره) بود، از سويي ديگر، علاوه بر حكمت اسلامي، انديشه و فلسفه غربي را آموخت؛ از اين رو مي‌توان گفت كه ايشان درك و فهمي عميق و بسيط از مباني انديشه‌هاي سنتي و مدرن، داشت. دانش و بصيرتي عميق كه شجاعانه و متفكرانه، آن شهيد بزرگوار را به سمت و سوي نظريه تشكيل  حكومت  جمهوري اسلامي كه در آن حاكميت ملت بر سرنوشت  خويش به رسميت شناخته شده و اراده ملت، هيچ تضاد و تنافري با ديانت به روايت  تشيع علوي و مذهب  جعفري و فقه شيعي نداشت. 
در منظومه فكري شهيد بهشتي، انقلابي‌گري به مثابه پيروي از اراده جمهور و اكثريت  ملت، دوري از هرگونه استبداد و خودكامگي و سازگاري حقوق  شهروندي، استقلال و آزادي با ديانت و شريعت، معنا يافته است. آن مبارز  مجاهد، به عنوان  حامي بزرگ  مستضعفان و محرومان، بسيار مي‌كوشيد كه نماد و نمود  تفكر اصيل  انقلابي باشد؛ از اين رو در دوران  استقرار  جمهوري اسلامي ايران، كوشيد تا به اصول و آرمان‌هاي انقلاب وفادار بماند و گذر از جنبش به نهاد، به تغيير شخصيت و عدول از مواعيد عصر انقلاب، توسط وي نينجاميد. علي‌رغم هجمه‌هاي گسترده از سوي افراد و جريان‌هاي مختلف، به واسطه بصيرت  نظري  عميق، شجاعانه در برابر ناملايمات و انحرافات، قد علم كرد و به نماد و نمود انقلابي اصيل، تبديل شد؛ جايگاهي اصيل كه انقلابي نمايان  سطحي‌نگر را ابتدا به سوي ترور شخصيت و سپس به سوي ترور  فيزيكي ايشان، رهنمون ساخت.  از عجايب روزگار  ما آن است كه همفكران  بهشتي بزرگوار و ميراث‌داران  فرهيخته جمهوري اسلامي به روايت ايشان، به ميزاني كه وارث  فرهيختگي، نجابت و شرافت آن رادمردند، ميراث‌دار مظلوميت ايشان نيز مي‌باشند و اين مساله جاي بسي تاسف و تاثر دارد.
امروز و در آستانه چهل و يكمين سالگرد شهادت بهشتي مظلوم، انقلاب و جمهوري اسلامي بيش از هر زمان  ديگر به آموختن از مشي و مرام و انديشه‌هاي بزرگاني چون بهشتي و مطهري (رحمت‌الله عليهما)، نيازمند است. اگر استقلال، آزادي و جمهوري اسلامي، آرمان بزرگ  انقلاب اسلامي بود، انقلابي‌گري منهاي آن اصول، هر چه باشد انقلابي‌گري نيست. انقلاب‌گري، بيش از هر چيز، اعتقاد راسخ و التزام به حق حاكميت  جمهور  ملت، به رسميت شناختن  آزادي و برابري، استقلال در برابر غرب و شرق ضمن تعامل سازنده با جهان براساس احترام متقابل و پيروي از اصول  حكمت، عزت و مصلحت است.  از طرفي دستگاه  قضايي  جمهوري اسلامي، بيش از هر زماني مي‌تواند و مي‌بايستي از مشي و مرام  فقيه متفكر و مبرز  فقيد، آيت‌الله شهيد بهشتي، به عنوان اولين رييس قوه قضاييه جمهوري اسلامي ايران، بياموزد. استقلال قضا و عدالت قضايي، از تعلقات  جناحي، يكي از مميزات  شهيد  مظلوم انقلاب بوده است. بر جمهوري اسلامي ايران، به عنوان  حكومت  برآمده از مذهب  عدل بنيان تشيع، فرض است كه دستگاه قضايي‌اش، از مولفه‌هاي عدالت‌محور و عقلانيت بنيان  سنت  سترگ  حوزه‌هاي علميه در مسير عدالت و عقلانيت، مملو گردد و با روزآمد‌سازي و... زمينه و زمانه‌پروردگي قوانين، دستاوردهاي بشر در حوزه حقوق مدرن را مد‌نظر قرار دهد. ضمن استقبال و تمجيد از اصلاحات  قضايي‌اي كه رياست محترم  قوه قضاييه، در يك سال اخير در دستور كار قرار داده‌اند، ايشان و مجموعه محترم قوه را به سياست‌زدايي روزافزون از حوزه قضا، غني‌سازي  عرصه قضاوت با بهره‌گيري از نخبگان دانشگاهي، بهره‌گيري از دانش  بشري در حيطه حقوق بشر، رها‌سازي عرصه قضا از حيطه امر برخي نهادهاي امنيتي، فرا مي‌خوانم. در اين راستا ضابطين قضايي هم بايد در چارچوب وظايفي قانوني خود عمل كنند و قضات محترم نيز در صدور راي بايد استقلال خود را حفظ كرده و تحت تاثير توصيه و حتي فشار هيچ نهادي قرار نگيرند. بي‌شك، جمهوري اسلامي ايران در دهه پنجم حيات خويش، براي تثبيت و ارتقاي خويش، نيازمند  روزآمد‌سازي روزافزون است و قوه قضاييه، با وفاداري به آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و بهره‌گيري از دانش و دستاوردهاي بشري و حفظ استقلال  حداكثري خود در برابر نهادهاي سياسي و امنيتي، مي‌تواند توسعه قضايي را به عنوان  فصل  مهمي از توسعه ملي ايران اسلامي عزيز، در دستور كار قرار دهد. ميدان‌داري قوه قضاييه در پرونده‌هاي مختلف، مانند مساله حصر، براساس اصول و رويه‌هاي حقوقي و دوري از غلبه جناح‌گرايي و نگرش‌هاي سليقه‌اي، مي‌تواند در احياي جايگاه والاي اين قوه، نقشي اساسي داشته باشد.  يقين دارم كه حل و فصل مسائلي چون مساله حصر، محيط‌زيستي‌ها و... و نيز غني‌سازي قضاوت با اصول اخلاق اسلامي، همچون رأفت و عطوفت، در ترميم  شكاف ملت و حاكميت و افزايش  سرمايه اجتماعي و اعتماد به جمهوري اسلامي ايران، رفع  اتهامات وارده از سوي مخالفان جمهوري اسلامي و متزلزل ساختن پروژه‌اي كه جمهوري اسلامي ايران را حكومتي ضدحقوق بشر معرفي مي‌كند، تاثيري عميق خواهد داشت.