شکوه بازپرس علفزار

بهاءالدین مرشدی
داستان‌نویس
چند روز پیش به سینما رفتیم و همین‌طوری یک فیلم انتخاب کردیم که به ساعت بیکاری‌مان می‌خورد. فیلم «علفزار» بود و کارگردانش و نویسنده‌اش کاظم دانشی. تهیه‌کننده هم نام بهرام رادان را یدک می‌کشید و بازیگرها هم بالاخره از خوب‌های سینما بودند. قرار بود فیلم خوبی ببینیم، اما هنوز بعد از گذشتن چند روز از دیدن فیلم بلاتکلیفم که فیلم خوبی دیده‌ام یا فیلم خوبی ندیده‌ام. فیلمی که شروعی غافلگیرکننده داشت و یک قصه فرعی همراهی‌اش می‌کرد و کارگردان ترجیح داده بود قصه غافلگیرکننده ابتدای فیلم را رها و یک قصه دیگر روایت کند. یک آشفته‌بازار که نشان می‌داد فیلمسازی که فیلم اولش را می‌خواسته بسازد و ایده‌ها به او هجوم آورده‌اند و بعد گفته بگذار همه را یکجا تحویل مخاطب بدهم و دست به کار شده و همه را درهم کرده و خلاص. درصورتی که این فیلم از سه فیلم تشکیل شده بود با سه ایده متفاوت که دوتایش حقیقتاً می‌توانست بهترین فیلم‌های او باشند. یکی همان غافلگیری ابتدایی و یکی هم داستان فرعی. تکلیف داستان اصلی هم که معلوم است و در جشنواره فجر موفق شده نامزد شود و جایزه دریافت کند.
اما می‌خواهم از فیلم بگذرم و به بازیگر اصلی آن بپردازم. کسی که این روزها او را در بسیاری فیلم‌ها و تئاترها و برنامه‌های تلویزیونی می‌‌بینیم. پژمان جمشیدی که از فوتبال به تلویزیون آمد و یکهو سودای بازیگری توی سرش پیچید و سینما و تئاتر را درنوردید. او بازیگر اصلی فیلم علفزار است، اما بازیگری که یک سر و گردن از زمانی که کارش را شروع کرده بالاتر است.
یک وقتی همان اول‌هایی که پا به تئاتر گذاشته بود با او گفت‌وگو  و کلی او را بازخواست کردم که چرا پا به تئاتر گذاشته و اصلاً بازیگری بلد نیست و فکر نمی‌کند باید برود و آموزش ببیند؟ پژمان جمشیدی آن سال‌ها با خوشرویی با من برخورد کرد و گفت شما به‌عنوان منتقد باید به من خط بدهید و بگویید ایرادهایم کجاست تا این مسیر را طی کنم. نمی‌دانم چقدر این حرف جمشیدی از روی صداقت بود اما فکر می‌کنم بعد از گذشت بیش از 10 سال حرفش ردی از صداقت داشته. پژمان جمشیدی این روزها با تمرین توانسته به یکی از بازیگرهای موفق سینما تبدیل شود و وقتی بازی‌اش را می‌بینیم او را در نقش قبول می‌کنیم. در نقش بازپرس فیلم علفزار او را خوب باور می‌کنیم و اضطراب‌ها و نگرانی و تعلیق و درونیات نقش را به‌خوبی در بازی او می‌بینیم. بعد از آن گفت‌وگو هرگز با پژمان جمشیدی گفت‌وگو نکردم و اصلاً خبرنگاری را هم رها کردم و به سراغ حرفه‌های دیگری رفتم اما می‌خواهم بگویم اگر یکبار دیگر با پژمان جمشیدی گفت‌وگو کنم از بازی او در این فیلم تشکر می‌کنم که خوب توانسته نقش را از آن خودش کند و یک چهره همه فن حریف در سینمای این روزها باشد. بازیگری که هم فیلم طنز بازی می‌کند و هم فیلم جدی و در هر دو هم موفق است. همان روزها به او گفتم بهتر نیست آموزش بازیگری ببیند و او هم با ادب و احترام به من گفت لازم است اما وقت نمی‌کند. به‌ گمان من سینما و تئاتر در این سال‌ها برای او کلاس‌های درس عملی‌ای بوده و او شاگرد موفقی در این کلاس‌ها بوده و حالا یک بازیگر قابل توجه در سینمای ایران است.