بزن به سینه و سر در عزای ابن رضا(ع)

جواد نوائیان رودسری – دوران امامت امام جواد(ع) در حالی به پایان رسید که آن‌حضرت، هر روز با محدودیت‌های بیشتری از سوی دستگاه خلافت روبه‌رو می‌شد. در مظلومیت آن امام بزرگوار همین بس که حتی در منزل خود، زیرنظر عُمّال خلیفه قرار داشت و همسرش که باید محرم اسرار و رازدار او باشد، عامل به شهادت رساندن آن‌حضرت شد. با این حال، وجود چنین شرایط ناگواری مانع از آن نبود که مؤمنان، از انوار قدسی آن وجود مقدس بهره‌مند شوند. هر چند که به نسبت دوران امامت امام باقر، امام صادق و امام رضا علیهم‌السلام، جمعیت شاگردان امام جواد(ع) کمتر بود و به سبب افزایش اختناق، فرصت کمتری برای علم‌آموزی مستقیم پیش می‌آمد، اما به مدد شبکه قدرتمند وکالت و اصحاب مورد اعتماد جوادالائمه(ع)، انتقال اطلاعات مورد نیاز، به اندازه کافی و کامل صورت می‌گرفت و از این منظر، باید دوره امامت پیشوای نُهُم(ع) را، دورانی ممتاز بدانیم. یکی از ساحت‌هایی که در دوران امامت امام جواد(ع) و البته، امامان قبل و بعد از آن حضرت، همواره در معرض آسیب و انحراف قرار داشت، ساحت سلوک معنوی و عبادی بود؛ در آن دوره، مانند امروز، افرادی بودند که از مفاهیم مورد استفاده در این ساحت، برداشت‌های خودشان را داشتند، برداشت‌هایی  که بعضاً عاری از آموزه‌های راستین اسلام و گاه، وام گرفته شده از تفکرات انحرافی و غیرتوحیدی بود. ورود جوادالائمه(ع) به این ساحت بسیار مهم، چه در عرصه حدیث و چه در عرصه سیره و رفتار، برای تنویر افکار عمومی مؤمنان و مبارزه با تفکرات انحرافی در جامعه اسلامی، ورودی قاطعانه، دقیق و برنامه‌ریزی‌شده ‌بود. آن‌حضرت، چه در عرصه کلام، از قبیل صحبت با مردم و نگارش نامه و چه در عرصه رفتار شخصی و اجتماعی، همواره تلاش می‌کرد تا مردم را با حقیقت سلوک معنوی و عبادی و درک صحیح از مفهوم بسیار مهم توحید، آشنا کند. بررسی متون روایی و تاریخی، صحت این مسئله را نشان می‌دهد.   به مناسبت سالروز شهادت مظلومانه جوادالائمه(ع) و در گفت‌وگویی با حجت‌الاسلام دکتر محمدرضا جباری، استاد تاریخ اسلام و مدیر گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، به بررسی این موضوع، در سیره پیشوای نُهُم(ع) پرداختیم. آن‌چه در پی می‌آید، مشروح این مصاحبه است.   توحید و شناخت پروردگار در سلوک معنوی و عبادی جایگاه ویژه‌ای دارد و در روایات و سیره معصومین(ع) از زوایای گوناگون به این موضوع بسیار مهم پرداخته شده‌است. در سیره امام جواد(ع)، چه در عرصه عمل و چه در عرصه بیان، چه رهنمودها و دستورالعمل‌هایی برای افزایش تأثیر این رویکرد و نکاتی که باید در طی‌کردن این مسیر مدنظر قرار گیرد، ارائه شده‌است؟ انسان در ارتباط خود با پروردگار، باید به سه عرصه توجه ویژه داشته‌باشد؛ نخست آن‌که او را بشناسد و به خداوند ایمان بیاورد که البته این شناخت، به معنای همان شناخت محدودی است که بشر می‌تواند از پروردگار به دست آورد؛ دوم این‌که بکوشد در عرصه‌های مختلف زندگی، از یاد پروردگار غافل نشود و او را فراموش نکند و سوم این‌که در عبادت خداوند، در حد نهایت تلاش خود، کوشا باشد. معمولاً وقتی از سلوک معنوی و عبادی صحبت می‌کنیم، منظورمان توجه ویژه به این سه عرصه است. امام جواد(ع)، به عنوان هادی و پیشوای برحق، در هر سه عرصه دستورالعمل‌های ویژه و سفارش‌های خاصی دارند که در متون روایی ما حفظ شده‌است. به عنوان نمونه، آن حضرت در باب خداآگاهی و خداگرایی، می‌فرمایند: «کَیفَ یَصنَعُ مَنِ اللّه ُکافِلُهُ و کَیفَ یَهرَبُ مَنِ اللّه طالِبُهُ؟ مَنِ انقَطَعَ إلی غَیرِ اللّه وَکلَهُ اللّه ُ إلَیهِ و مَن عَمِلَ بغَیرِ عِلمٍ ما أفسَدَ أکثَرُ مِمّا یُصلِحُهُ. القَصدُ إلَی اللّه تعالی بالقُلوب أبلَغُ مِن إتعاب الجَوارِحِ بالأعمالِ» (کشف الغمه، ج3، 161)؛ کسی که خداوند سرپرست و کفیل اوست، چگونه به خودش وانهاده می‌شود؟ کسی که خداوند در طلب عقوبت اوست، چگونه نجات می‌یابد؟ کسی که صرفاً تکیه بر غیرخدا کند، خداوند او را به غیر خودش وامی‌گذارد و کسی که بدون علم، عمل می‌کند، افسادش بیشتر از اصلاح اوست و توجه قلبی به سوی خدا، انسان را زودتر به مقصد می‌رساند تا تحمل سختی به وسیله حرکت با اعضا و جوارح. جوادالائمه(ع) در روایات مختلف، بر این مسئله تأکید دارند و موضوع توحید و خداشناسی، در صدر همه خطبه‌هایی است که ایراد می‌فرمایند. توکل به خداوند و خدا را در هر حال ناظر بر اعمال خود دیدن، در دستورهایی که امام(ع) برای رفع گرفتاری و حل مشکلات به شیعیان و دوستدارانشان می‌دهند، جایگاه بسیار ویژه‌ای دارد. علی بن مهزیار اهوازی، شاگرد برجسته آن حضرت، در نامه‌ای به ایشان، از زیادی وقوع زلزله در اهواز و خوزستان شکایت می‌کند و از امام(ع) اجازه مهاجرت از این دیار را می‌خواهد. جوادالائمه(ع) در پاسخ وی، راهکار معنوی و دعای خالصانه به درگاه پروردگار را پیشنهاد می‌کنند و می‌فرمایند: نقل مکان نکنید بلکه سه روز چهارشنبه و پنج‌شنبه و جمعه را روزه بگیرید و روز جمعه غسل کنید و لباسی پاک بپوشید و بیرون بیایید و دعا کنید که به واسطه آن خداوند بلا را از شما دفع می‌کند. علی بن مهزیار می‌گوید که طبق این دستور امام جواد(ع) عمل کرده و آرامش بر او مستولی شده‌است. ماهیت این توصیه‌ها و سفارش‌ها کاملاً توحیدی است.   برخی سلوک معنوی را تنها در عبادات صِرف می‌دانند و از دیگر وجوه این سلوک که باید در رفتار و اعمال آن‌ها تبلور پیدا کند، غافل می‌شوند. توجه به این موضوع در سیره و کلام امام جواد(ع) چگونه است؟ قطعاً آن‌چه از اعتقاد به توحید ناشی می‌شود، محدود به عبادت‌‌های فردی نیست. در سیره جوادالائمه(ع) و روایاتی که از ایشان نقل شده‌است هم، موارد متعددی می‌توان یافت که بر این مسئله تأکید می‌کند. کسی که اندیشه توحیدی دارد، باید همه رفتارها، سخنان و حتی احساسات و نگاه‌های خودش را با این اندیشه تطبیق دهد. نمونه بارز آن که در کلام مطهر جوادالائمه(ع) نیز، دیده می‌شود، دوست داشتن و دشمنی ورزیدن برای خداست؛ این‌که انسان بتواند حتی احساسش را به دیگران، از دریچه خداشناسی و خداباوری تنظیم کند. در کتاب ارجمند «تحف العقول» (ص: 654)، روایتی از امام نُهُم(ع) وجود دارد که حضرت می‌فرمایند: «أوْحی‌اللّه إلی بعضِ الأنبیاءِ أمّا زُهدُکَ فی الدُّنیا فَتُعَجِّلُکَ الرّاحَةَ و أمّا انْقِطاعُکَ إلَیَّ فیُعَزّزُکَ بی و لکنْ هَل عادَیْتَ لی عَدُوّا و والَیْتَ لی وَلیّا؟» پروردگار به یکی از پیامبرانش وحی کرد: اگر در دنیا زهد بورزی، موجب راحتی توست و اگر جز من، از بقیه رو بگردانی، نزد من عزیز می‌شوی؛ اما آیا در راه من با کسی دشمنی کرده یا کسی را دوست داشته‌ای؟ بنابراین، می‌توان موضوع دوستی و دشمنی در راه خدا را هم، یکی از آموزه‌های امام جواد(ع) در مسیر تقویت خداشناسی و جایگاه توحید در قلوب مؤمنان دانست که بر سلوک معنوی آن‌ها تأثیر فراوانی می‌گذارد.   بعضی معتقدند که دنیاگریزی نیز، باید به عنوان بخشی از سلوک معنوی مورد توجه کسانی قرار گیرد که در این مسیر گام برمی‌دارند. منظور از دنیاگریزی چیست؟ آیا باید آن را چیزی شبیه به رهبانیت و نادیده گرفتن نعمات دنیوی بدانیم؟ جوادالائمه(ع) در این زمینه، چه توصیه و سفارشی دارند؟ به نکته مهمی اشاره کردید؛ ببینید، دنیاگریزی به معنای ترک مطلق دنیا نیست؛ چون دنیا به خودی‌خود، نکوهیده و بد نیست. آن‌چه بد و نکوهیده‌است، دل بستن به دنیا و ترجیح دادن آن بر آخرت است؛ رویکردی که باعث بستن مسیر رسیدن انسان به کمال می‌شود. در روایتی از امام سجاد(ع)، دنیا دو معنا و شکل متفاوت دارد؛ «الدُّنْیا دُنْیاءَانِ، دُنْیا بَلَاغٌ وَ دُنْیا مَلْعُونَة»؛ دنیا بر دو گونه است؛ دنیای «بلاغ» و دنیای «ملعونه»؛ دنیای بلاغ، همان دنیایی است که مسیر آخرت و رستگاری را بر انسان می‌گشاید و دنیای ملعونه، همان دنیایی است که انسان به آن دل می‌بندد، فریب می‌خورد و از رستگاری دور می‌افتد. به امام جواد(ع) خبر دادند که راهزنان، کاروانی را که محموله ارزشمند و گران‌قیمتی از پارچه برای آن‌حضرت حمل می‌کرد، غارت کرده و اموال ایشان را هم به یغما برده‌اند. امام(ع) در پاسخ به این خبر نوشتند: «همانا جان‌ها و اموال ما از مواهب و امانات الهی نزد ماست که در حالت سرور و راحتی، از آن‌ها بهره برده می‌شود و در صورت فقدان، اجر و ثواب نصیب می‌گردد. پس کسی که به خاطر فقدان این‌ها، به جای صبر، جزع و بی‌صبری پیش گیرد، اجرش زایل می‌شود. از چنین حالتی به خدا پناه می‌بریم.» (تحف‌العقول؛ ص: 654) در جای دیگری، حضرت جوادالائمه(ع) در پاسخ به نامه یکی از شیعیان که از ایشان خواسته‌بود  دنیا را توصیف کنند، می‌فرمایند: «أمّا هذهِ الدُّنیا فَإِنّا فیها مُغتَرِفونَ ولکِن مَن کانَ هَواهُ هَوی صاحِبهِ ودانَ بدینِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَیثُ کانَ والآخِرَةُ هِیَ دارُ القَرارِ»؛ اما این دنیا، ما از آن بهره‌مند می‌شویم، اما کسی که خواسته و دینش، با خواسته و دین صاحب و مولایش منطبق باشد، هر جا باشد همراه او است و جهان آخرت محل قرار و ثبات می‌باشد. در این روایات، می‌توان نگاه امام جواد(ع) به مفهوم دنیاگریزی را به خوبی دریافت. می‌بینید که آموزه‌های جوادالائمه(ع) که در واقع همان آموزه‌های اسلام راستین است، با آن‌چه برخی به دنبال آن هستند و دنیاگریزی را معادل تارک‌دنیا بودن می‌گیرند، همخوانی ندارد. هرچند نباید از یاد ببریم که اصل در سیره معصومین(ع)، توجه به مقصد نهایی انسان، یعنی وصول به قرب الهی است که تحقق کامل آن، در جهان آخرت میسّر می‌شود.