معرفت‌آموزی از حوادث تلخ ۱۳۶۰

امام خامنه‌ای رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در دیدار با مسئولان و جمعی از کارکنان قوه قضائیه با گرامیداشت یاد و خاطره شهدای ۷ تیر و شخصیت برجسته شهید بهشتی، شرایط ماه‌های منتهی به هفتم تیرماه ۱۳۶۰ را خاص و پیچیده خوانده و تأکید کردند «بررسی شرایط آن دوران برای امروز ما معرفت‌آموز و راهگشا است.»
شرایط حاکم بر کشور ایران اسلامی در ماه‌های منتهی به هفتم تیرماه چه بوده که رهبری نظام آن را خاص و پیچیده می‌خوانند، چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی بین آن دوره تاریخی و وضعیت فعلی حاکم بر کشور وجود دارد که بررسی آن شرایط می‌تواند برای امروز ما معرفت‌آموز و راهگشا باشد؟
در پاسخ به سؤال اول باید مروری بر حوادث و پدیده‌های مهم آن دوران داشت که بی‌تردید وجود بحرانی چند وجهی و خطرناک را به اثبات می‌رساند که می‌توانست به شکست انقلاب و نظام نوپای انقلابی منتهی شود. حوادثی چون؛
۱- وقوع جنگی گسترده در مرز‌های غربی کشور با تجاوز رژیم بعثی عراق و اشغال بخش‌های زیادی از اراضی میهن اسلامی در غرب و جنوب کشور که نه تنها هزینه‌های سنگین آوارگی شهروندان جنگ زده و دفاع در برابر متجاوزین را به نظام تحمیل کرده بود، بلکه وقوع جنگ در مناطق نفتخیز و حملات مداوم به پایانه‌های صادرات نفت، درآمد اصلی کشور را نیز به شدت کاهش داده بود.


۲- وجود تجزیه‌طلبی و آشوب در چند منطقه به طور همزمان که با تصور تضعیف قدرت مرکزی و طمع گروهک‌های ضد انقلاب و تجزیه‌طلب، مناطقی، چون کردستان، سیستان و بلوچستان و خوزستان را به جولانگاه عناصر مزدور و مسلح تبدیل و با ایجاد آشوب و ناامنی، بخشی از توان نظامی کشور را به خود مشغول کرده بودند.
۳- وجود اختلافات سیاسی و عناصر نفوذی درون حاکمیت که به تدریج رئیس جمهور وقت را در موضع اپوزیسیون نظام و هم‌پیمان گروهک منافقین قرار داده و موجب عزل و برکناری شد؛ روندی که به فرار وی به خارج از کشور انجامید و در شرایط جنگ و ناامنی کشور بدون رئیس‌جمهور بود.
۴- گسترش فضای ناامنی و ترور به سراسر کشور با اعلام جنگ مسلحانه از سوی منافقین که تا پیش از این با فریب تعداد زیادی از جوانان احساسی و جمع‌آوری سلاح و آموزش نظامی به توسعه سازمانی شبه نظامی پرداخته و با القائات فرقه‌ای شبه نظامیان خود را آماده هرگونه خشونت و جنایت برای دستیابی به هدف یعنی قبضه قدرت کرده بودند.
۵- شهادت چندین نفر از فرماندهان بلند پایه نظامی در یک حادثه هوایی، آن هم برای نیرو‌های مسلح درگیر جنگ و قرار گرفتن در وضعیت سخت تغییرات و تحولات پس از انقلاب و فقدان انسجام و سازمان یافتگی لازم برای پاسخ به نیاز‌ها و شرایط نظامی و امنیتی که جنگ با دشمن بیرونی و مبارزه با گروهک‌های ضد انقلاب داخلی به کشور تحمیل کرده بود.
۶- شکل‌گیری ائتلاف‌ها و اتحاد‌های رسمی و غیر رسمی بیرونی علیه انقلاب و نظام نوپای اسلامی که از هراس نسبت به شعار‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی و الهام‌بخش بودن آن برای ملت‌های مظلوم و تحت سلطه و انطباق آن با فطرت‌ها و علایق انسانی برمی‌خاست. اما دشمنان برای مهار و محدودسازی جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نبودند و اعمال هرگونه فشار و کارشکنی علیه آن را مجاز می‌دانستند تا این شعار‌ها را خاموش نمایند.
همین حوادث تلخ و برخی ضعف‌های داخلی مثل کمبود مدیران و مسئولان دارای سابقه، تجربه و دانش مرتبط با حوزه مسئولیت و مدیریت و فرار یا کناره‌گیری بخشی از مدیران و نخبگان اداره کشور در کنار اختلافات بین برخی مسئولان، موجب شده بود که دشمنان و معاندان با ذوق‌زدگی و امیدواری، شکست و نابودی انقلاب و نظام نوپای جمهوری اسلامی را متصور گشته و برای آن روزشماری و تاریخ چندماهه تعیین کنند.
این اشتباه محاسباتی و توهم بود که موجب شد نه تنها کشور‌های منطقه‌ای، با احساسات قومی و عقلانیت بدوی، بلکه کشور‌های غربی و حتی قطب‌های شرق و غرب آن روز که مدعی فهم و عقلانیت بودند، با تصور شکست جمهوری اسلامی، به حمایت و پشتیبانی از گروهک‌های ضد انقلابی و معاند و یا صدام بعثی و دیکتاتور وحشی بغداد برآیند. حال آنکه آن گروهک‌ها جملگی دارای ماهیت تروریستی بوده و صدام نیز علاوه بر شخصیت استبدادی و دیکتاتوری محض به تروریسم دولتی و کودتای داخلی متهم بود. اما آنچه در فهم برآمده از مغز‌های بیمار و مادی سران گروهک‌های معاند ضد انقلاب و کشور‌های متخاصم و کینه‌توز علیه انقلاب اسلامی نمی‌گنجید، حاکمیت سنت‌های الهی و عواملی فراتر از محاسبات دنیوی و سیاسی آن مثل توکل و یاری دین خدا و ایستادن پای انقلاب و نظامی دینی با تمام توان تا پای ایثار و فدا ساختن جان بود.
عواملی که نه تنها در محاسبات سیاسی دشمنان و معاندان نمی‌گنجید بلکه وزن آن در معادلات و موازنه‌ها نیز نامعلوم بود، ولی وقتی امام خمینی در جایگاه رهبری و مسئولان و مردم با اتکا به آن، چون کوه ایستادند و هیچ تردید و تزلزلی به خود راه ندادند، نتیجه آن نه تنها پیروزی بر متجاوزان بیرونی و یاغیان و باغیان داخلی شد که فرار منافقین و فتح خرمشهر نماد و نمود آن است؛ بلکه موجب پیشرفت‌هایی بزرگ و دستاورد‌هایی گردید که معادلات و موازنه‌ها را نیز تغییر داد و همین تغییر در معادلات و موازنه‌ها است که نه تنها اثری از صدام متجاوز باقی نگذاشته و منافقین را با رسوایی از خاک عراق و مرز‌های ایران به عمق اروپا و تا مرز مزدوری آشکار برای سعودی‌ها به ذلت کشانده، بلکه زمینه‌های عقب‌نشینی و فرار امریکا از منطقه را نیز رقم زده است. اینک در شرایطی که فشار‌های اقتصادی همراه با جنگ روانی – شناختی دشمن با هدف درهم شکستن اراده مقاومت مردم شریف ایران اسلامی و تبعات اقتصادی جنگ در اوکراین و تغییرات اقلیمی، سختی‌هایی پدیده آورده، مروری بر آن حوادث می‌تواند شرایط به مراتب بهتر امروز را روشن ساخته و امید عبور از این شرایط را با تکیه بر همان توکل و ایستادگی برای عزت را نیز قوی‌تر و محکم‌تر نماید. چرا که خداوند سال ۱۴۰۱ همان خداوند ۱۳۶۰ است که اگر سنت‌های او را مبنا قرار دهیم و برای حفظ عزت و نیل به پیشرفت تلاش کنیم، بازهم فتح خرمشهر‌ها را در پیش خواهیم داشت.