فاخرانه های 2 یار خراسانی رهبر انقلاب

  دو رفیق، دو شاعر، دو خراسانی و دو همسن و سال که در سال 1308 به فاصله یک روز از هم به دنیا آمدند؛ استاد محمد قهرمان، زاده 10 تیر و استاد علی باقرزاده، متولد 11 تیر  از شاعران صاحب‌سبک و شاخص خراسان هستند که به همراه بزرگانی چون ذبیح‌ا... صاحبکار، احمد کمال‌پور و غلامرضا قدسی از یاران خراسانی رهبر انقلاب به شمار می‌روند. استاد محمد قهرمان در سرودن غزل و شعر محلی تربت حیدریه مهارت داشت و استاد باقرزاده، متخلص به «بقا» از قطعه‌سرایان شاخص بود. رهبر انقلاب در پیام‌ تسلیت خود به مناسبت درگذشت استاد محمد قهرمان در سال 92، او را یکی از چهره‌های ماندگار و برجسته شعر و ادب فارسی، و غزلش را یادآور شاعران بزرگ سبک هندی توصیف کردند. همچنین ایشان در پیامشان برای تسلیت درگذشت علی باقرزاده در سال 95 این‌طور نوشتند: «ایشان شاعری شیرین‌سخن و انسانی نیک‌اندیش و رفیقی باصفا بود، با طبعی روان و شعری متضمن نکات اخلاقی و اجتماعی و مجالستی دلنشین و رفتاری بزرگوارانه و سرشار از ادب و صمیمیّت. قطعاتی از شعر او در شمار آثار برجسته‌ شعر معاصر است که نام او را در دفتر شعر کشور ماندگار خواهد کرد». به مناسبت زادروز استاد محمد قهرمان و استاد علی باقرزاده درباره شعر و شخصیت این دو شاعر خراسانی با علیرضا بدیع، شاعر و ترانه‌سرای کشورمان  و دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد زبان و ادبیات فارسی گفت‌وگو کرده‌ایم.   دکتر محمدرضا راشد محصل   از دوران آشنایی‌تان با استاد علی باقرزاده بگویید. در سال 1356 وقتی از تهران به مشهد آمدم، اولین‌بار استاد علی باقرزاده را دیدم و بعد از آن در محافل ادبی با ایشان مراوده داشتم. البته با شعر و آثار ایشان که بیشتر مضمون حکمی و اندرزگونه دارد، از دوران نوجوانی آشنا شدم. خاطره‌ای از ایشان به یاد دارید؟ ما سال‌ها با ایشان در محل فرهنگسرای فردوسی، جلسه شاهنامه‌خوانی و تحلیل و تفسیر شاهنامه داشتیم و بزرگانی مانند استاد قهرمان، دکتر علوی، دکتر حدادی و دکتر یاحقی در آن جلسه‌ها حضور داشتند. آقای باقرزاده بسیار به پژوهش‌های شاهنامه‌ای علاقه داشت. گاهی هم اشعارش را در آن جلسه می‌خواند و معمولاً آقای قهرمان اگر اشکالی در اشعارشان بود، ذکر می‌کرد.   شما در سال 92 به همراه  دکتر یاحقی، به مناسبت نکوداشت استاد باقرزاده، کتابی با نام «آیینه بقا» منتشر کردید. درباره این کتاب توضیح می‌دهید؟ «آیینه بقا» مجموعه مقالاتی است درباره شرح حال، زندگی و خاطرات و آثار استاد علی باقرزاده که از سوی انتشارات آهنگ قلم منتشر شد. این کتاب چند بخش دارد از جمله زندگی‌نامه، سفرها، خاطرات ایشان از نگاه همسر و فرزندان و یاد ایشان در آثار مکتوب اهل قلم شامل مقالات بزرگانی مانند استاد شفیعی‌کدکنی، محمدرضا حکیمی، دکتر محمد سیاسی، محمدرضا خسروی و... . همچنین در باب شعر و آثار بقا و زیبایی‌شناسی شعر بقا نیز نوشته‌هایی از محسن مدیرشانه‌چی، محمود رستگار، سید اسدا... کلانتری، محمود شاهرخی و... در کتاب آمده است. «آیینه بقا» کامل‌ترین اثر درباره هنر شاعری و زندگی علی باقرزاده است.     علیرضا بدیع     شما به انجمن شعر استاد محمد قهرمان رفت و آمد داشتید؟ من سعادت این را داشتم که چند باری در انجمن صمیمی و دوست‌داشتنی‌شان که خیلی هم عام نبود، خدمتشان برسم؛ انجمنی که در آن حدود بیست تا سی شاعر حضور داشتند. من هم دفعه اول به واسطه یکی از دوستان جناب قهرمان به آن محفل رفتم و بعد در نیشابور هم چند باری در خدمت ایشان و شاعران تربت حیدریه از جمله عباس خیرآبادی، اسفندیار جهانشیری و آقای عباسی بودیم. بعد هم در مرکز موسیقی صدا و سیما، در خیابان ویلا بزرگداشتی برایشان گرفتیم و از یکی دو مجموعه شعر ایشان هم در آن جلسه رونمایی شد.   خاطره‌ای از شخصیت و برخورد ایشان به یادتان مانده است؟ استاد قهرمان خیلی جدی بود، اما در لوای جدیت که خاص شخصیت‌هایی مثل ایشان بود، طنزی هم نهفته بود. نکاتی را به طنز با حالت جدی می‌گفتند. آمیختگی رندانه‌ای داشتند از جد و طنز، ولی بیشتر جدی بودند. هرگز خنده‌‌‌های بلند از ایشان ندیدم و این‌طور نبود که خیلی شوخی بکنند و به سمت هزل بروند. با جدیت صحبت می‌کردند؛ نقد می‌کردند و نظر می‌دادند.   درباره شیوه نقد شعر توسط استاد قهرمان توضیح دهید.  اولین باری که برای ایشان شعر خواندم، بیست سالم بود. یادم است در شعرم از فعل «نکن» استفاده کرده بودم که ایشان بعد از شعر چند نکته را گفتند از جمله این‌که تو خراسانی هستی و باید بگویی «مکن» و من از آن به بعد این کار را می‌کنم. بعد گفتند یک شعر دیگر هم بخوان. آن روز چند شعر به درخواست ایشان خواندم و روی هر شعر نکته‌ای می‌گفتند. شیوه نقد ایشان، نقد کارگاهی بود که از دیرباز در محافل ادبی ما رایج بوده. پیشنهاد می‌دادند و می‌گفتند اگر این واژه را جایگزین کنی، به نفع شعر است. من که از نظرات ایشان لذت می‌بردم. علاوه بر این، قلم ایشان را هم خیلی دوست داشتم؛ مثلاً کتاب «ده نامه» اخوان ثالث به ایشان را با مقدمه و توضیح خودشان می‌خواندم و می‌دیدم چقدر رندی و طنازی در نامه‌ها و رفاقت‌های اخوان ثالث و قهرمان بوده است. یا مجموعه شعر ایشان به نام «خدی خدای خودم» و نیز کتاب «صیادان معنی» که از شاعران سبک هندی مانند کلیم کاشانی، قدسی مشهدی، صائب، ناظم هروی و... جمع‌آوری کرده بودند و نوجویی مثل ما دیگر نیاز نبود کل دیوان طالب آملی یا نظیری نیشابوری را بخواند. خود من هم وقتی مجموعه «همواره عشق» را از 90 شاعر معاصر گردآوری کردم، یک غزل از استاد قهرمان هم با انتخاب خودشان در کتاب آوردم. مطلع غزل این است: «شد فرش سبزه پهن و دل من/ در زیر گرد چون گل قالی/ سر می‌کشد ز خانه‌تکانی/ این سوت و کور ماندۀ خالی».    مهم‌ترین ویژگی اشعار محمد قهرمان از نظر شما چیست؟ زبان تندرست و رعایت اسلوب کهن مهم‌ترین ویژگی شعر محمد قهرمان است. ممکن است تخیل را در شعر شاعری پررنگ ببینید یا مثلاً عاطفه را در شعر شهریار؛ ولی چیزی که در شعر قهرمان ویژگی اصلی است، برخورداری از عقبه‌های شعر سنتی و مؤلفه‌های شعر کلاسیک است. مطالعات سنتی و حشر و نشر با شفیعی کدکنی و اخوان ثالث باعث شده است تنه شعرش تنومند و خراسانی‌وار باشد. ایشان ریشه‌های شعرش را از سبک خراسانی گرفته، اما زبانش یک زبان متداول و به‌روز‌ شده است. به نظر شما چقدر جای محافلی مثل انجمن قهرمان در رشد و پرورش شاعران خالی است؟ چنین انجمن‌هایی دیگر تکرار می‌شوند؟ امیدواریم تکرار شود. همیشه کسانی هستند که محفلی را در منزلشان یا محلی غیردولتی با خون دل برپا می‌کنند و سرپا نگه می‌دارند، اما کسی که وزانت داشته باشد و مورد وثوق هم باشد، کمتر پیدا می‌شود. استاد قهرمان سالیان سال جزو شاعران شاخص خراسان بودند و نسل‌های بعد با ادب و احترام حرف ایشان را می‌پذیرفتند. صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را... . به عنوان یک غزل‌سرا، تا چه اندازه از شعر محمد قهرمان تأثیر گرفته‌اید؟ من معتقدم تمامی شاعران از شاعران هم‌روزگار و پیش از خودشان تأثیر می‌گیرند. من هم نه تنها از استاد قهرمان، بلکه از همه شاعران هم‌عصر خودم تأثیر گرفته‌ام. استاد قهرمان یکی از وزنه‌های ادبیات سنتی در خراسان بود. ما با مطالعه غزل‌های ایشان  خوشه چینی می‌کردیم و از نظرات ایشان و نکاتی که به صورت کارگاهی در جلسه‌های نقد و بررسی که سه‌شنبه‌ها در منزلشان گفته‌ می‌شد، استفاده می‌کردیم.