در فضيلت به راه باديه نرفتن

يكي از وضعيت‌هاي آچمز در گفت‌وگوي بسياري از ما ايرانيان اين است كه برابرمان بيتي شعر يا ضرب‌المثلي گذاشته شود. در اين حالت گويي حجت تمام است و بحث خاتمه مي‌يابد. يكي از اين حجت‌هاي تابو شده كه مكرر مورد استفاده قرار مي‌گيرد، مصراعي از سعدي است كه مي‌گويد: «به راه باديه رفتن به از نشستن باطل»، زيرآب اين عبارت را زدن در شرايطي كه فضاي سياسي كشور به خصوص در بين اصلاح‌طلبان دچار عارضه رخوت و كم كاري است، شايد چندان خوش سليقگي نباشد، اما اگر بدانيم كه يكي از دلايل اين وضعيت، عملگرايي و عمل‌زدگي افراطي در سال‌هاي گذشته از سوي بخشي از صادق‌ترين نيروها بوده و تكرار آن ممكن است باز هم رمق بيشتري از اصلاحات را بگيرد، تا حدي موجه مي‌شود. موبايلي را در نظر بگيريد كه شارژ چنداني ندارد و فعلا شارژري هم در دسترس نيست. در اين وضعيت اولين كاري كه مي‌كنيم قطع اينترنت گوشي و فعال كردن آن در شرايطي است كه واقعا كار مهم و به دردبخوري در اينترنت داشته باشيم. كار سياسي هم گاهي شبيه اين وضعيت است. يعني فكر نكنيم كه ما تلاش‌مان را مي‌كنيم، شد شد، نشد نشد، بلكه صرف بيهوده و حساب نشده سرمايه‌ها و انرژي‌ها، كار را براي آينده سخت و سخت‌تر مي‌كند. به عبارت روشن‌تر، در شرايط بحران دستاورد، سختگيري و دقت در انتخاب كنش‌هايي كه مستلزم نتيجه‌گرايي هستند، بسيار ضروري است. نمي‌توان با اراده‌گرايي محض، بي‌توجه به مقدوراتي كه شامل افكار عمومي و نيز وضعيت رواني جامعه هم مي‌شود، كنش‌هايي بي‌حاصل را بر جبهه اصلاحات بار كرد، با اين عنوان كه بهتر از بي‌عملي است. خير، گاهي ظاهر بي‌عملي از يك نيروي معمولا فعال، نوعي كنشگري است. گاهي براي رسيدن بايد مكث كرد و ايستاد و البته بديهي است كه اين انتخابي تاكتيكي است و نه يك استراتژي ثابت و هميشگي و تا زماني اعتبار دارد كه بتواني كار اندكي كني ولي به آن اندك رضايت ندهي و بيش از آن را بطلبي و براي آن ستيزي از جنس سكوت يا تماشا داشته باشي. اين هم نوعي مواجهه صادقانه با سياست است. عملي در حد مقدورات و امكان پاسخگويي نسبت به نتايج آن جبهه اصلاحاتي كه امروز با كمبود كنش و عمل سياسي خلاقانه مواجه است، در برهه‌اي طولاني و با فرض هميشگي بودن پايگاه اجتماعي خود و نيز يكي فرض كردن پايگاه اجتماعي با پايگاه راي كه به خصوص در بدنه اصلاحات، دو مقوله جدا از هم هستند، دچار افراط در عملگرايي و ازدياد رفتار، به خصوص در كنش‌هاي انتخاباتي بوده است. بخشي از تقصير كاهش عيار رقابت و معناي انتخابات در سال‌هاي گذشته نيز ناشي از همين رويكرد به راه باديه رفتن برخي دوستان بوده است كه به مخالفان اين ظرفيت سياسي و قانوني، «امكان» بيشتري بخشيده است. در حالي كه وظيفه اصلاح‌طلبي، باديه‌زدايي از فضاي سياسي و اجتماعي و معنابخشي به آنهاست. باديه‌زدايي هم لزوما با به راه باديه رفتن به دست نمي‌آيد.