مهاجرت ابدیِ مهاجر سرزمین آفتاب

  کامران پورعباس خانم سبا بابایی (کونیکو یامامورا) مهاجر سرزمین آفتاب در 10 تیر 1401 مصادف با روز مبارکِ اول ذی‌الحجه مهاجرت ابدی نمود و به همسر و فرزند شهیدش پیوست.  خانم بابایی تنها مادر ژاپنی است و محمد بابایی فرزند شهیدش جوان نوزده‌ساله‌ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های انقلابی زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه‌ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند و در این راه به شهادت رسید. سنگ مزار شهید محمد بابایی شاید تنها سنگ مزاری باشد که رویش نام مادر هم حک شده است.  درباره زندگی خانم کونیکو یامامورا و چگونگی اسلام آوردن و مهاجرتشان به ایران و حضور پررنگ خانواده ایشان در مبارزات انقلابی، طی گزارشی که در همین صفحه در تاریخ 30 خرداد 1401 به تفصیل توضیح داده شد. افتخار به ایران و اسلام و جمهوری اسلامی خانم بابایی به ایران و اسلام و جمهوری اسلامی افتخار می‌کرد و گفته بود: کونیکو یامامورا هستم اهل ژاپن، البته نیم قرن پیش به ایران آمدم و مسلمان شدم. در ایران زندگی می‌کنم و حالا یک ایرانی هستم. خوشحالم با اسلام آشنا شدم. در جای دیگری گفته بود: ما باید قدر اسلام را بدانیم و به محیط اسلامی که در آن زندگی می‌کنیم شکر کنیم. ایمان آگاهانه خانم بابایی ابتدا به خاطر همسرش مسلمان می‌شود یعنی بنا بر علاقه و محبت؛ اما کم‌کم به یک باور و عقیده تبدیل می‌شود تا جایی که اسلام در تمام وجود او جاری می‌شود و به‌ گونه‌ای با قرآن مأنوس می‌شود که بعدها خود قرآن تدریس می‌کند. خیلی عجیب است که یک زن بودایی وقتی مشرف به اسلام می‌شود، این‌چنین متحول شود و یک شیعه انقلابیِ بزرگ و یک مادر شهیدِ قهرمان شود.البته عملکرد و هدایت‌های همسرش بسیار اثرگذار بوده است.آن سوی قصه زندگی خانم بابایی، مرد بزرگی به نام اسدالله بابایی قرار دارد؛ یک مسلمان ریشه‌دار اهل یزد که زیبا و هنرمندانه همسرش را همراهی کرده است.  خانم بابایی تعریف می‌کرد: «آقا معتقد بود اگر در خانه‏‌ای صوت قرآن بلند شود، آرامش و معنویت بر آن خانواده حاکم می‏شود. خودش با صوت بلند قرآن می‏خواند و من و بچه‏‌ها دورش حلقه می‏‌زدیم و گوش می‏‌کردیم. از صوت قرآن لذتی تجربه‏‌نشده به جانم می‏‌نشست. بچه‌‏ها هم گوش می‏‌کردند و آقا می‏‌دانست آنان مفاهیم را مثل من خوب نمی‌‏فهمند، اما می‏‌خواند تا گوش‌‏ها به آهنگ و موسیقی قرآن عادت کنند. البته، برای یادگیری بچه‌‏ها پاداش و جایزه هم در نظر می‏‌گرفت. پاداش من لذت اُنس با قرآن بود.... با اینکه هنوز فارسی بلد نبودم، آیه و معنی آن را حفظ کردم.»  الگویی تمام‌عیار از مسلمان غیرایرانی نکته جالب در زندگی خانم بابایی این است که با خواندن خاطرات او، عمیقاً با سبک زندگی اسلامی که برگرفته از تعالیم قرآن است، آشنا می‌شویم. تأمل و درنگ عمیق او در آیات قرآن ستایش‌برانگیز است. او عامل به آموزه‌ها دینی و نبوی است. آن‌قدر کتاب‌های دینی را ورق زده که کار‌شناس اسلامی تمام‌عیار شده و معلم و مدرس قرآن بود. تحولات روحی و معنوی و ایدئولوژیکِ این مادر شهید مؤمن و انقلابی تا جایی پیش می‌رود که خانم بابایی می‌گوید که ائمه(ع) را آن‌گونه که باید خوب می‌شناسم و به گفته خودش به امام حسین(ع) تعلق خاطر بیشتری دارد و زیارت عاشورا و دعای توسل را بیشتر مطالعه می‌کند.  او به شکلی در تعالیم دینی غوطه‌ور می‌شود که به الگویی تمام‌عیار از مسلمان غیرایرانی در جامعه جمهوری اسلامی تبدیل می‌شود. انقلابی بودن و عشق به امام و رهبری خانم بابایی از سال ۱۳۴۲ شاهد مبارزات مردم ایران بود و دید که ایران چگونه رنگ انقلاب به خود می‌گیرد. آن زمان هم بود که حضرت امام جمله معروف وتاریخی‌شان را به این مضمون فرمودند که «سربازان من هنوز در گهواره‌اند.» درست در همان سال هم فرزند شهیدِ مادر ژاپنی به دنیا آمد و مصداقی روشنی گردید بر سخن خمینی کبیر. قبل از انقلاب کم کم محیط زندگی خانواده بابایی رنگ و بوی انقلابی گرفت چرا که همه انقلابی و پیرو امام بودند. به این ترتیب خانواده‌شان همه انقلابی و پیرو خط رهبری شدند. خانم بابایی معتقد است: ما باید این انقلاب را نگه داریم و به خاطر داشته باشیم که برای آن‌چه قدر شهید دادیم. ما باید به جوان‌ها بگوییم که چرا شهید دادیم و بفهمند شهدای ما برای صلح و استقلال به شهادت رسیدند. خانم بابایی دو دیدار با امام خمینی و دو دیدار هم با مقام معظم رهبری داشته است و خاطرات پرشوری از این دیدارها تعریف نموده است. کتاب زندگینامه‌اش با نام «مهاجر سرزمین آفتاب» در سال 1399 به چاپ رسید که با استقبال گسترده‌ای در داخل و خارج رو‌به‌روگردید. وقتی به خانم بابایی گفتند که شما این کتاب را به چه کسی تقدیم می‌کنید؟ گفت: به امام(ره) چون مسیر زندگی را به من نشان داد و بعد از همسرش یاد کرد که آشنایی با او سبب شد تا این مسیر را انتخاب کند. همچنین به فرزندش محمد کتاب را تقدیم کرد که به گفته خودش مایه آبرو و اعتبار او شده است. خانم سبا بابایی، این مادر شهید قهرمان و بصیر و انقلابی و همیشه در صحنه، در سنگر خدمت به اسلام و انقلاب و نظام اسلامی شبانه‌روزی حاضر بود و فعالیت‌ها و برنامه‌های گسترده اجتماعی و فرهنگی داشته است. ۸ سال دفاع مقدس واقعاً زیباست خانم بابایی معتقد بود: مردم ایران دعوت امام(ره) را لبیک گفتند و من از انقلاب ایران یاد گرفتم که ایران کشوری پهناور و دارای زمین و منابع طبیعی بی‌شمار است که نباید زیر نظر سیاست استعماری زندگی کند. من از انقلاب ایران آموختم که جوانان ایران باید خود کشور خودشان را بسازند.  او با یادآوری مجاهدت‌های رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس می‌گفت: این جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید، اما بچه‌های ایرانی که به خاطر انقلاب و فرهنگ خود از اسلام و تمدن ایرانی دفاع می‌کردند، استقامت کردند.  او معتقد بود: هشت سال دفاع مقدس ایرانیان واقعاً زیباست. او رمز پیروزی ایران را چنین بازگو می‌نماید: «همه مردم شجاعانه دفاع می‌کردند و این نکته‌ای است که باید مردم شجاع ایران را به خاطر آن ستود. در واقع هیچ جنگی در ایران اتفاق نیفتاد بلکه همه آنچه روی داد دفاع بود، آن هم دفاعی که با ابزارهای جنگی اتفاق نمی‌افتاد، بلکه دفاعی برخاسته از ایمان و اعتقاد دینی بود و البته رمز پیروزی ایران هم در همین نکته نهفته است. چون هرچند که می‌دیدم و شاهد بودم که مردم ایران دست خالی هستند و از طرف همه کشورهای دنیا تحریم شده‌اند، اما ایمان و باور الهی دارند که باعث شده تابع نماینده ولایت‌فقیه بوده و با پیروی از او در برابر همه تحریم‌ها و دشمنی‌ها ایستادگی کنند.» جهاد با مال و جان به صورت تام و تمام خانم بابایی همه جواهرات نفیس‌اش را در همان سال‌های آغاز جنگ صرف جبهه‌ها می‌کند و همراه خانم‌های محله لوازم مورد نیاز رزمندگان را فراهم می‌کند. بعد از شهادت فرزندش، به دانشگاه علم و صنعت که قرار بود فرزندش در آنجا تحصیل کند، می‌رود و در کارهای پشت جبهه مانند بسته‌بندی مواد غذایی و... حضور فعال دارد.  فرزند گرامی‌اش محمد در عنفوان جوانی راهی جبهه‌ها شد و دریغی نداشت که جانش را در راه اسلام و کشورش فدا کند چون مبارزه و دفاع از دین را از همان زمان کودکی‌اش عمیقاً آموخته بود. محمد بسیار خوش‌اخلاق و مهربان بود. پدرش همیشه موارد اخلاقی را که در اسلام به آنها اشاره شده برای بچه‌ها می‌گفت و محمد از یاد گرفتن این نکته‌ها بهره‌مند می‌شد. همیشه هم دلش می‌خواست جلودار مبارزه باشد و از قافله مبارزان اسلام عقب نیفتد.  او عاشق اسلام و امام خمینی بود. اوضاع اقتصادی خانواده‌اش در حد خوبی بود و از نظر مادی کمبودی نداشت. همه اعضای خانواده هم به او علاقه زیادی داشتند. با این وجود محمد ترجیح می‌داد که در کنار بقیه جوانان از اسلام و ایران دفاع کند. مادرش هم او را برای حضور در جبهه‌ها یاری می‌کرد و حالا هم از اینکه پسرش در دفاع از ایران و اسلام شهید شده احساس رضایت و افتخار می‌کند. با این اوصاف می‌توان گفت که جهاد با مال و جان به صورت تام و تمام در زندگی خانم بابایی صورت گرفته است. رساندن صدای جانبازان شیمیایی به دنیا خانم سبا بابایی تأکید داشت: من به عنوان یک مسلمان و مادر شهید برای رساندن صدای جانبازان شیمیایی به گوش دنیا هر کاری که از دستم بر بیاید انجام می‌دهم. او بعد از جنگ تحمیلی فعالیت‌های اجتماعی زیادی در ایران انجام داد که یکی از شاخص‌ترین آنها عضویت در انجمن حمایت از جانبازان شیمیایی است. در ویژه برنامه‌های با موضوع جانبازان شیمیایی شرکت گسترده‌ای داشت و بیشتر وقتش را صرف خدمت به این شهیدان زنده نمود و توانست با اعضای انجمن هیروشیما که انجمن حمایت از مجروحین بمب اتم است در زمینه‌های پزشکی و فرهنگی رابطه برقرار کند. اعضای انجمن ژاپن هر ساله به ایران می‌آمدند و با توضیحات و روشنگری‌های خانم بابایی از مناطق شیمیایی شده ایران بازدید می‌کردند و هر ساله در روز بمباران اتمی هیروشیما تعدادی از ایرانیان به ویژه جانبازان شیمیایی باز با توضیحات و روشنگری‌های مادر شهید ژاپنی به هیروشیما می‌رفتند. سرپرست معنویِ  پرافتخارترین کاروان پارالمپیک ایران یکی از عرصه‌های دیگری که خانم بابایی نقش‌آفرینی ممتازی داشت، بازی‌های پارالمپیک ۲۰۲۰ توکیو بود که به‌عنوان سرپرست نمادین و سرپرست معنوی کاروان پارالمپیک ایران که با عنوان «سردار دلها» نامگذاری شده بود، به ژاپن رفت. خانم بابایی در مورد عنوان کاروان اظهار نمود: انتخاب عنوان «سردار دل‌ها» برای کاروان اعزامی، تصمیمی دقیق برای ترویج روحیه ایثار در ورزش بود و یاد سردار شهید در توکیو هم زنده نگه داشته شد. این روحیه و فرهنگ مقاومت و ایثار موجب شد تا ورزشکاران با روحیه مضاعف در میدان حاضر شوند. ورزشکاران آن مسابقات همه اذعان داشتند که این خانم باعث آرامش تیم بود و مادرانه تیم را همراهی کرد. بچه‌های تیم ملی والیبال نشسته ایران هم زیباتر از همه پاسخ محبت‌های مادرانه را دادند و بعد از قهرمانی و کسب مدال طلای پارالمپیک توکیو به‌صورت خودجوش به سوی جایگاه تماشاگران رفتند و رو به مادر شهید محمد بابایی که در سالن حضور داشت، ادای احترام به سبک نظامی نموده و همان‌جا دسته گل مسابقات را به او تقدیم کردند. تصویر احترام نظامی اعضای تیم ملی والیبال نشسته ایران به خانم بابایی، دست‌به‌دست در فضای مجازی چرخید و داستان تنها مادر شهید ژاپنی دفاع مقدس جهانی شد. رضایی سرپرست تیم والیبال نشسته ایران در پارالمپیک در مورد اثرگذاری حضور این مادر شهید در مسابقات ابراز داشت: «آرامش برای ورزشکاران ما در پارالمپیک آورد. واقعاً به حق ایشان سرپرست معنوی کاروان بودند و آن افتخاراتی که ورزشکاران پارالمپیکی ما آوردند، واقعاً سهیم بودن ایشان [را] نمی‌شود انکار کرد و جالب بود حضور ایشان در سالن‌های ورزشی در توکیو در همه رشته‌های ورزشی و واقعاً ایشان با توجه به سن بالایی هم که داشتند، تلاش و توانی را که برای ورزشکاران ما و رشته‌های ورزشی را گذاشتند قابل ستودن بود....  واقعاً تلاش ایشان خیلی عالی [بود] و آرامشی که برای ورزشکاران ما داشتند و کنار ورزشکاران بودند.... صبوری ایشان و مهربانی ایشان و با بچه‌ها مثل بچه خودش رفتار کردن و فرزند خودش[شاخص‌ترین ویژگی ایشان بود.]...  از پنج مسابقه ما[در والیبال نشسته]، سه بارش را حضور پیدا کردند و جالب بود بچه‌ها می‌گفتند ما قوت قلب می‌گیریم از مادر شهیدمان و از مادر خودمان و خیلی جالب بود خودجوش [در] بازی فینال که ایران قهرمان شد، خوب بچه‌ها واقعاً این افتخار را به این مادر تقدیم کردند... و دسته گل مسابقات را به ایشان تقدیم کردند. این از ته قلب بود و ماندگار شد.»  کاروان سردار دل‌ها با کسب 12 طلا، 11  نقره و یک برنز و مجموع 24 مدال به کار خود در این دوره پایان داد و بهترین عملکرد ایران در تاریخ بازی‌های پارالمپیک را رقم زد.  در کنار افتخارآفرینی‌های ورزشی، اقدامات ارزنده و ارزشمند فرهنگی زیادی انجام شد. احترام و تکریمِ رهبری  پس از پایان المپیک و پارالمپیک 2020 توکیو، مدال آوران کشورمان در این رقابتها با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.  معظم‌له در این دیدار از جلوه‌های ارزشمند معنوی و جوانمردی ورزشکاران المپیک و پارالمپیک در مسابقات توکیو تقدیر نمودند. همچنین رهبر انقلاب از خانواده شهید بابابی با احترام و تکریم سخن گفتند و فرمودند:«جلوه‌های ارزشمند را شما نشان دادید.... این رفتار اخلاقی و جوانمردانه‌ای که شماها همراه با معنویّت نشان دادید: نام‌گذاری کاروان ورزشی به نام شهیدان و به‌خصوص به نام شهید سلیمانی، یک کار بسیار ارزشمند است؛ اهدای مدال از سوی چند نفر از قهرمان‌ها به شهیدان خاص که اسم آوردند این مدال به آن فلان شهید اهدا می‌شود، اینها خیلی ارزش است؛ استفاده از چفیه به عنوان نماد ایثار و مقاومت و سجده‌ خدا بر روی چفیه؛ اینها ارزش است؛ اینها معنویّت را در سطح افکار عمومی جهان و احساسات جهانی می‌پراکند و منتشر می‌کند که خیلی باارزش است؛ حجاب بانوان ورزشکار که این دختر عزیزمان گفتند، واقعاً ارزش بزرگی است؛ پوشش چادر قهرمان طلایی این مسابقات در جایگاه پرچمداری با چادر، لباس ایرانیِ زن مسلمان را در مقابل چشم مردم دنیا نشان دادن؛ صحنه ابراز عشق و محبت به پرچم عزیز ایران و اشک شوق، اشک غیرت در مقابل پرچم که دارد بالا می‌رود؛ صحنه‌ نماز خواندن، صحنه در آغوش گرفتن حریف مغلوب، صحنه‌ احترام تیم والیبال به مادر شهید بابایی که من سالها پیش به این خانواده‌ محترم در منزلشان ابراز احترام و ارادت کردم و به منزلشان رفتم؛ می‌شناسم مرحوم بابایی را و این خانم را. اینها تجلّی ارزش‌های اسلامی و انقلابی است؛ اینها معرّف ایران است. ورزش قهرمانی آن وقتی ارزش دارد که هویّت یک ملّت را نشان بدهد.... شماها با این رفتارهایتان هویّت ملّت ایران را نشان دادید؛ نشان دادید که جوانمردی وجود دارد، معنویّت وجود دارد.» 1400/6/27