بروكراسي در احتضار

كشور فرانسه را پايه‌گذار بروكراسي مي‌دانند. سيستم اداري پيچيده‌اي كه براي سهولت زندگي انساني طراحي شده است، اما مانند همه پديده‌هاي بشري كه به صورت قانون ديالكتيكي به ضد خود بدل مي‌شود، توانسته چنبره‌اي بر تمام‌ مناسبات ‌و‌ روابط انساني بزند. 
مردم فرانسه پيشگام تحولات بزرگي بوده‌اند. آنها در دنياي مدرن با انقلاب فرانسه، راهي پيش پاي بشريت گشودند كه قريب به ۲۰۰ سال الهام‌بخش ملت‌هاي بزرگ جهان شده است. پيش و ‌پس از انقلاب، چه در دوره لويي چهاردهم  و آنگاه عصر ناپلئون بناپارت، تركيبي از دو ميراث در بخش قوانين، اصول انساني، شيوه زيست سياسي، مانيفست اجتماعي، حقوق زنان، حقوق بشر، معماري و شهرنشيني، قوانين جزايي، شيوه ماليات‌دهي و هزاران پديده ديگر آموزگار ملل ديگر بوده‌اند.  جالب آنكه در كشتار و خشونت انقلابي و عدالت نيز سرمشق بوده‌اند. مبدعين گيوتين مقدس و پيروان راستين سوسياليسم انساني.  با اين همه تجربه، بارها سفر من به فرانسه  و گاهي پاي گپ دانشجويان و تجارب خانوادگي نشستن نشان مي‌دهد،  چه ميزان بروكراسي به مهم‌ترين مزاحم اين دوران بدل شده است. امروز از آن خشونت و ارزش‌هاي انقلاب توفنده و گيوتين و روياهاي عصر لويي و بناپارتيسم شايد نشانه‌هاي كمي در دست باشد، اما تا بخواهي محل تاخت و تاز تكنسين‌هاي ديوانسالاري اشراف سالار انقلابي شده و خود را به عصر جديد پيوند زده است. حتي آب خوردن هم تابع نظام به‌ شدت متصلب كاغذبازي فرانسوي است. بيشترين لطمه نظام اداري فرانسه و فرهنگ بروكراتيك به دانشجويان و مهاجران و مهمانان وارد مي‌شود. 
در سفر اخيرم به فرانسه با بيش از ۱۰ دانشجوي ايراني برخورد كردم كه بخش بسيار مهم دغدغه‌شان نه نمره امتحاني، نه زبان فرانسه، نه حتي پيدا كردن شغل يا چگونگي تحصيل، بلكه  مهم‌ترين مشكل موضوع ويزاي آنهاست. 
شايد باور نكنيد؛ مثلا دانشجويي در مقطع دكترا از دانشگاه سوربون پذيرش مي‌گيرد، طول دوره دكترا مثلا ۴ سال است. اما سيستم به جاي اينكه ويزاي ۴ ساله بدهد تا دانشجو بدون دغدغه به امور علمي خود بپردازد، يك سال به يك سال تمديد مي‌كند. آن‌هم نه سر وقت. شما دو ماه پيش از پايان ويزا اقدام مي‌كنيد؛ اما آنها ممكن است تا ۶ ماه هيچ پاسخي ندهند. چه اتفاقي مي‌افتد؛ دانشجو ديگر حق كار دانشجويي ندارد. تصور كنيد هيچ ممر درآمدي جز كار خويش نداشته باشد، چرخه‌اي از عذاب روحي دايمي به دانشجو منتقل مي‌شود. اين كاغذبازي را به حوزه دانشگاه، بيمه، بانك و... گسترش دهيد.  گويا سيستم اداري فرانسه عامدان دنبال دو‌ راهكار است تا پس از سرخوردگي‌هاي فراوان به آن تن دهيد: درس را رها كرده به كشور خود بازگرديد، يا اينكه ناچار شويد دست به پناهندگي بزنيد.  يا آنكه امكان زندگي و آسايش و راحتي را از شما سلب كند! در تمام گويش‌ها و گفت‌وگوها وقتي از اين مشكل سخن مي‌آيد، مي‌شنويد كه: اين فرانسه است ديگر! انتظار ديگري داريد؟  به راستي؛ چرا فرانسه كه مدعي حضور در كشورهاي اول جهان است اين‌قدر فشل عمل مي‌كند؟ شما براي انجام هر كاري بايد نامه‌نگاري كنيد. امكان ندارد احدي از متوليان امور را بشود سرزده ملاقات كرد. حتي براي تعويض باتري موبايل‌تان هم بايد از قبل راندوو (قرار ملاقات) تنظيم كنيد.  يك مورد عجيب اداره پرفكتور است. اين اداره مسووليت پاسخگويي به دانشجويان را دارد. اما براي ملاقات با مديرانش بايد وقت ملاقات بگيريد. اما گاهي سيستم در دسترس نيست. يا وقت نمي‌دهد. در برابر ايميل‌هاي هر روزه دانشجويان تنها يك جمله پاسخ مي‌دهد: صبور باشيد! حال در اين ميان دانشجويي ويزايش دوباره تمديد نشده و از قضا عزيزي را در كشورش از دست بدهد؛ هيچ احدالناس و هيچ فرد و ‌نهادي نيست كه به شما پاسخ دهد يا به كمك‌تان بشتابد. شما نه مي‌توانيد از كشور خارج شويد و نه اگر هم خارج شديد مي‌توانيد بازگرديد.  موضوع جالب‌تر، وجود تبعيض قوميتي و مليتي است. آن همه شعارهاي دهان پركن وقتي به بررسي و‌ تبيين حقوق مهاجرين سياه، مسلمان و آسيا و آفريقايي در مقايسه با يك مهاجر سفيد مي‌رسد، رنگ مي‌بازد. من و بسياري از شما منتقد شرايط اداري كشورمان هستيم. اما بر اين باورم كه نظام اداري ما بسيار انساني‌تر و‌موثرتر از نظام فرانسه در بخش اداري و دانشگاهي عمل مي‌كند. هر چند بايد از زاويه يك مهاجر يا دانشجوي خارجي در ايران اين موضوعات را مقايسه كرد. علت توجه من در اين نوشته، اطلاع من از وضعيت بسياري از جوانان دانشجوي وطن در فرانسه است. با شناختي كه از سفير محترم فرانسه دارم، اميدوارم اين گلايه و نگراني طيف وسيع خانواده‌هاي ايراني را به مقامات ذي‌ربط فرانسوي اطلاع دهند. ايراني‌ها در بسياري از گذشته تاريخي، زبان روشنفكرانش، آثار علمي، قانون اساسي، نظام آموزشي، نظام جزايي و حقوقي، معماري، پوشش، سينما و... تحت تاثير فرانسه بوده‌اند. بديهي است آن اشكال به معناي نفي ارزش‌هاي ماندگار پيوندهاي فرهنگي و تاريخي نمي‌باشد.
اما بر اين باورم اين بروكراسي در احتضار مرگ شكوفه‌ها و‌ نخبه‌هاي علمي ديگر ملل را نيز فراهم مي‌كند!