براي رفتار افراد نمي‌توان «دستور کار» تعيين کرد

هوشمند سفیدی
سياست فرهنگي از ديدگاه جامعه شناسي سياسي، به مثابه چيزي است که مي توان به گفته «کيت‌نش» آن را « سياستِ سياست» عنوان‌کرد.
در اين ديدگاه، آنچه مهم است اين است که افراد، رويدادها را چگونه فهم و تفسير مي کنند و در مورد آن ها، دست به کنشمي زنند؛ نه تنها بايد توجه داشت کهنمي توان براي روابط اجتماعي و رفتارها، دستور کار تعيين کرد؛ بلکه  توجه به اين نکته ضرورت دارد که فرآيند سياسي شدن، خارج از کنترل است، و نحوه رفتار افراد، صرفاً به آنچه در درون حکومت، نهادهاي رسمي و دولت اتفاق مي افتد، محدود نيست؛ حتي روابط اجتماعي و نحوه رفتار افراد، مي تواند توسط وضعيت سياسي مفروض، شود؛ به عبارت ديگر، نمي توان رفتار افراد و جنبه هاي فرهنگي رفتارها را خارج از زمينه هاي سياسي تحليل کرد؛ زيرا امروزه فرهنگ و سياست در يک ارتباط تنگاتنگ و درهم تنيده نمود مي يابند و به بياني صريح تر، رفتارها را بايد حاصل همه نهادهاي اجتماعي، ارزيابي کرد. يکي از اين زمينه ها که غيرقابل کتمان است، «جهاني شدن فرهنگي» است و امروز چگونه مي توان نحوه رفتار فردي و اجتماعي را صرفاً در درون يک محدوده خاص فرهنگي تعين بخشيد؛ علاوه بر آن، چند پارگي اجتماعي، متکثر شدن ارزش ها و شيوه هاي زندگي، رشد رسانه هاي جمعي و مصرف گرايي و زوال مشاغل و جوامع باثبات، همه و همه، بايد در نظر گرفته شوند؛ متغيرهايي که به ستيز و تحول بين هويت ها و ساختارهاي اجتماعي دامن مي زنند و نمي توان آن ها را با دستور، شکل و شمايل ديگري بخشيد.
در دنياي جديد، با گفت و گو، اقناع و متقاعدسازي مي توان اولويت ها را تغيير داد؛ اما نمي توان براي افراد و نحوه رفتار آنان، دستور کار ارائه داد؛ اگر دهه شصت را به ياد آوريم که حتي با بيرون آمدن يک تار موي برخورد مي کرديم، و اينک با نتيجه معکوس آن مواجه هستيم؛ الان در دنياي جهاني شده، اگر همان شيوه هاي ناکارآمد را به کار ببنديم، چند سال ديگر با چه صحنه اي مواجه خواهيم شد؟! پس با سعه صدر و درک واقع بينانه از وضعيت محيطي، سياست هاي کارآمد و انعطاف پذير را در دستور کار قرار دهيم و بگذاريم مردم خود تصميم بگيرند.