تشديد هشدار ايران درباره ناتو عربي و پدافند منطقه‌اي

سردار سنايي‌راد: جمهوري اسلامي هيچ محدوديتي در پاسخگويي نخواهد داشت «اين اقدامات صرفا يک سخنراني و توافق نيست، بلکه به معناي تلاش براي بازگشت رسمي آمريکا با محوريت رژيم صهيونيستي به منطقه است»؛ وزير اطلاعات ايران اين اظهارات را دو روز پيش در تحليل طرح موسوم به آبراهام (عادي‌سازي روابط با رژيم صهيونيستي) و برنامه سفر جو بايدن، رئيس‌جمهوري آمريکا به منطقه بيان کرد.
سخنان اسماعيل خطيب، تنها واکنش مقام‌هاي ايراني به سفر بايدن نبود، پيش از او، سخنگوي وزارت امور خارجه نيز واکنش سخنگوي وزارت امور خارجه طرح موضوع تکميل سامانه‌هاي پدافند هوايي در منطقه از سوي هماهنگ‌کننده ارتباطات راهبردي شوراي امنيت ملي آمريکا را در آستانه سفر بايدن «تحريک‌آميز» توصيف کرده بود. ناصر کنعاني هجدهم تير در اين باره گفته بود: «جمهوري اسلامي ايران به اين اظهارات از منظر تهديد عليه امنيت ملي و منطقه‌اي نگاه مي‌کند.»
ناصر کنعاني سخنگوي وزارت امور خارجه در واکنش به طرح موضوع تکميل سامانه‌هاي پدافند هوايي در منطقه از سوي هماهنگ کننده ارتباطات راهبردي شوراي امنيت ملي کاخ سفيد و اظهارات تخاصم آميز وي عليه کشورمان اظهار داشت: طرح اين موضوع تحريک آميز بوده و جمهوري اسلامي ايران به اين اظهارات از منظر تهديد عليه امنيت ملي و منطقه اي نگاه مي‌کند.
حساب توئيتري پايگاه خبري نورنيوز، نزديک به دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي نيز در حساب خود در شبکه اجتماعي توئتير دراين‌باره نوشت:‌ « ايجاد شبکه پدافندي يکپارچه از سوي آمريکا با مشارکت، هدايت و مديريت پنهان رژيم شرور صهيونيستي اقدامي تهديدآميز است. اگر اجراي چنين طرح‌هايي امنيت جمهوري اسلامي را به‌ هر شکل به خطر بياندازد قطعاً با پاسخ قاطع اوليه به نزديک‌ترين و در دسترس‌ترين اهداف روبرو خواهد شد.»
ديروز نيز معاون سياسي دفتر عقيدتي سياسي فرماندهي معظم کل قوا در اظهارات هشدارآميز اعلام کرد  جمهوري اسلامي ايران با توجه به مقدورات و امکانات و اراده‌اي که دارد، هيچ محدوديتي در پاسخگويي نخواهد داشت.
سردار سرتيپ‌دوم رسول سنايي‌راد، در گفت‌وگو با خبرگزاري ايلنا، درباره ايجاد شبکه يکپارچه پدافندي در منطقه از سوي آمريکا با مشارکت اسرائيل گفت:  «واقعيت آن است که هر طرح امنيتي که يک طرف آن رژيم صهيونيستي باشد، براي ما تهديد تلقي مي‌شود. متاسفانه آمريکايي‌ها چنين طرحي را براي ايجاد تنش در منطقه پيش مي‌برند. چراکه رژيم صهيونيستي نشان داده است که هر ورودي به هر محدوده و طرحي داشته باشد، آن پروژه‌ را سکويي براي ايجاد تنش قرار مي‌دهد.»
 به گفته او، در منطقه هيچ سوژه ناامني يا زمينه ناامني نداريم که توجيهي براي چنين طرح ( يا پدافندي) باشد. سنايي راد اضافه کرد: «به نظر مي‌رسد تعدادي از کشورهاي منطقه در داخل پازلي افتاده‌اند که متاسفانه هدف اصلي آن، ايجاد تحرکاتي براي صهيونيست‌هاست. صهيونيست‌ها در متن، محدوده و زمينه‌اي که ورود پيدا کرده‌اند، جز تنش‌آفريني چيزي را دنبال نمي‌کنند؛ براي همين جمهوري اسلامي ايران چنين اقدامي را تهديد تلقي مي‌کند و از آنجا که رژيم صهيونيستي در موضع خصمانه عليه ايران قرار دارد،  ما پاسخ‌گويي به اين تهديد را جزو حقوق مسلم و بين‌المللي خود مي‌دانيم.»
معاون سياسي دفتر عقيدتي سياسي فرماندهي معظم کل قوا تأکيد کرد: بنابراين از قبل، نسبت به اين مسئله موضع آشکار جمهوري اسلامي ايران مشخص بوده و اعلام کرده است که هيچ گونه ناامني را در هر پوششي ولو به عنوان يک مجموعه پدافندي شکل بگيرد، نمي‌پذيرد.
او در پاسخ به اين سؤال که راهکار ايران براي مقابله با اين تهديدها چيست، گفت: «واقعيت آن است که دست جمهوري اسلامي بسته نيست. همانطور که از قبل اعلام کرديم، پاسخ هر نوع تهديدي را با همان نوع تهديد و هر سطح از تهديد را با همان سطح از تهديد خواهيم‌داد.» با وجود هشدارهاي مقام‌هاي ايراني درباره اهداف سفر بايدن و اقداماتي که قرار است در اين سفر هماهنگي‌هاي آن انجام شود، رئيس کميسيون امور داخلي و شوراهاي مجلس اظهار عقيده کرد که ناتوي عربي همانند ائتلاف‌هاي قبلي در ميان کشورهاي عربي«محکوم به شکست» است.
 محمدصالح جوکار در گفت‌وگو با خبرگزاري فارس افزود: «رئيس‌جمهوري آمريکا هم نه به‌دنبال تشکيل ائتلاف بلکه به‌دنبال فروش سلاح به اين کشورهاست. او يادآور شد: «نمونه بارز ائتلاف کشورهاي عربي در حوزه مسائل نظامي که به شکست انجاميده طرح ائتلاف سعودي عليه ملت يمن است که همگان شاهد ناکامي اين ائتلاف بوديم.» به گفته جوکار، بايدن با عناويني همچون ناتوي عربي و امثال آن به دنبال «چاپيدن» کشورهاي عربي و فروش سلاح‌هاي خود به اين کشورهاست.
سفر بایدن به ویرانه‌های یک خانه قدیمی
سفر بايدن به خاورميانه نشان مي‌دهد که اين منطقه ديگربار در اولويت‌هاي اصلي و بالاي فهرست علايق کاخ سفيد قرار گرفته است
آرمان امروز _ سرويس بين الملل:
«جو بايدن» رئيس جمهوري ايالات متحده آمريکا فردا (چهار شنبه) براي يک سفر چهار روزه وارد خاور ميانه خواهد شد. اين سفر بايدن به خاورميانه که از 22 تا 25 تير ماه خواهد بود، براي کشورهاي منطقه از جمله عربستان، اسرائيل، عراق و فلسطينيان اهميت خاصي خواهد داشت. بنا بر اعلام کاخ سفيد، جو بايدن در اين سفر به اسرائيل، کرانه باختري رود اردن و عربستان سعودي سفر مي‌کند.
بايدن در کرانه باختري رود اردن با محمود عباس، رهبر تشکيلات خودگردان فلسطين ملاقات خواهد کرد. همين‌طور بنا بر اعلام کاخ سفيد، بايدن پس از ديدار از اسرائيل به عربستان سعودي خواهد رفت که اکنون رياست دوره‌اي شوراي همکاري اقتصادي خليج فارس را بر عهده دارد. بر اساس برنامه اعلام شده او در نشست اين شورا شرکت مي‌کند. در اين نشست رهبران امارات متحده عربي، بحرين، عمان، کويت، قطر، مصر، اردن و عراق حاضر خواهند بود.
اما به اعتقاد ناظران آگاه و تحليل‌گران مسائل خاورميانه، نکته مهم  درخصوص اين سفر آنست که سفر بايدن نشان مي‌دهد که، اين منطقه مجددا در اولويت هاي اصلي و بالاي ليست علايق کاخ سفيد قرار مي‌گيرد.
«هـــافـــورد جـــان مـــکيندر» انگليسي(1861–1947) نزديک به يک‌صد سال پيش نظريه «قلب زمين» را مطرح کرده بود. وي گفته بود؛ خليج فارس به سبب منابع بزرگ نفت، قلب کره زمين است و هرکس که آن‌ ر‌ا در اختيار داشته باشد، قدرت بزرگي را در اختيار خواهد داشت. با پيشرفت تکنولوژي انتقال نفت از طريق خط لوله، کشتي‌هاي بزرگ نفتي، کثرت توليد کنندگان نفت در جهان و ... طي چند دهه اخير تصور مي‌شد که نظريه مکيندر در مورد خليج فارس و خاورميانه بي‌اعتبار شده است.
اما تحولات چند ماه اخير نشان داد که هنوز خليج فارس و منابع آن اهميت زيادي دارد و نمي‌توان از آن غفلت کرد.
 بعد از حمله آمريکا به طالبان در افغانستان که زمان «جورج بوش» پسر و بعد از حملات موسوم به يازده سپتامبر 2001 رخ داد، هزينه‌هاي بزرگي به لحاظ نظامي و غيره به دولت آمريکا تحميل شد. در همان زمان نيز بسياري اين اقدام را غير منطقي مي‌دانستند. پس از او «باراک اوباما» سعي کرد که ميراث جنگي بوش را محدود کند. او با کشته شدن «اسامه بن لادن» رهبر القاهده در 2011 پايان ماموريت نظامي آمريکا در اين کشور را اعلام کرد. همينطور به واسطه حمله آمريکا به عراق در سال 2003 درگيري اين کشور در خاورميانه شديد بود. و طبعا هزينه‌هاي کاخ سفيد بشدت افزايش يافته بود.
به‌هرصورت با به قدرت رسيدن «دونالد ترامپ» بعد از اوباما، وي تلاش زيادي کرد تا از نگاه خود هزينه‌هاي دولت آمريکا را کاهش دهد؛ زيرا اقتصاد اين کشور دچار رکود و بحران‌هاي زيادي شده بود که توضيح آن از حوصله اين بحث خارج است. از جمله اين اقدام‌ها کاهش نقش واشنگتن در پيمان ناتو و تعهدات منطقه‌اي از جمله خاورميانه بود، به‌گونه‌اي که حتي در مورد عربستان گفته بود اگر ما از شما حمايت نکنيم در مدت زمان کوتاهي سقوط خواهيد کرد.
کاهش نقش آمريکا در خاورميانه در زمان ترامپ، و توسعه طلبي‌هاي «محمد‌بن‌سلمان» وليعهد تازه از راه رسيده سعودي، باعث بروز مشکلات متعددي در منطقه شد. از جمله اختلافات شديد اين کشور با قطر که منجر به محاصره کامل قطر شد. سکوت آمريکا در اين مورد مانند تير خلاصي بود بر نقش واشنکتن در خليج فارس. يکي از پيامدهاي اين سکوت روي گرداندن متحدان قديمي آمريکا از کاخ سفيد بود. براي مثال خبرگزاري ج.ا. در مورخ 20 آبان 1397 در خبري تحت عنوان» رويگرداني كويت از آمريكا و نگاه به شرق» نوشت: «شيخ صباح الاحمد الجابر الصباح امير كويت در نهم جولاي 2018 (18 تير 97) در بحبوحه جنگ تجاري آمريكا و چين براي شركت در همايش مشترك چين و كشورهاي عربي حوزه خليج فارس به پكن رفت و قراردادهاي مهمي در خصوص همكاري هاي تجاري با اين كشور به امضا رساند.
اگر چه جزييات توافق دو كشور با وجود گذشت 4 ماه همچنان مخفي نگه داشته شده، اما بر اساس آنچه رسانه‌هاي منطقه درز دادند ، چين قرار است 450 ميليارد دلار در جزاير «بوبيان» و «فليكا » در خليج فارس و شهر «الحرير» در شمال كويت سرمايه گذاري كند و پكن در ازاي 90 سال اجاره اين جزاير، متعهد به حمايت امنيتي از آنها شده است.
همچنين گفته شده كه چين علاوه بر آنكه ملزم به واريز 50 ميليارد دلار به صورت ارزش افزوده به حساب دولت كويت شده، تعهد داده كه مسير جاده ابريشم را به نحوي تغيير دهد كه كويت مركز اتصال شرق و غرب شود.
مقام‌هاي چين و كويت توافق كردند ميان دو كشور روابط راهبردي برقرار شود و در زمينه‌هاي متعددي از جمله موضوعات امنيتي و اقتصادي همكاري مشترك داشته باشند.«همين‌طور تحولات ديگر منطقه مانند عراق که با خروج نيروهاي آمريکايي همراه شد. حتي برخي از تحليل‌گران معتقدند که خروج نيروهاي آمريکايي از افغانستان از زمان ترامپ شروع شده بود. اما خروج عملي و عيني آنها مصادف با رياست جمهوري جو بايدن شد.
به‌هرصورت حمله روسيه به اوکراين که با شروع سال نو خورشيدي در ايران همراه بود، يک شوک انرژي بزرگ را براي آمريکا و متحدان او در اروپا و جهان به همراه داشت. حتي بخاطر تحريم‌هاي روسيه و اين جنگ غلات هم مانند نفت و گاز در بازارهاي جهاني دچار اختلال و مشکل شد. البته پيامدهاي اين جنگ بسيار گسترده بود و اقتصاد جهان را بشدت متاثر کرد که فعلا از بحث ما خارج‌است.
اما اصلي‌ترين دليل سفر بايدن به خاورميانه، حمله روسيه و اختلال در بازار انرژي جهان و بخصوص اروپا است. جو بايدن در مبارزات انتخاباتي خود بشدت به رياض به دليل قتل «جمال خاشقچي» و مسائل حقوق بشري که بن‌سلمان بوجود آورده بود، موضع‌گيري داشت. ولي اکنون براي جبران کسري نفت در بازارهاي جهاني که افزايش قيمت جهاني نفت را به همراه داشته به خاورميانه مي‌آيد.
اين دليل خود به تنهايي کافي است تا نشان دهد که خليج فارس و کشورهاي آن دوباره به صدر ليست علايق و اولويت هاي کاخ سفيد بازگشته و هنوز نظريه قلب جهان به قوت خود باقي است. از سوي ديگر اين سفر ظاهرا باعث خواهد شد تا مواضع اسرائيل در «پيمان ابراهيم» که سعي دارد کشورهاي منطقه را گردهم جمع کند و يک اتحاديه منطقه‌اي شکل دهد، مستحکم‌تر از قبل شود؛ زيرا تل آويو با حمايت قدرت‌هاي غربي و تکنولوژي پدافند ضد هوايي خود تلاش مي‌کند خود را حافظ امنيت و منافع کشورهاي هم پيمان خود نشان دهد.  همين‌طور حضور بايدن در نشست دوره‌اي شوراي همکاري اقتصادي خليج فارس با حضور رهبران امارات متحده عربي، بحرين، عمان، کويت، قطر، مصر، اردن و عراق نشان از قصد کاخ سفيد براي نقش آفريني بيش از پيش اين کشور در خليج‌فارس دارد. نقشي که به سبب بلند پروازي‌هاي جرج دبليو بوش پسر، لطمه‌هاي بزرگي به اقتصاد و پرستيژ آمريکا وارد کرد. ترامپ نيز به سهم خود بشدت اين هژموني را با اقدام‌هاي يکجانبه و خودخواهانه تخريب کرده بود.
اما اينک پرسشي که تحليل‌گران سياسي منطقه مطرح مي‌کنند آنست که آيا بايدن مي‌تواند تمام اين ويراني‌ها را جبران کند؟ آمريکايي که خود بعد از بحران کرونا و جنگ اوکراين درگير مسائل اقتصادي سختي است، چگونه مي‌تواند دوباره در خاورميانه رو صندلي خود بنشنيد؟ آيا اين تعهد فراتر از توانايي آن نيست؟