شهاب زمانی احیای برجام و اهداف سفر خاورمیانه ای بایدن

فروپاشی شوروی سابق و پایان جنگ سرد از یک سو و تغییر شرایط ژئوپلیتیکی خاورمیانه و جهان از سویی دیگر، موجب در پیش گرفتن سیاست فشار تدریجی دولت های مختلف آمریکا بر کشورهای مسلمان جهت عادی سازی روابط با اسرائیل، مدیریت روندهای منطقه خاورمیانه و تغییر فضای فی مابین کشورهای منطقه و اسراییل نمود تا جبهه مشترک کشورهای عربی نیز در مقابل اسراییل، بتدریج تضعیف و طی چند دهه گذشته، ایران هراسی را بجای تمرکز بر مسئله فلسطین، جایگزین آن کند، تا آنجا که روند بهبود روابط مخفی کشورهای عربی منطقه با تلاویو، علنی و به سمت عادی سازی روابط و همکاری‌های امنیتی نیز کشیده شد.
در حالی که عربستان سعودی در دوره ملک عبدالله ( ۲۰۱۳)، از عضویت غیر دائم در شورای امنیت و به دلیل عدم توجه لازم به مشکل فلسطین خودداری نموده بود، امروزه نه تنها هیچ مخالفتی با عادی‌سازی روابط کشورهای عربی منطقه با اسراییل ندارد، بلکه خود نیز در مسیر عادی سازی روابط با تلاویو گام برداشته است.
با این حال، روند معادلات جاری عربی _ اسراییلی خاورمیانه، با تلاش دولت دموکرات آمریکا برای احیای برجام، با سرعت بیشتری در جریان است و نشست‌های چندجانبه کشورهای عربی با آمریکا و اسراییل و همچنین تشکیل کمیته‌های مشترک مختلف ، وارد مرحله جدیدی شد.
شاید پیش از این، تصور نشست چند جانبه وزرای خارجه چند کشور عربی در سرزمین‌های اشغالی (نشست نقب) بدون حل مشکل فلسطین و آوارگان آن، امری دور از انتظار می‌نمود، ولی مسیر تحولات منطقه و جهان چنان است که باید منتظر هرگونه رخداد غیر منتظره دیگری نیز بود، که شاید در چارچوب تحلیل‌های گذشته، تصور آن نیز دور از انتظار باشد.


اما آقای بایدن پس از رایزنی در اروپا، در تور خاورمیانه‌ای خود به تلاویو ، بیت لحم و جده سفر کرد تا همچنان اهمیت تحولات خاورمیانه و منابع انرژی آن در سیاست خارجی ایالات متحده را گوشزد نماید، مسئله‌ای که بدون شک با گسترش نفوذ ایران، روسیه و چین در منطقه، بی ارتباط نیست.
با این حال، آنچه که می‌توان از سفر مقامات بلندپایه کشورهای منطقه به تهران، گسترش رایزنی‌های منطقه‌ای کشورهای مختلف با ایران، سیر تحولات سیاسی و امنیتی کشورهای منطقه، دور جدید مذاکرات غیرمستقیم احیای برجام بین تهران و واشنگتن در دوحه قطر و ارتباط آنها با سفر خاورمیانه‌ای رییس جمهور آمریکا تحلیل کرد، می‌تواند شامل گمانه زنی های مختلفی باشد.
بدون شک در شرایط فعلی، هر دو کشور ایران و ایالات متحده به دلایل مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی، به احیای برجام نیاز مبرمی دارند و اهمیت این موضوع نیز، موجب تلاش دو کشور برای پیشبرد مذاکرات و در عین حال لحاظ نمودن شرایط مورد نظر خود در آن شده است. این در حالی است که اختلافات منطقه‌ای دو کشور، راه را برای رسیدن هرچه سریعتر به توافق مورد نظر را سخت نموده و مذاکرات غیرمستقیم آنها، بیشتر بر تصمیمات سیاسی متمرکز خواهد بود.
با این حال، نیاز متفاوت دو کشور به احیای برجام، فارغ از حساسیت های کشورهای منطقه و اسراییل نخواهد بود و ایالات متحده تلاش خواهد کرد با اطمینان دادن به اسراییل مبنی بر حفظ برتری نظامی در منطقه،(مشابه کمک های مختلف به تلاویو قبل از توافق برجام ۲۰۱۵)، از سطح مخالفت تلاویو و حامیانش در کنگره با مذاکرات هسته ای و احیای برجام، بکاهد.
در این بین، کشورهای عربی منطقه، همچون مذاکرات منتهی به برجام(۲۰۱۵)، خواهان تضمین هایی در رابطه با مسائل امنیتی و اقتصادی خواهند بود و آمریکا نیز در این بین تلاش خواهد نمود، جبهه مشترکی از آنها با اسراییل تشکیل و برای حل و فصل مسئله فلسطین نیز، امیدواری هایی را در نزد افکار عمومی این کشورها زنده کند، مسئله‌ای که شاید به قطعیت نرسد.
لذا سفر خاورمیانه‌ای بایدن را می توان، بخشی از مسیر احیای برجام نیز تصور نمود تا با ابراز اطمینان به متحدین منطقه‌ای آمریکا نسبت به روند جاری توافق جدید این کشور با ایران و علیرغم حواشی رسانه‌ای موجود و اظهارنظرهای مختلف، به پایان خود نزدیک می‌شود. توافقی که با در نظر گرفتن جمیع جهات، عمده مسائل آن برطرف و جزئیات باقیمانده نیز، در مسیر حل و فصل قرار دارند، تا به گفته بلینکن، وزیر خارجه آمریکا، «یکی از بدترین تصمیمات سیاست خارجی آمریکا در دوره دونالد ترامپ مبنی برخروج از توافق هسته ای»، در مسیر احیای خود قرار گیرد.
اما نشست مشترک رئیس جمهور آمریکا با سران کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و سه کشور عراق، اردن و مصر نیز، اهمیتی دوچندان برای این کشورها خواهد داشت، و می‌تواند به عنوان گامی در جهت اطمینان بخشی آمریکا به متحدین این کشور، مبنی بر تقویت و تدوام حضور و گسترش روابط واشنگتن با آنها در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و امنیتی باشد تا از مخالفت‌های احتمالی با هرگونه توافق احتمالی آمریکا با ایران بکاهد.
این در حالی است که، در دوره دونالد ترامپ، آمریکا سیاست انزوای بین المللی را تجربه و رقبای این کشور در منطقه و جهان، نفوذ خود را بیشتر نموده بودند، روابط متحدین آمریکا (از جمله ترکیه، عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی، مصر و بحرین) با روسیه و چین، گسترشی دوچندان داشت و توافقات و قراردادهای مختلفی نیز در حوزه‌های مختلف منعقد گردید، که می‌تواند نفوذ روسیه و چین را در منطقه خاورمیانه دوچندان نماید. هرچند که نگرانی کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس با خروج آمریکا از عراق و افغانستان، دوچندان شده و موجب گسترش روابط با متحدان اروپایی مانند فرانسه یا انگلیس نیز شد، با این حال حضور شبح چین و روسیه در این کشورها، ایالات متحده را دچار هراس و بازبینی سیاست‌‎های گذشته خود کرده است.
هرچند کشورهای عربی منطقه به دلایل مختلف و از جمله عمق روابط سیاسی، اقتصادی و امنیتی، همچنان علاقه مند و مجبور به مشارکت سنتی با ایالات متحده هستند و این کشور پایگاه‌های نظامی متعددی در کشورهای حوزه خلیج فارس و با ده ها هزار نظامی دارد، با این وجود سیاست‌های گذشته ایالات متحده و بخصوص رفتارهای تحقیرآمیز دونالد ترامپ با عربستان سعودی، موجب هراس این کشورها نسبت به بروز تحولات جدید در منطقه و بی اعتنایی از سوی واشنگتن شده است، این در حالی است که خلیج فارس و خاورمیانه، همچنان از مناطق مهم و استراتژیک جهان بشمار می‌رود و در رقابت قدرت‌های منطقه‌ای و بین‌المللی، اهمیتی دوچندان دارد.
لذا، آنچه که از سفر جو بایدن، رییس جمهور دموکرات آمریکا به خاورمیانه می‌توان متصور و زمینه‌ساز تحولات جدیدی در آینده باشد؛ «شنیدن نقطه نظرات متحدین آمریکا در منطقه و اطمینان بخشی نسبت به لحاظ نمودن حساسیت‌های آنها در خصوص هرگونه توافق احتمالی با ایران و احیای برجام» ، «زمینه سازی برای نزدیکی بیشتر کشورهای عربی و مسلمان به اسرائیل با ترتیبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی مشترک در مقابل ایران»، « تاکید بر اهمیت منطقه در سیاست خارجی آمریکا» و همچنین « درخواست بازنگری در روابط و توافقات این کشورها با چین و روسیه» خواهد بود.