از سیاست سکوت دولت تا نگرانی منطقه از شکست مذاکرات

  مذاكرات احياي برجام در چه شرايطي قرار دارد؟ 
  تحريم تا چه زماني ادامه پيدا خواهد كرد؟ 
  آيا يك سال و 4 ماه پس از آغاز فرسايشي نشده و آنچه شاهد آن هستيم مذاكره براي مذاكره نيست؟
  ابتكارهايي كه تهران مي‌گويد به دفعات روي ميز قرار داده و امريكا آنها را فرابرجامي مي‌داند، چيست؟
سياست وزارت خارجه دولت سيزدهم كه مجري مذاكرات احياي برجام است، سكوت يا كلي‌گويي در پاسخ به تمام اين پرسش‌هاست؛ سياستي كه حتي انتقاد چهره‌هاي سياسي و تحليلگران نزديك به دولت را هم در پي داشته اما به نظر نمي‌رسد كه نيتي براي تغيير آن وجود داشته باشد. رييس‌جمهور، وزير خارجه و سخنگوي وزارت خارجه تقريبا در پاسخ به پرسش‌ها درباره فرجام برجام، به جمله‌سازي با كلمات تكراري ادامه مي‌دهند و خبري هم كه از نتيجه نشست علي باقري، رييس هيات مذاكره‌كننده با اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس منتشر مي‌شود بيشتر متمركز بر سياست‌هاي منطقه‌اي و ديپلماسي اقتصادي وزارت خارجه است تا اطلاع‌رساني به مردم درباره برجام كه اتفاقا بر هر دوي اين مسائل سايه انداخته است. در يك سال گذشته از عمر دولت سيزدهم هم خبري از نظم و ترتيب در ارايه گزارش برجامي وزارت خارجه به مجلس در صحن علني نيست و به نظر مي‌رسد كه نمايندگان مجلس هم با زير پا گذاشته شدن بخشي از مصوبه مورد حمايت خود مشكل چنداني ندارند. 
در اين ميان خبرگزاري صدا و سيما نيز برخلاف سبك و سياق جاري در دولت گذشته اصراري به گفت‌وگو با معاون سياسي وزير خارجه و رييس هيات مذاكره‌كننده درباره برجام ندارد و در پرسش‌هايي كه با وزير خارجه نيز مطرح مي‌كند مساله برجام يا به تعبير حسين اميرعبداللهيان مذاكره براي رفع تحريم، كمترين سهم را به خود اختصاص مي‌دهد. 
يك ديپلمات سابق درباره اين سياست رسانه‌اي وزارت خارجه به «اعتماد» مي‌گويد: تصور اوليه در وزارت خارجه دولت سيزدهم اين بود كه با كمتر سخن گفتن از برجام و روند مذاكرات مي‌توان حساسيت عمومي به اين مذاكرات را كاهش داد و در نتيجه از تاثير مذاكرات بر فراز و فرودهاي اقتصادي در كشور كاست. برخي در وزارت خارجه سكوت در برابر جزييات مذاكرات را سياستي راهبردي و در راستاي شعار گره نزدن اقتصاد و معيشت به روند مذاكرات مي‌دانستند. سكوتي كه ظاهرا نتوانسته هدف اوليه را تامين كند و امروز مي‌بينيم كه مردم منتقد اين عدم اطلاع‌رساني شده‌اند.
جدا از مساله عدم اطلاع‌رساني شفاف به افكار عمومي درباره مذاكراتي كه اتفاقا نتيجه آن تاثير مستقيم بر معيشت مردم دارد تكرار جملاتي يكسان درباره رويكرد مذاكراتي ايران بسياري را به اين فكر واداشته كه نظام از تصميم اوليه براي احياي برجام فاصله گرفته يا قيد فوريت پيشين بر مساله رفع تحريم را برداشته و به همين دليل در دولت فعلي مانند دولت قبل عباراتي نظير رد مذاكرات فرسايشي شنيده نمي‌شود. نمونه اين رويكرد در نشست خبري روز دوشنبه ناصر كنعاني، سخنگوي وزارت خارجه با تعداد محدودي از خبرنگاران قابل مشاهده بود. خبرنگار صدا و سيما در ابتداي اين نشست خبري از كنعاني درباره احياي شتاب‌زده برجام سوال كرد. به گزارش خبرگزاري فارس، كنعاني در پاسخ با اشاره به اينكه سياست اصولي دولت سيزدهم مبني بر اين است كه‌ اقتصاد و معيشت مردم را به روند مذاكرات رفع تحريم گره نزند، گفت: ايران به روند مذاكره به عنوان يك انتخاب جدي ملتزم و پايبند است و اين مسير را تا زمان دستيابي به يك توافق خوب، قوي و پايدار ادامه خواهد داد. فارغ از مواضع رسانه‌اي كه بعضا به ويژه مقامات امريكا درباره روند مذاكرات اتخاذ و مطالبه مي‌كنند كه ايران سريعا به تصميم برسد و زمان محدود است، ايران در اين زمينه نه احساسي عمل مي‌كند و نه شتاب‌زده و نه منافع كشور و ملت را قرباني روند شتاب‌زدگي خواهد كرد.
كنعاني در ادامه با تاكيد بر اينكه مبادله پيام ميان ايران و امريكا از طريق انريكه مورا، معاون مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا ادامه دارد، گفت: وزراي خارجه كشورهاي دوست از جمله عمان، قطر و عراق و كشورهاي ديگر در حوزه اروپا مانند ايتاليا و فرانسه تلاش‌هايي را مبتني بر حسن‌نيت براي ايجاد نزديكي ديدگاه‌ها پيش برده‌اند. 
آيا با شكست مذاكرات، اجماع منطقه‌اي عليه ايران شكل مي‌گيرد؟
در حالي كه مذاكرات براي احياي برجام عملا متوقف شده (هرچند طرفين داعيه‌دار تداوم رد و بدل پيام باشند) رايزني‌هاي ايران با كشورهاي منطقه براي حل‌و‌فصل اختلاف‌هاي موجود با سرعت قابل قبولي در حال پيشروي است. در چند روز اخير، اخباري مبني بر عزم امارات متحده عربي براي اعزام سفير به ايران، موافقت تهران و رياض براي ديدار در سطح وزراي خارجه در بغداد و سفر وزير خارجه ايران به كويت منتشر شده و البته پيش از آن گفته شده بود كه تهران و قاهره نيز پيام‌هايي براي آغاز روند عادي‌سازي رابطه رد و بدل كرده‌اند. اين تحولات منطقه‌اي در حالي رخ مي‌دهد كه جو بايدن رييس‌جمهور ايالات متحده سياست نزديكي رژيم اسراييل با اعراب منطقه را كه توسط دونالد ترامپ با قرارداد ابراهيم ميان امارات و اسراييل پايه‌گذاري شده بود پيش مي‌برد و همزمان اسراييل نيز استراتژي چندلايه كردن و تعميق رابطه با كشورهاي عربي مجاور ايران را اجرا مي‌كند. در اين ميان تلاش كشورهايي چون عمان، قطر و عراق براي تنش‌زدايي از رابطه ايران با امريكا و عادي‌سازي رابطه تهران با كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس در راستاي كاستن از سطح تنش در منطقه است. سياستي كه مشخص نيست در صورت عدم احياي برجام و شكست مذاكرات به همين شكل باقي بماند يا دستخوش تحولاتي ديگر شود. در اين ميان برخي تحليلگران معتقدند كه سياست جو بايدن در منطقه بر پايه منزوي كردن تهران پيش مي‌رود و در تناقض با ادعاي دولتش مبني بر اراده سياسي براي احياي برجام كه اتفاقا قرار است به عادي‌سازي كامل رابطه ايران با جامعه جهاني منتهي شود. 
 سايت Responsible Statecraft در تحليلي در اين باره مي‌نويسد: جو بايدن پيش از سفر به منطقه در نوشتاري براي واشنگتن‌پست نوشت كه او امريكا را به مسير واقعي بازگردانده و ايران را دوباره منزوي كرده است. منزوي كردن ايران سياستي بوده كه واشنگتن از دهه هشتاد پايه‌گذاري و پيگيري كرده است. در 4 دهه گذشته، دولت‌هاي متفاوت در امريكا از سياست مهار دوگانه تا مقابله با محور شرارت را مقابل ايران امتحان كرده‌اند. هرچند كه سياست فشار حداكثري ترامپ عليه ايران مورد انتقاد شديد عده‌اي قرار گرفت و برخي آن را ناكارآمد خواندند اما به سختي مي‌توان گفت كه او سياستي متفاوت از ساير دولت‌هاي امريكا در قبال تهران در 4 دهه گذشته اتخاذ كرده بود و شايد تنها تفاوت ادبيات و نحوه اجرا بود. سياست بايدن در قبال ايران و كل منطقه غرب آسيا هم دقيقا پا جا پاي ترامپ گذاشتن است. درست مانند حوادث پس از حضور ترامپ در نشست ورشو در فوريه 2019 با هدف مهار و منزوي كردن ايران كه به تشديد تنش منتهي شد، طرح‌هاي بايدن براي شكل‌گيري ائتلاف‌هاي امنيتي ميان اسراييل و كشورهاي عربي هم مي‌تواند به تشديد تنش و حتي مقابله نظامي در منطقه منتهي شود. تحميل حس منزوي شدن به تهران مي‌تواند انگيزه‌هايش براي تنش‌زدايي از روابط منطقه‌اي و همكاري‌هاي اقتصادي با كشورهاي منطقه را كاهش داده و ايران را به سمت اتخاذ سياست‌هايي پيش ببرد كه با مخالفت ساير بازيگران منطقه‌اي همراه شود. اين سياست بايدن مي‌تواند منجر به مقاومت بيشتر ايران در برابر فشار خارجي و افزايش ظرفيت‌هاي نظامي اين كشور به علاوه تقويت رابطه با كشورهايي شود كه در همراه شدن با سياست فشار حداكثري امريكا عليه ايران هيچ سودي نمي‌بينند. در حال حاضر تحولاتي كه در داخل منطقه در حال شكل‌گيري است از اين ظرفيت برخوردار است كه سياست منزوي كردن تهران را متوقف كرده و اتفاقا به ثبات در منطقه كمك كند. كشورهاي بسياري در منطقه به بي‌ثمر بودن تنش به وجود آمده پس از سال‌هاي 2019 و 2020 با ايران پي برده و در حال اصلاح اين سياست هستند. مجموع تحولاتي كه در اين منطقه در حال شكل‌گيري است، نشان مي‌دهد كه همه به اين نتيجه رسيده‌اند كه ريشه تنش در سياست تلاش براي حذف يكديگر است. به عنوان نمونه ديدارهاي ميان مقام‌هاي ايراني و اماراتي به علاوه عزم ابوظبي براي اعزام سفير به تهران نشان مي‌دهد كه امارات متوجه ضرورت تعامل ديپلماتيك با ايران شده است. در حالي كه فشارهايي براي عادي‌سازي رابطه سعودي با اسراييل در جريان است عربستان براي عادي‌سازي رابطه با تهران از خود اشتياق نشان مي‌دهد. تماشاي اين قبيل رويكردها بايد تصميم‌گيران در واشنگتن را نسبت به ضرورت تجديدنظر در سياست‌هاي منطقه‌اي هوشيار كرده و به آنها يادآوري كند كه توهم گريزناپذير بودن تنش و بحران در منطقه غرب آسيا به منظور مديريت تحولات اين منطقه در راستاي منافع امريكا اشتباه است. برجام همچنان مهم‌ترين مبدا و مركز ثقل براي سرو سامان يافتن روابط منطقه‌اي ايران و رسيدن به يك چارچوب براي تنش‌زدايي از روابط منطقه‌اي است. شايد بر همين اساس است كه اعضاي شوراي همكاري خليج فارس به‌رغم مخالفت‌هاي اوليه با برجام اكنون موافق احياي آن هستند تا هم شاهد محدود شدن برنامه هسته‌اي ايران باشند و هم تعامل اقتصادي با تهران را كليد بزنند. كشورهاي عضو شوراي همكاري اكنون ديگر متوجه اهميت تنش‌زدايي از رابطه ايران و ايالات متحده هم در منطقه شده‌اند و مي‌دانند كه كاهش تحريم‌هاي امريكا عليه ايران چه دستاوردهاي امنيتي، سياسي و اقتصادي براي منطقه خواهد داشت. 
اگر برجام احيا نشود، تحريم‌هاي امريكا عليه ايران تشديد خواهد شد و واشنگتن باز هم سياست فشار حداكثري را با تمام قوا عليه ايران اعمال مي‌كند. اين مساله نه تنها بر هرگونه گفت‌وگو براي ديپلماسي منطقه‌اي تاثيرگذار مي‌شود، بلكه تاثير منفي بسزايي هم بر توسعه روابط اقتصادي و سياسي در جريان در داخل منطقه مي‌گذارد. مقام‌هاي امريكايي اخيرا در يك جلسه محرمانه به كشورهاي اروپايي و عضو شوراي همكاري خليج فارس گفته‌اند كه در صورت شكست مذاكرات احياي برجام انتظار همراهي اين كشورها با سياست فشار حداكثري امريكا را دارند.  اگر برجام احيا نشود واشنگتن براي منزوي كردن تهران به تشديد تنش در منطقه و كمك گرفتن از متحدان خود نياز دارد. اين سياست جدا از هزينه‌مند و خطرناك بودن، مي‌تواند از حمايت چنداني هم برخوردار نشود. امروز هيچ‌كدام از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس به دنبال جنگ يا تنش نظامي با ايران نيستند. اين منطقه همين امروز هم در حال دست و پنجه نرم كردن با تبعات درگيري‌ها در سال 2019 است كه حملاتي به تاسيسات نفتي عربستان و همچنين بنادر مهم امارات را شامل شد. قرار گرفتن عربستان و امارات در مسير آشتي با ايران نشان مي‌دهد كه آنها ترجيح مي‌دهند اختلاف‌ها با تهران را سر ميز مذاكره حل‌وفصل كنند. نكته آخر اينكه امريكا با يا بي‌برجام بايد به اين منطقه اجازه بدهد كه بازيگران متفاوت در آن به توسعه همكاري با يكديگر روي آورند. اين سياست مي‌تواند تامين‌كننده منافع بلندمدت منطقه‌اي و بين‌المللي امريكا از طريق برقراري ثبات و صلح در خليج فارس باشد.


حمله دونالد ترامپ به جو بايدن: 
بايدن در برابر ايران اشتباه كرد
«دونالد ترامپ»، رييس‌جمهور سابق امريكا كه اين روزها انتقادات تند و تيزي عليه «جو بايدن» به راه انداخته است در تازه‌ترين اظهارات خود سياست‌هاي وي درباره ايران را نيز به باد انتقاد گرفت. براساس گزارش نيوزمكس، ترامپ در يك سخنراني ادعا كرد: «حكومت ايران اكنون بيش از هر زمان ديگري به بمب اتمي نزديك شده است؛ اگر تا حالا يكي نداشته باشد!» به گزارش خبرگزاري فارس، ترامپ در سخنراني خود در جمع محافظه‌كاران در تامپا فلوريدا مدعي شد: «گزارش‌ها را بخوانيد، آنها مواد غني شده مورد نياز خود را دارند و مي‌توانند در مدت زمان بسيار كوتاهي سلاح هسته‌اي داشته باشند. من در مورد چند ماه يا كمتر صحبت مي‌كنم و ممكن است همين حالا هم يكي داشته باشند...» ايران هسته‌اي جهان را حتي منفي‌تر از آنچه «دموكرات‌هاي چپ راديكال» براي «ويران كردن كشورمان» انجام داده‌اند، تغيير خواهد داد.
 ايهود باراك، نخست‌وزير اسبق رژيم اسراييل: 
توانمندي ايران را دست‌كم نگيريد
ايهود باراك، نخست‌وزير اسبق رژيم اسراييل در نوشتاري براي مجله «تايم» نوشت: «من حتي براي يك لحظه توانمندي ايران براي ارعاب اسراييل و ديگران، ايجاد اخلال در زندگي نرمال يا تمايل آنها براي ديدن شكست اسراييل را دست‌كم نمي‌گيرم.» باراك در اين مقاله به دولت امريكا پيشنهاد داده مجموعه‌اي از چندين كشور را گرد هم آورده تا بتوان اطمينان حاصل كرد هيچ تحول اطلاعاتي درباره برنامه هسته‌اي ايران از نظر دور نمي‌ماند. او در بخش ديگري از اين مقاله به پيشرفت‌هاي ايران در زمينه تسليحات پهپادي اشاره و از آن ابراز نگراني كرده است: «ايران به غني‌سازي اورانيوم ادامه داده و از كشوري كه قرار بود روسيه بر آن نظارت كند به كشوري تبديل شده كه قرار است روسيه را به پهپادهاي مسلح تجهيز كند.» ايهود باراك خاطرنشان كرده در ۱۲ سال يا ۴ سال گذشته امكان طرح گزينه‌هاي نظامي كه بتواند برنامه هسته‌اي ايران را به عقب بيندازد وجود داشته اما اكنون چنين گزينه‌هايي وجود ندارند.