اهرم های غیر نظامی جنگ اوکراین

همه جنگ ها با فراز و فرودهایی همراه هستند و طرفین درگیری و حتی حامیان آن ها دستاوردها و شکست هایی را متحمل می شوند و جنگ اوکراین هم از این قاعده مستثنا نیست.جنگی که روابط خارجی بسیاری از دولت‌ها را متأثر ساخته و تبعاتی در آینده به جا خواهد گذاشت.جنگی که نشان داد انرژی و حتی تولیدات کشاورزی و صادراتی کشورها نیز می تواند افزون بر ساز و برگ نظامی مولفه هایی مهم در تعیین طرف پیروز و طرف ناکام باشد.برای مثال در روزهای گذشته اعلام شد که اتحادیه اروپا در تحولی قابل توجه، بخشی از پول‌های بلوکه شده روسیه در بانک‌های غربی را برای کمک به بحران جهانی غذا  آزاد خواهد کرد تا زمینه برای خرید محصولات کشاورزی و غذایی روسیه از جمله گندم و کود فراهم شود. این تصمیم اروپا پس از آن اعلام شد که همزمان با افزایش کم‌سابقه تورم در کشورهای اروپایی، برخی کشورهای آفریقایی و آسیایی نیز تحریم‌های غرب علیه روسیه را عامل بحران غذایی کنونی معرفی کردند و کشورهای غربی را برای کاهش تحریم‌ها تحت فشار قرار دادند. طبیعتاً برای اتحادیه اروپا مطلوب  بود که تحریم‌ها علیه روسیه به بهانه جنگ اوکراین، با همراهی سایر کشورها اعمال شود تا موجب تلاطم بازار مواد غذایی و انرژی نشود اما این انتظاری  بود که با توجه به حجم و ابعاد تحریم‌ها و از سوی دیگر اهرم های مسکو برای فشار بر طرف مقابل چندان با واقعیات سازگار نبود.  از سوی دیگر روسیه نیز به دنبال افزایش هزینه اعمال تحریم‌ها برای کشورهای غربی است. بنابراین ثبات بازارها را در شرایطی که در حال جنگ است و تحت تحریم‌ها قرار دارد، مطلوب خود نمی‌داند.اقدام گازپروم، شرکت غول‌ انرژی روسیه مبنی بر کاهش مجدد عرضه گاز به اروپا از روز چهارشنبه مؤید نگاهی است که روسیه به این گونه توافقات در شرایط فعلی دارد.با این شرایط شاید ارزیابی واقع‌بینانه آن باشد که اتحادیه اروپا با وجود آن که به ساختار تحریم‌ها علیه روسیه دست نخواهد زد اما سعی خواهد کرد تبعات کوتاه‌مدت تحریم‌ها در حوزه انرژی و مواد غذایی را با تصمیماتی چون آزاد کردن بخشی از دارایی‌های روسیه مدیریت کند. با وجود این، شاید روسیه با اهرم‌های خود زمستان سخت و سردی را برای اروپا رقم بزند.البته این وضعیت برای متحد فرا آتلانتیکی اروپا یعنی آمریکا به منزله موهبتی بزرگ محسوب می شود. واشنگتن تا قبل از وقوع جنگ اوکراین بارها به اروپا درباره وابستگی گازی به روسیه هشدار داده و حتی دلیل مخالفت شدید و اعمال تحریم های گسترده علیه خط لوله گازی نورد استریم 2 را افزایش وابستگی اروپا به ویژه آلمان به گاز وارداتی از روسیه قلمداد می کرد.اکنون اروپایی ها که همراه با آمریکا در چارچوب کارزار تحریمی علیه روسیه ابتدا در بسته ششم تحریمی خود به تحریم نفتی روسیه پرداخته و نیز در صدد کاهش 15 درصدی مصرف گاز طی هشت ماه هستند، خود را در وضعیتی پیچیده می یابند که از یک سو خواهان کاهش واردات گازی از روسیه هستند و از سوی دیگر  این واقعیت غیر قابل انکار  یعنی وابستگی به گاز روسیه که نقش مهمی در تامین گرمایش، مصارف صنعتی و برق کشورهای اروپایی دارد،  مانع بزرگی برای  تحقق این خواست آن ها به شمار می رود.آمریکا که اکنون  به واسطه جنگ اوکراین تبدیل به بزرگ ترین صادر کننده گاز مایع طبیعی در جهان شده، مایل است که تنش های گازی بین روسیه و اروپا تداوم یابد تا بدین ترتیب اروپا ناچار شود بیش از گذشته به گاز مایع صادراتی این کشور رو آورد و سهم مسکو در بازار گازی اروپا کاهش یابد.روس ها به مدت بیش از 60 سال، نفت و گاز و به طور کلی انرژی اروپا  به خصوص غرب اروپا را تامین می کردند، حتی در اوج دوران جنگ سرد هم گاز و نفت روسیه به اروپا  قطع نشد. این انرژی سرشار و ارزان یکی از عوامل رشد و بالندگی غرب اروپا در عرصه های اقتصادی در دوران بعد از جنگ بود مخصوصا برای آلمان ،کشوری که  همین پنج ماه  پیش یعنی  قبل از تهاجم روسیه به اوکراین مدام این عوامل را تکرار و از راهبرد انرژی مفت و مستقیم روسیه دفاع می کرد اما دیروز یکی از اهداف «پروژه اوکراین» برای آمریکایی ها محقق شد؛ هم به بزرگ ترین صادرکننده ال ان جی جهان تبدیل شدند و هم علاوه بر سعی در تضعیف روسیه، اروپا مخصوصا آلمان را از وابستگی به مسکو بر حذر داشته و در واقع مهارکردند. همه این ها نشان می دهد که جنگ اوکراین،در کنار تهدید ها،فرصت های اقتصادی و ژئوپلیتیکی زیادی را برای بازیگران این تنش به وجود آورده تا با صف بندی ،تحکیم روابط و مناسبات مولفه های قدرتی برای خود ایجاد کنند که هم بازدارنده است و هم درصورت وقوع جنگ نقشی تعیین کننده دارد  . به عبارتی بحران  اوکراین نشان داد که چگونه مولفه ها و توانایی های غیر نظامی یک کشور می تواند در صحنه نبرد در کنار توان نظامی آن کشور تعیین کننده باشد . این قاعده البته مختص به روسیه و اوکراین نیست و قطعا  برای همه کشورها صادق است.  برخی از این مولفه ها اکتسابی و برخی نیز تا حد زیادی محصول شرایط ژئواستراتژیک و توانایی های اقتصادی  کشورهاست مثلا جایگاه ترانزیتی کشورمان در صورت به فعلیت رسیدن کامل  یا حضور پررنگ در بازارهای انرژی به ویژه در خطوط انتقال گاز که  منطق بلند مدت تری نسبت به نفت دارد یا حضور در پیمان های مهم  مثل بریکس ، شانگهای و...  قطعا به عنوان یک عامل و اهرم مهم در هر گونه مناسبات آتی منطقه ای و بین المللی می تواند به کار آید .