دستبند داریوش کبیر در دست معتاد شیشهای!
سیما فراهانی | سکه روی زمین میافتد و دستش رو میشود. بعد از سرقتهای سریالیاش از محل کار خود، با یک کولهپشتی از عتیقههای گرانقیمت و با ارزش دستگیر میشود. عتیقههایی که چندین میلیارد قیمت داشتند و او از میان مشتریان ایرانی و خارجیاش انتخاب میکرد که آنها را به چه کسی بفروشد؛ به مشتری روسی یا ایرانی. نگهبان مخزن میراث فرهنگی در همدان بود. مشتری روس، خریدار جیوه سرخ بود. معمولا روسها از آن برای ساخت بمب هستهای استفاده میکنند. اما سهیل حاضر به فروش آن نمیشد، چون مدعی است که خریدار روس، قصد بزخری داشت. او با کولهپشتی پر از عتیقه، به تهران آمده بود تا بتواند به بالاترین قیمتها، ظرف شکار یكی از پادشاهان دوره هخامنشی، دستبند داریوش، مجسمه و سكههای دوره ساسانیان و عیلامیان و بقیه عتیقهها را بفروشد. اما سکهای که اتفاقی روی زمین در محل کارش افتاده بود، باعث شد که ماجرای این سرقتها لو برود و بقیه متوجه شوند. او که 32 بار دستگیر شده است، در گفتوگو با خبرنگار «شهروند» مدعی است که هیچ سابقه کیفری ندارد. سهیل میگوید که لیسانس دارد و تحصیلکرده است، در صورتی که گویا حتی دیپلم هم ندارد. این مجرم که معتاد به شیشه و گل است، در حیاط پلیس پیشگیری پایتخت صحبتهای عجیبی را مطرح میکند:
چرا دستگیر شدی؟
به جرم سرقت عتیقههای گرانقمیت دستگیر شدهام.
چی شد که به فکر سرقت از موزه افتادی؟
جایی که من کار میکردم، درواقع مخزن میراث فرهنگی بود. ایده سرقت را از همکارم که امین اموال آنجا بود، گرفتم. من خودم نگهبان بودم. یک بار که امین اموال کرونا گرفت و به قرنطینه رفت، برای سرکشی و البته کنجکاوی وارد مخزن میراث فرهنگی شدم. چهار در داشت که آنها را باز کردم و داخل رفتم. در آنجا امین اموال مینشست که بهخاطر کرونا مرخصی بود. وقتی در را باز کردم، روی میز همکارم، یک مجسمه مهر ماهی متعلق به دوره هخامنشی بود. دقیقا مشابه آن هم جایی داخل قفسه بود. خیلی تعجب کردم. فهمیدم امین اموال مشابه عتیقهها را میسازد و اصلها را برمیدارد. من همانجا تصمیم گرفتم که دست به سرقت بزنم. فکر نمیکردم کسی متوجه شود. البته از اداره هم خیلی کینه داشتم. آنها حق مرا خورده بودند.
چطور حق تو را خوردند؟
من مدتها برایشان مستند تهیه کردم. حتی طلای همسرم را فروختم و با آن سیستم صدا خریدم. از مدتها پیش گنج و عتیقه از مردم میگرفتم و تحویل میراث میدادم. از همینها هم مستند میساختم. ولی سازمان پولم را نداد و حتی گفت که چرا این کار را کردی. مجبور شدم تاوان زیادی بدهم. چون تصور میکردم با این مستندسازیها، پول و دستمزد خوبی میگیرم، ولی نشد، برای همین خیلی کینه به دل داشتم.
چقدر عتیقه سرقت کردی؟
اوایل هرچی برمیداشتم بدلی بود. امین اموال حسابی کار خودش را کرده بود. هرچی میبردم بدل بود. تا اینکه روز آخر به گاوصندوق رسیدم و در آنجا عتیقهها را برداشتم. آنها اصل بودند.
بعد از سرقت آنها چهکار کردی؟
همه را داخل یک کولهپشتی گذاشتم. به تهران آمدم و بهدنبال مشتری بودم.
مشتری پیدا کردی؟
نتوانستم آنها را بفروشم، چون هرچی مشتری برایم پیدا میشد میخواست بزخری کند. با قیمتی بسیار پایین خریدار بودند. من هم میخواستم پول زیادی بهدست آورم، برای همین قبول نمیکردم.
مشتریهایت ایرانی بود؟ چطور با آنها آشنای میشدی؟
اکثرا ایرانی بودند. یک مشتری روسی هم داشتم. آنها قاچاقچی عتیقه بودند و من خیلی زود توانستم از طریق دوستانم آنها را پیدا کنم. مشتری روس خواستار جیوه سرخ بود. معمولا جیوه سرخ برای ساخت بمب هستهای به کار میرود. چون عتیقه پملپ بود، میگفت باید پلمپ آن را باز کند تا مطمئن شود جیوه سرخ است. من قبول نکردم، برای همین نتوانستم چیزی بفروشم.
عتیقهها چقدر ارزش داشت؟
ظرف خسرو پرویز، وسیله شكار یكی از پادشاهان دوره هخامنشی، دستبند داریوش، مجسمه و سكههای دوره ساسانیان و عیلامیان و غیره را برداشته بودم. آنها خیلی قیمتی بودند. مثلا یکی از آنها حدود 90میلیارد تومان ارزش داشت. اما هركسی كه پای معامله میآمد قصد داشت سرم را كلاه بگذارد. من هم بهدنبال مشتری اصلی بودم که بزخری نکند.
چی شد که دستگیر شدی؟
در محل کارم گویا یکی از سکهها روی زمین افتاده بود. همین مسأله باعث میشود آنها به موضوع مشکوک شوند و عتیقهها را بررسیکنند. وقتی ماجرای سرقتها لو رفت، از همکارانم تحقیق کردند و درنهایت متوجه شدند که این سرقتها کار من است. من با کولهپشتی عتیقهها در فرودگاه مهرآباد دستگیر شدم.
سابقه داری؟
نه، اصلا.
ولی پلیس میگوید که سابقه داری؟
یکی دو بار قبلا دستگیر شدهام.
اعتیاد هم داری؟
تریاک، گل و شیشه میکشم.
تحصیلکردهای؟
لیسانس الکترونیک دارم.