خاورميانه پس از سفر بايدن و اجلاس تهران

شكل جديد مناسبات و روند‌هاي جاري خاورميانه پس از سفر اخير جو بايدن، رييس‌جمهور ايالات متحده به سرزمين‌هاي اشغالي و سپس حضور در نشست «فرم جديد و قابل تامل اجلاس سران منطقه عربي و خليج فارس» در رياض و متعاقب آن برگزاري اجلاس سران «روند آستانه» در تهران با حضور ولاديمير پوتين، رييس‌جمهور روسيه درگير‌ودار «تهاجم نامفهوم و پرهزينه‌اش» به اوكراين و رجب طيب اردوغان، رييس‌جمهور تركيه، درگير در «بزرگ‌ترين بحران اقتصادي بيش از دو دهه حاكميت بلامنازع» بر اين كشور و در آستانه انتخابات آتي رياست‌جمهوري تركيه، به ايران در حال بروز و ظهور عينيت‌هاي قابل احصاست.   پذيرش رسمي و علني واقعيتي به نام محمد بن سلمان وليعهد عربستان سعودي و «تاييد دو فكتو جانشيني او به جاي پدرش ملك سلمان»، پس از سال‌ها انزواي سياسي - بين‌المللي و منطقه‌اي به جرم ارتكاب قتل فاجعه‌بار جمال خاشقجي ناراضي سعودي - امريكايي در كنسولگري عربستان در استانبول و اهدافي كه در پس اين «هويت‌يابي مجدد محمد بن سلمان» نهفته است را مي‌توان اولين خروجي و بهره‌برداري از فضاي سياسي منطقه، پس از راكد ماندن مذاكرات هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران با جامعه بين‌المللي نام نهاد . اگر از روندي كه با عملكرد «دونالد ترامپ» و همراهي «نتانياهو نخست‌وزير رژيم صهيونيستي» و مشاركت «جرالد كوشنر داماد ترامپ» در مورد پرونده جنايت محمد بن سلمان (MBS) عليه جمال خاشقجي آغاز و ايفاي نقش رجب طيب اردوغان در قبال «مثله شدن» خاشقجي طرفدار اخوان‌المسلمين، در جهت شبهه‌زدايي از چهره «MBS» تداوم يافت، به مصداق كليك خوردن اين سناريو امريكايي - عبري- عربي ياد كنيم، سفرهاي چند ماه پيش طيب اردوغان و امانوئل مكرون رييس‌جمهور فرانسه به عربستان و ديدار با وليعهد منزوي سعودي وتكميل اين روند با سفر جو بايدن رييس‌جمهور امريكا كه تحت تاثير تحولات اوكراين و رويارويي با عملكرد پوتين، شكل عملياتي شدن خروج از انزوا و ايفاي نقش بين‌المللي محمد بن سلمان به عنوان حاكم آينده عربستان با ذخاير عظيم انرژي به ‌منظور زورآزمايي با «روسيه درگير در جنگ اوكراين» به اجرا گذاشته شد. MBS كه پس از سفر بايدن به رياض و انجام تفاهمات لازم «ثمره» هماهنگي‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي اخير و بهره‌برداري «مفيد» از عواقب «تهاجم نامفهوم» پوتين به اوكراين بحران انرژي در اروپا را مقدمه‌چيني كرده بود، اقدام به انجام سفر اروپايي و به ويژه ديدار با امانوئل مكرون رييس‌جمهور فرانسه در كاخ اليزه كرد.  رييس‌جمهور فرانسه نيز به‌رغم اينكه سفر وليعهد عربستان در هيچ يك از برنامه‌هاي كاري هفته گذشته خود درج نشده بود با قبول اصل انجام سفر غيرمنتظره وليعهد سعودي به پاريس و با علم به اينكه افكار عمومي، رسانه‌ها و سمن‌هاي حقوق بشري در فرانسه، اروپا و جهان شديدا معترض ديدار و ملاقات وي با محمد بن سلمان در اليزه خواهند شد در چارچوب «Realpolitik» و منافع ملي كشورش بهاي ديپلماسي و «راهبرد فرانسه در دوره جديد رياست‌جمهوري در خاورميانه» را براي حاكميت سعودي و هم‌پيمانان اين كشور در منطقه آشكارا تبيين كرد . البته در اين ميان از اين نكته نيز نبايد غفلت كرد كه رييس‌جمهور فرانسه از اواخر دوران رياست‌جمهوري اولش و به ويژه در مرحله انتهايي آن مساعي بسياري را به عمل آورد تا در جهت همراهي و همخواني با راهبرد جمهوري اسلامي ايران در منطقه‌اي كه بايد در پرتو احياي مجدد موافقتنامه هسته‌اي و هموارسازي بازگشت مجدد «ايالات متحده جو بايدن» به جمع اعضاي گروه كشورهاي پنج به اضافه يك، تجلي يابد، «برش‌هاي» مشخصي از راهبرد فرانسه در خاورميانه و خليج فارس در دوران انزواي محمد بن سلمان و عربستان سعودي را، با  ايران تعريف شده در چارچوب سياست‌هاي حسن همجواري و همسايگي و بازگشت به تعهدات هسته‌اي منبعث از پيمان عدم اشاعه و در فضاي كمرنگ شدن حضور امريكا در منطقه، به بوته آزمايش بگذارد . از طرفي رييس‌جمهور فرانسه در مقطع ياد شده علاوه بر تعارضات آشكار با «راهبرد نگاه به شرق جمهوري اسلامي ايران» و «روابط نوين در حال شكل‌گيري تهران - مسكو» با دستگاه ديپلماسي تحت اشراف خود نيز كه مسووليت آن به عهده «ژان ايو لودريان» وزير خارجه دوره اول رياست‌جمهوري، به دليل گرايش‌هاي شديد ضد ايراني و طرفداري پروپاقرص «لوريان» از اعراب منطقه مواجه بود كه اصالت اجراي راهبرد فرانسه در خاورميانه در دوران تغيير نگاه واشنگتن به منطقه را دچار تزلزل و عدم مقبوليت به ويژه نزد بازيگران اصلي و تعيين‌كننده منطقه كرده بود .
در دور دوم رياست‌جمهوري آقاي مكرون كه چند ماه از آغاز آن مي‌گذرد با تغيير آقاي «لودريان» و جايگزيني وي با خانم «كاترين كولونا» كه از ديپلمات‌ها و سفراي باتجربه حوزه ديپلماسي فرانسه است، مي‌شد انتظار داشت كه نقيصه قبلي ديپلماسي فرانسه در منطقه خاورميانه تا حدودي مرتفع شود، ليكن تحولات اخير در حوزه مذاكرات هسته‌‌اي و انعكاسات مختلفي كه از فقدان اراده جدي در طرفين مذاكرات در فضاي سياسي - بين‌المللي در حال گردش است، تاثيرات خود را بر شكل‌گيري مناسبات جديد منطقه عربي خاورميانه و به ويژه حوزه انرژي خليج فارس، با اروپاي درگير در بحران انرژي ناشي از احتمال توقف كامل صادرات نفت و گاز روسيه به قاره سبز، به جاي گذاشته است . اينكه اجلاس سران كشورهاي روند آستانه در تهران چه تاثيراتي بر روندهاي منطقه‌اي داشته است، رخدادهاي منطقه كردي عراق و اوضاع داخلي سوريه كه هر دو از عملكرد‌هاي يكجانبه‌گرايانه رجب طيب اردوغان رييس‌جمهور تركيه نشات گرفته، خود گوياي حديث مفصل مناسبات بين سه كشور عضو «روند آستانه» است كه البته نبايد از تاثيرات اجلاس سه‌جانبه تهران بر تحولات اوكراين و تعاملات مسكو - آنكارا براي كاهش معضلات صادرات غلات اوكراين با وساطت سازمان ملل متحد غفلت كرد. ليكن آنچه از تاثيرات سفر رييس‌جمهور امريكا به سرزمين‌هاي اشغالي و رياض مي‌توان استنتاج كرد، حاكي از آن است كه چنانچه روند مذاكرات هسته‌اي وين آن‌گونه كه محافل نزديك به طرفين درگير در مذاكرات بيان مي‌كنند باشد، معارضين جمهوري اسلامي ايران در منطقه از جمله رژيم اشغالگر قدس از فرصت بحران اوكراين و خرسندي از عدم دستيابي به توافق واقعي در مذاكرات هسته‌اي، نهايت بهره‌برداري را در جهت «تغيير موازنه قوا در منطقه» و هموار كردن دايره همسويي و نزديكي هر چه بيشتر غرب و اروپا با «ژئوپليتيك جديد در حال شكل‌گيري منطقه» طراحي، برنامه‌ريزي و شكل‌دهي خواهند كرد.