كار بنيادين دولت‌ها

امروزه كه تئاتر، فيلم و موسيقي قدرتمند‌ترين حوزه‌هاي بياني براي رسيدن به توسعه معرفتي و نشاط اجتماعي محسوب مي‌شوند در كشور ما كمترين حمايت را از سوي دولت‌ها داشته‌اند. وزارتخانه‌هاي فرهنگ و ارشاد اسلامي، آموزش و پرورش و حتي آموزش عالي در نقطه‌اي ايستاده‌اند كه هنرها را از لبه پرتگاه خصوصي‌سازي به ته دره پرتاب كرده‌اند. هنر بازتاب انديشه است؛ هنر اقتصاد، تجارت، صنعت يا كشاورزي نيست كه بتوان با شعارهاي سرمايه‌داري به دام سودجويان انداخت؛ هر چند در زمان اكنون اين حِرف هم دستخوش بي‌برنامگي و ناامني شده‌اند. هنر و هنرمند نياز به حمايت دارند. هنر و هنرمند مستقل -گنجي براي هر كشور به حساب مي‌آيد و بدون شك جزو سرمايه‌هاي يك سرزمين هستند و بايد مورد پشتيباني و حمايت باشند. همواره هنر نقاد، تحليلگر و انديشمند بوده و هنر مستقل سعي كرده است از پلشتي‌ها و كژي‌ها عبور كند و چشم‌اندازي انساني را در جامعه خود پديدار سازد. دولت‌هاي اقتدارگرا همواره نقد را برنتافته و با انديشه برخوردي سلبي داشته‌اند. تنگ كردن چارچوبه‌هاي نظارتي، كم كردن حمايت‌هاي مادي و معنوي، عدم توجه به هنر و هنرمندان، بهره‌گيري از ابزارهاي كنترلي از كنترل فكري تا كنترل مادي برخي شاخصه‌هاي دولت‌هاي اقتدارگراست. اين دولت در بخش فرهنگ و هنر نشان داده است كه هيچ چشم‌انداز روشني نداشته و حداقل‌هاي حمايتي را هم سلب كرده است. عملكرد اقتضايي يكي از بلاياي حال حاضر هنر ايران است. حمايت از هنرمندان خصوصا در اين عصر عسرت و سختي معيشتي، حمايت از مردم است. 
ساحت هنر نبايد با بهتان‌هايي مانند سياه‌نمايي تبديل به جولانگاهي براي حصر و محدوديت شود. هنر بايد لحن هنرمند را داشته باشد و لحن هر هنرمندي از نحوه نگاهش به پديده‌ها مُلهم مي‌شود. هنرِ هنرمند بايد سياسي، اجتماعي و... به دور از هر گونه مداهنه يا مجيزگويي باشد. مگر مي‌شود هنري سياسي يا اجتماعي نباشد. امروز كه گروه تئاتر «ب» با افتخار اثر «عاشقانه‌ها» را كه قصه‌اي تعاملي در مورد زنان دستفروش مترو و عشق بود تقديم بيش از دوازده هزار نفر تماشاگر كرد خوشحال است كه در ميان لطف و بزرگواري تماشاگران، انديشه و حرف خود را به اشتراك گذاشت. تمام عوامل هنرمند گروه خصوصا بازيگران عزيز در اوج سختي‌ها سعي كردند با صداقت هر چه در توان دارند براي تقديم اثري مردمگرا، مستند و تعاملي در طبق اخلاص بگذارند. اين گروه در صورت حمايت و تامين سالن اجرا آمادگي خود را براي اجراي اين اثر در شهرستان‌هاي كشور اعلام مي‌كند. بدون شك گروه تئاتر «ب» آماده است در صورت تامين سالن، چند اجراي خود را به صورت رايگان تقديم نشاط اجتماعي و فكري عزيزان يا دانشجوياني كند كه در اين شرايط سخت بضاعت خريد بليت تئاتر ندارند. ما معتقديم اكسير گم‌شده عصر اكنون گفت‌وگو است و «عاشقانه‌ها» سعي كرد در اوج دلدادگي گفت‌وگويي عالي را بين صحنه و تماشاگر پايه‌ريزي كند. در اين راه اگر همراهي معاون هنري وزارت ارشاد و مديركل هنرهاي نمايشي نبود شايد هم‌اكنون، باز هم مجوز اجرا صادر نشده بود. هر چند بيش از پانزده‌بار بازبيني و نظارت بر اثر سبك تازه‌اي از نظارت را به منصه ظهور رساند اما از برخورد مهربانانه ناظران هم  نمي‌توان گذشت. متاسفانه اين نوع نگاه باعث شد حتي سايت فروش حدود بيست و چهار ساعت قبل از اجرا بازشده و مجوز تبليغ گروه براي آگاهي تماشاگران عزيز هم دير صادر شود اما طبق معمولِ آثار ارايه شده گروه، خيلي زود اثر از ديد آمار سايت فروش تبديل به پرمخاطب‌ترين اثر تئاتري برهه زماني خود شد. به يقيين بلوغ هنري و آزادي خلقِ انساني يكي از مفرهاي مصرح قانوني است كه با اختيار در قانون اساسي كشور مورد طرح قرار گرفته است كه به نظر مي‌رسد سلب اين موضوع با نام‌هاي نظارت، ارزيابي و ارزشيابي جاي تامل بسيار دارد. در اين مسير بيش از يك ماهه كج‌انديشان با افكار التقاطي پوسيده و گاه مدرن، با شعارهاي مردم فريب هر آنچه در توان داشتند به كار گرفتند تا حركت مصمم و خروشان گروه را مخدوش و اثر هنري و ارايه آن به مردم را با مشكل مواجه كنند اما تماشاگران عزيز و مردم حق آيين حمايت از گروه را در حد غايت انجام دادند و خط بطلاني به تمام توطئه‌هاي طراحي شده كشيدند. شگفتي رايج در اين آزارگري‌ها تقاطع شكل گرفته در نقطه روشنفكر مآبان و اقتدارانديشان بود كه در آينده به تفصيل در اين خصوص براي آ گاهي مردم و تماشاگران گرامي با مثال‌هاي عيني خواهم نوشت. بايد و بر خود واجب مي‌دانم از همه گروه اجرايي خودم خصوصا بازيگران عزيز كه دلدادگي و رفاقت را با اعتقاد و در كنار هم بودن به اوج خود رساندند و در اين راه از آزارِ آزارگران روحي خصوصا در فضاي مخدوش مجازي آن هم توسط آدم‌هاي بي‌هويت مجازي در امان نبودند تقدير و تشكر كنم. به واقع اگر نبود اعتقاد به همگرايي، پيوستگي و همبستگي گروهي كه نتيجه عمري اطمينان قلبي در رفاقت است اين مهم محقق نمي‌شد. جا دارد در ادامه از مديريت و پرسنل پرديس تئاتر شهرزاد صميمانه تقدير و تشكر كنم. بي‌شك مبارزه با ظلم، قلم به مزدان، كج‌انديشان و ژاژگويان ادامه داشته و در اين راه از هيچ كوششي فروگذاري نخواهيم كرد، خواه بهتان‌هاي كور موجب لذت بي‌خردان كوردل شود. استاد بزرگي به زبان شيرين لُري هميشه لبخند مي‌زد و مي‌گفت حق باشيد و حق بگوييد، بدانيد و دايم با خود تكرار كنيد: «خدايا تو آني به آني تواني جهاني تپاني ته استكاني»؛ عزت و ذلت دست خداست.