به وسیله این قائم انتقام می‌گیرم

      آنگاه که امام حسین علیه‌السلام با نپذیرفتن بیعت یزید، مدینه را ترک گفت  و به مکه مهاجرت فرمود، مردم کوفه با ارسال دوازده هزار نامه آن  امام بزرگوار را دعوت به خویش نمودند. نامه‌هایی سراسر فریب و نیرنگ... ‌ای حسین! باغ‌ها سرسبز شده و میوه‌ها رسیده است. پس هرگاه خواستی بیا که سربازانِ آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند. یا... بشتاب که مردم چشم به راه تو هستند و همه بر تو متفق‌اند. پس بشتاب بشتاب! و باز هم بشتاب بشتاب! و نیز... بیا که در رکابت یکصد هزار شمشیرزن خواهد بود. اما همین اراذل در سرزمین کربلا راه را بر میهمان خویش بستند و با شمشیر و دشنه و تیر و نیزه به استقبال آمدند. آن فرومایگان در برابر حسین علیه‌السلام صف‌آرایی کردند و حال آنکه می‌دانستند جز او فرزند پیامبری بر روی زمین وجود ندارد.  او را مظلوم و غریب در محاصره سی‌هزار سپاهی قرار دادند، در حالی که باور داشتند امام مطاع و حجت خدا بر عالمیان است.  از زخم تیغ و سنان جایی از پیکر مطهرش را سالم نگذاشتند و حال آنکه می‌دانستند لب‌های پاک رسول خدا بارها و بارها لب و دندانش را مکیده و جای جای تنش را بوسه باران کرده است.  آب را از او دریغ داشتند و با لب‌های خشکیده و عطشناک او را کشتند در حالی که می‌دانستند پدرش ساقی کوثر و جدّش شفیع روز جزاست.  سر از تنش جدا کردند و حال آنکه یقین داشتند او سرور جوانان اهل بهشت است. بدنش را لگد کوب سُم اسب‌ها کردند در حالی که از رسول خدا(ص) شنیده بودند حسین(ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است. خیمه‌گاهش را پس از تاراج به آتش کشیدند و سلسله اسارت بر دست و پای پردگیان حرم زدند و حال آنکه می‌فهمیدند جنایات‌شان چه آتشی بر دل زهرای اطهر(س) می‌نهد.  پس از واقعه هولناک کربلا جنبش‌ها و قیام‌های متعددی به انگیزه‌های مختلف و با تأثير از نهضت خونین سیدالشهدا علیه‌السلام صورت گرفت که همگی شکست‌خورده و سرکوب شدند. مهم‌ترین این نهضت‌ها، قیام مختار ثقفی است که پس از نهضت ناکام توابین، موفق شد قدرت را به دست گیرد و بسیاری از عاملان وقوع حادثه کربلا را عقوبت کرده و به دیار نیستی بفرستد. مختار با کشتن افرادی مانند شمر، عمر سعد و عبیدالله بن‌زیاد باعث شادی امام سجاد علیه‌السلام و اهل‌بیت گردید. اما سرانجام مُصعب بن زبیر به این نهضت پایان داد و مختار را به قتل رسانید.  با شهادت جانگداز سرور آزادگان حسین بن علی(ع)، جوّی مملو از اختناق و وحشت بر سرزمین‌های مسلمانان حاکم گردید و حق‌طلبان از سوی دستگاه حاکمه پراکنده و آواره شدند و بسیاری از آنان به قتل رسیدند. در چنین شرایطی امامان اهل‌بیت که مأمور اجرای فرمان الهی بودند هیچ‌یک زمینه را برای قیام مسلحانه مناسب نمی‌دیدند بلکه در برخورد با حاکمانِ باطل، روش تقیه را اتخاذ نمودند و رسالت الهی خود را که ترویج اسلام ناب و مقابله با ستمگران بود به‌گونه‌ای پنهان دنبال کردند و تمامی آن بزرگواران به همین علت از سوی حاکمان جور به شهادت رسیدند. آن بزرگواران در دوره سیاه اموی و عباسی، اعجاز گونه به تربیت شاگردان وارسته و دانشمند و ترویج علوم نبوی و معارف ناب الهی قیام فرمودند. تا آنکه با شهادت امام عسکری(ع)، حاکمان بنی عباس به قصد کشتن وصی و جانشین آن حضرت به تعقیب حضرت مهدی ارواحنا فداه پرداختند و اینچنین عصر غیبت آغاز شد. می‌بینیم که پس از نهضت کربلا تا آغاز غیبت صغری، طی دو قرن حضور امامان شیعه، هیچ فرصتی برای اقامه عدالت و انتقام خون به ناحق ریخته سیدالشهدا علیه‌السلام پدید نیامده است. از این رو در آیات و روایات متعددی، این امر یکی از وعده‌های حتمی است که در دوران ظهور حضرت ولی‌عصر(ع) تحقق می‌یابد.  در روایتی ابوحمزه ثمالی از امام باقر علیه‌السلام پرسید چرا از بین امامان شیعه، تنها به امام دوازدهم، «قائم» گفته می‌شود؟ امام باقر در پاسخ فرمودند: هنگامی که جد بزرگوارم حسین(ع) کشته شد، فرشتگان به درگاه خداوند، صدا به ‌گریه و ضجه بلند کردند و گفتند پروردگارا! آیا از کسانی که برگزیده و فرزند برگزیده و بهترین خلق تو را می‌کشند درمی‌گذری؟ خداوند فرمود: ‌ای فرشتگان من! آرام بگیرید قسم به عزّت و جلالم که انتقام او را از آنان خواهم گرفت، اگر چه زمانی بگذرد. آنگاه خداوند عزوجل امامان از نسل حسین علیه‌السلام را به آنان نشان داد و ملائک از دیدن آنها مسرور شدند. فَإذا أحَدُهُم قائِمٌ يُصَلّى؛ آنگاه مشاهده کردند که یکی از آنها در حال «ایستاده» به نماز مشغول است. خداوند فرمود بِذلِكَ القائِمِ أنْتَقِمُ مِنهُمْ؛ با این که ایستاده از آنان انتقام می‌گیرم.(بحارالانوار ۵۱/ ۲۸) سؤالى که مطرح می‌شود این است که با گذشت قرن‌ها از واقعه کربلا، انتقام چه معنایی دارد و امام زمان ارواحنا فداه چه کسانی را به عقوبت خواهد رساند؟ در پاسخ باید اظهار داشت روایات مختلفی در این زمینه وجود دارد. اما گذشته از این روایات و دلایل نقلی، چنان‌که به جهان امروز نگاهی بیفکنیم، آن را سراسر بیدادگری و آشوب و مملو از فتنه می‌یابیم. هرکجا ندایی از حق‌طلبی برخیزد به شدت سرکوب می‌شود و چون حمایت از مظلومی صورت گیرد به زشت‌ترین شکل با آن برخورد می‌گردد. امروز به وضوح می‌بینم که مثلث شوم غربی، عربی و عبری برای مبارزه با نهضت مقدس کربلا، شمشیر را از رو بسته و آشکارا به میدان آمده است. رسانه‌های دشمن از برپایی عزاداری سیدالشهدا عصبانی و در خشم‌اند و برای خاموش کردن این نور الهی از هیچ توطئه‌ای کوتاهی نمی‌کنند. آنان اگر بتوانند، عزاداران را در حسینیه‌ها قتل عام می‌کنند. همچنان‌که تاکنون در بسیاری از نقاط جهان، سوگواران حسینی را به خاک و خون کشیده‌اند. با فرا رسیدن ایام محرم، فضای مجازی از لجن‌پراکنی دشمنانِ فاقد هویت، لبریز می‌شود. آنان در این جنگ نرم همه توان خود را به‌کار می‌گیرند تا نهضت مقدس کربلا را گرفتار شبهه‌های شیطنت‌آمیز و تهمت و افتراهای ناجوانمردانه خود کنند. وهابیت ملعون و فرزند نامشروعش داعش از جمله فرقه‌هایی هستند که بارها دست ناپاک خود را در خون پیروان اهل‌بیت فرو برده و آنان را به جرم دوست داشتن اباعبدالله الحسین قتل‌عام کرده‌اند. در فتنه ۸۸ نیز ملت ما شاهد بود که چگونه عده‌ای داعش صفت، راه را بر دسته‌جات عزادار بستند، به آنان حمله‌ور شدند و بیرق‌های حسینی را به آتش کشیدند. آنان در روز عاشورا با برپایی آشوب و ناامنی، هلهله شادی سردادند و کف و سوت زدند و با پایمال کردن مقدسات، احساسات یک ملت بزرگ را جریحه دار نمودند.  آیا جز این است که با گذشت ۱۳۸۳ سال از واقعه عاشورا، هنوز هم آن امام مظلوم دشمنانی دارد که حسرت می‌خورند‌ای کاش در بین لشکریان عمر سعد بودند و با آن حضرت می‌جنگیدند؟ و اینک که  بُعد زمان چنین فرصتی در اختیار آنان قرار نداده است، جبران مافات می‌کنند و خون پیروان سیدالشهدا علیه‌السلام را بر زمین می‌ریزند! آیا جهان با وجود چنین جرثومه‌هایی که قدرت و ثروت و رسانه‌های رنگارنگ را در اختیار دارند، امن خواهد بود؟ و آیا برای امام غایب راهی جز قلع و قمع این تفکر وجود دارد؟ سید ابوالحسن موسوی طباطبایی