آخرین شوک بر پیکره بی‌جان برجام

 
در ماه‌هاي اخير و پس از روي کار آمدن جو بايدن،‌ آمريکا براي اين که حسن نيت خود را نشان دهد، رويه اي را آغاز کرد که طي آن سخت‌گيري نسبت به فروش نفت ايران کاهش پيدا کرد و ايران به صورت غيرمستقيم نفت خود را به فروش مي‌رساند. ايران نيز به اين امر واقف بود. اين اتفاق به اين علت رخ داد که انگيزه براي توافق شکل گيرد و بسياري از طرف‌‌ها‌ نيز از اين موضع باخبر بودند. امروز با توجه به اين که هنوز توافقي ميان ايران و آمريکا رخ نداده و برخي بر اين باورند که برجام به مرگ خود نزديک شده، آمريکا با لحني تهديدآميز عنوان کرده است که شبکه فروش نفت ايران و دورزدن تحريم‌‌ها‌را شناسايي مي‌کند و آن‌‌ها‌را تحريم خواهد کرد.
البته اين تهديد در حالي انجام مي‌شود که ايران، آمريکا و اروپا در حال آماده شدن براي شروع مجدد رايزني‌‌ها‌در وين مي‌شوند. اين يک مانور سياسي بوده و آخرين شوک آمريکا بر پيکره برجام است تا شايد آن را از حالت کما خارج کرده و بار ديگر طرفين به احياي برجام نزديک شوند. امروز آمريکا بواسطه تهديدهايي که انجام مي‌دهد و بواسطه قدرت اقتصادي و تاثيرگذاري که دارد مي‌تواند اين دريچه فروش انرژي ايران را مسدود کند. به همين علت از اين ابزار استفاده مي‌کند تا شايد روند مذاکرات مثبت شود و از بن‌بست خارج شود. در جديدترين اظهارات نيز عنوان شده که در روزهاي آتي مذاکرات در وين از سرگرفته مي‌شود و در همين چارچوب شايد کالبد بي‌جان برجام بار ديگر جاني تازه بگيرد.
 براساس عرف بين‌الملل اگر مجموعه مذاکراتي با شکست مواجه شود، هيچ‌يک از طرفين به تنهايي اعلام شکست در مذاکرات نمي‌کند، زيرا مقصر شکست مذاکرات دولت اعلام کننده شناخته مي‌شود. اين مقصر نيز در آينده در عرصه ديپلماتيک دچار مشکلات فراواني خواهد شد. در همين راستا اگر در روزهاي آتي نيز مذاکرات به نتيجه نرسد، باز هم پايان مذاکرات اعلام نخواهد شد و شايد صرفا انصراف از رايزني اعلام شود. با نگاهي به تجربه‌هاي تاريخي شاهد هستيم که در سال 1953 آن چه ميان دو کره رقم خورد همچنان نيز بلاتکليف است و پاياني بر آن گذاشته نشده است. در خصوص ايران نيز در 1921 شاهد بوديم که ايران با شوروي به نتيجه نرسيد اما طرف مقابل تا مدت‌‌ها‌در گير و دار آن بود. امروز در برجام نيز اين رويه به سادگي پايان نمي‌پذيرد و حتي اگر موفقيتي در پي نداشته باشد، شايد اين روند ديپلماتيک بي نتيجه تداوم يابد. بايد توجه داشت که اين بي‌نتيجگي به نفع ايران نيست؛ زيرا در ماه سپتامبر بار ديگر نشست شوراي شوراي حکام برگزار مي‌شود و اين‌بار احتمالا قطعنامه سنگين‌تري عليه ايران صادر مي‌شود. شايد حتي پرونده ايران به شوراي امنيت نيز ارجاع داده شود.
در اين ميان بايد توجه داشت که اين که گفت‌‌و‌گوها براي ايجاد يک برجام تازه آغاز شود، به دو مساله بستگي دارد: نخست اين‌که از جهت حقوق بين‌‌الملل تا دو طرف و يا يکي از آنها اعلام نکنند که مذاکرات شکست خورده، باب مذاکرات همچنان مفتوح است. مساله دوم هم اين است که آمريکا به هيچ وجه حاضر به پذيرش يک برجام جديد نخواهد بود؛ زيرا احتمال مي‌دهد که بايد امتيازات بيشتري ذيل آن به ايران بدهد. اين نکته حائز اهميت است که با توجه به زمان محدود، پيشنهاد «جوزف بورل» و چراغ سبز آمريکا آخرين شوک بر پيکر بي‌جان برجام است. شايد اگر اين بار موفقيتي حاصل نشود، ديگر هيچ‌گاه نتوان در اين خصوص به توافق رسيد.