سيل و بازي سياست

سيل جاري‌شده، ده‌ها قرباني گرفته، عده‌اي مفقود شده‌اند، اراضي كشاورزي زيادي خراب شده، خانه‌ها و مغازه‌هايي ويران گرديده و خسارت‌هاي هنگفتي به‌بار آمده است. اكثر رسانه‌ها گرچه خبرهاي اين اتفاق تلخ را پوشش مي‌دهند، اما دغدغه‌شان نه سوگوارشدن خانواده‌هاي ماتم‌زده است، نه آن كساني كه به‌خاطر از دست دادن زندگي‌شان مبهوتند. از نظر اين رسانه‌ها، مهم اين است كه فلان نماينده مجلس يا بهمان شهردار، چرا به جاي پوتين كفش پوشيده يا چرا عكس يادگاري گرفته؟ يا اينكه رييس‌جمهور در فلان روستا حاضر شده و به حرف سيل‌زده‌اي كه پيكر برادرش مدفون شده گوش داده. يا رسانه ديگري مي‌پرسد كه فرق اين دولت و دولت قبل را ديديد؟ اين دولتي‌ها جهادگرند و اما دولت قبل استاندارش در اوج سيل در خارج از كشور بود و يادشان مي‌رود كه همان استاندار غايب در بحبوحه سيل، هم الان از سوي شهردار جهادي تهران ـ آقاي زاكاني ـ به رياست هيات‌مديره مترو منصوب شده. براي عده‌اي هم اين دغدغه مطرح است كه مثلاً رييس‌جمهور قبل در جريان فلان سيل در كيش بود (بعضي‌ها هم مي‌گويند قشم بود) و انگار نه انگار كه سيل 98 كه بسيار گسترده‌تر از امسال بود تلفات كمتري داشت. اين كشمكش‌ها، چه سودي براي سيل‌زده‌ها دارد؟ من و شما اگر جاي آن سيل‌زده‌ها باشيم و اين مطالب را در رسانه‌هاي موافق و مخالف دولت بخوانيم چه احساسي پيدا مي‌كنيم؟ به اصولگراها مي‌گوييم آفرين و صد بارك‌الله كه مشت قبلي‌ها را باز كرديد؟ يا به اصلاح‌طلب‌ها مي‌گوييم احسنت كه بي‌لياقتي مديران فعلي را به رخ‌شان كشيديد؟
    
تا چند سال قبل، وقتي يك سانحه طبيعي پيش مي‌آمد، دعواهاي جناحي ولو به‌صورت موقت، متوقف مي‌شد. همه آستين بالا مي‌زدند كه غصه‌اي از مردم آسيب‌زده كم كنند و به ياري‌شان بشتابند. بي‌توجه به اينكه دولت وارد صحنه مي‌شود يا نه، خودشان وسط ميدان حضور مي‌يافتند و در بسياري از موارد تا قبل از رسيدن نيروهاي امدادي حكومتي، دست به كار مي‌شدند و با امكانات اندك‌شان هرچه مي‌توانستند انجام مي‌دادند.
روحيه جوانمردي و حس تعاون، كار خودش را مي‌كرد و گهگاه مردم خودشان روانه منطقه حادثه‌ديده مي‌شدند. گاهي برخي چهره‌هاي ورزشي و هنري ورود مي‌كردند و به‌خاطر اعتمادي كه شهروندان به آنها داشتند اعانه‌هاي مردمي را جمع‌آوري و ارسال مي‌كردند. متأسفانه در سال‌هاي اخير به‌خصوص زلزله كرمانشاه براي همين چهره‌ها حاشيه ساختند و يكي از مهم‌ترين گروه‌هاي قابل اعتماد جامعه را از صحنه حذف كردند. در واقع، بازي را آنقدر به ابتذال كشاندند كه حتي مردم آسيب‌ديده را وجه‌المصالحه بازي سياسي قرار دادند.  سيل فرو خواهد نشست و نوبت ارزيابي رفتار ناجوانمردانه سياسيون با سيل‌زدگان رو خواهد آمد. آن وقت است كه جاروكردن تتمه اعتبار و جايگاه سياسيون نزد افكارعمومي كليد خواهد خورد.