اخبار ویژه

  حامی دوآتشه برجام: ایران بازنده اصلی برجام بود
سایت حامی دو آتشه برجام تاکید کرد: برجام جذابیت خود را برای ایران از دست داده، چون تعهدات برجامی آمریکا و غرب خاصیت نسیه داشتند در حالی که امتیازات نقد گرفته بودند.
«عصر ایران» در تحلیل خود نوشت: ایران در 7 سال گذشته کمترین بهره را از برجام برده و در حالی که امتیازاتی که قرار بود شامل ایران شود خاصیت نسیه داشتند، تعهدات برجامی ایران نقدا و پیش از آغاز اجرای آن پرداخت شد. ایران از زمان خروج آمریکا از برجام، در حال بازیابی توان اقتصادی خود با فرض همیشگی بودن تحریم‌های آمریکاست و آمریکا هم در دوران ریاست بایدن نشان داد که فقط در حرف و زبان شعار «بازگشت دوباره به برجام» را سر می‌دهد و در عمل عزم و جراتی برای تغییر ریل سیاست «فشار حداکثری» ترامپ ندارد.
آمریکا مسئول اصلی وضع فعلی و به مرگ کشاندن برجام است اما سعی دارد با بازی‌های رسانه‌ای و « مقصر‌نمایی» ایران را مسئول بن‌بست فعلی نشان دهد.


ایران نتوانست از برجام کامجویی کند، چون تعهدات برجامی که به‌عنوان حق ایران شناخته می‌شد همگی خاصیت نسیه داشتند وگرنه آمریکایی‌ها پیش از اجرای رسمی برجام، کامجویی‌های خود را از آن نقدا دریافت کردند.
ایران در 7 سال گذشته تنها توانست حدود 2 سال آن هم با هزار گله و شکایت از عدم رفع واقعی تحریم‌های مالی و بانکی آمریکا، از مزایای اقتصادی برجام برخوردار شود و به جز خرید 4 فروند هواپیمای مسافربری و تعلیق موقت برخی تحریم‌ها، دستاورد چندانی از اجرای برجام نداشت.
در 2 سال اجرای برجام با وجود اینکه سفرهای هیئت‌هایی اقتصادی از کشورهای غربی به ایران به نحو محسوسی زیاد شد، اما این سفرها تقریبا هیچ دستاوردی برای اقتصاد ایران نداشتند زیرا این هیئت‌ها نگران تحریم‌های دیگر آمریکا علیه ایران بودند که با خروج ترامپ از برجام، درستی این نگرانی آنها اثبات شد.
بنابراین در مقایسه معادله سود و زیان ایران و آمریکا از توافق برجام، کفه این معادله به نحو بارزی به نفع آمریکا سنگینی می‌کند و تنها از میانه‌های سال 2019 و با تصمیم ایران به کاهش تدریجی تعهدات برجامی و افزایش غنی‌‌سازی بود که کفه این معادله آرام آرام به سمت ایران سنگینی کرد؛ به این معنا که ایران شروع کرد کارت‌های در دست خود را تقویت کند.
ایران بازنده اصلی روند طی شده پس از انعقاد توافقنامه برجام در 7 سال گذشته بوده، چون همه امتیازها را نقدا داد و به انتظار عمل کردن به وعده‌های نسیه آمریکا نشست و خیری جز بازگشت تحریم‌های آمریکا ندید و براساس همین تجربه تلخ، حالا بسیار محتاط بوده و تلاش دارد از تجربه طی شده درس عبرت بگیرد و کارت‌های بازی خود را نقدا به امید نسیه‌های واشنگتن به زمین نریزد.
احیای برجام در شرایط کنونی چندان جذابیتی برای ایران ندارد زیرا آمریکا همچنان بخش عمده‌ای از تحریم‌های اقتصادی خود علیه ایران را نگه خواهد داشت و حتی در صورت احیای دوباره برجام هم به بهانه‌های دیگر، همچنان به تحریم ایران ادامه خواهد داد.
توافق با یک دولت مستعجل و گذرا در واشنگتن که 2 سال دیگر معلوم نیست بر سر کار باشد یا نه، جذابیت چندانی برای ایران ندارد. از همین الان که حتی برجام احیا نشده، جمهوریخواهان مخالف دولت بایدن مدام شعار می‌دهند که اگر به کاخ سفید برگردند در همان روز اول این توافق را پاره کرده و به تحریم‌های ایران خواهند افزود.
اقتصاد ایران در فاصله بین سال‌های 2018 تا 2020 فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم‌های «فشار حداکثری» تحمل کرده و فرونپاشیده است و اتفاقا در یک سال گذشته و بدون احیای برجام، با تغییر شرایط بین‌المللی، اقتصاد ایران در حال بازیابی توان خود است و از رشد منفی اقتصادی در 2 سال نخست خروج آمریکا از برجام، به رشد مثبت رسیده و فروش نفت خود را به بالای 1 میلیون بشکه رسانده و با توافقات جدید با کشورهای همجوار و روسیه و چین و دیگر کشورها در حال شکستن حصارهای تحریمی است.
در چنین شرایطی مزایای اقتصادی ناچیزی که قرار است به صورت نسیه و وعده و وعید از قِبَلِ احیای برجام در آینده نصیب ایران شود، جذابیت خود را از دست داده است.
تحریم‌های غرب علیه روسیه در پی حمله این کشور به اوکراین باعث شده تهران و مسکو برهمکاری‌های راهبردی دو کشور به‌ویژه در حوزه اقتصادی و دور زدن تحریم‌های آمریکا بیفزایند.
چین و روسیه با ایران سندهای همکاری راهبردی طولانی مدت دارند. ایران و چین در فروردین پارسال  یک سند 25 ساله همکاری راهبردی امضا کرده‌اند و ایران و روسیه هم یک  سند همکاری راهبردی 20 ساله روی میز مذاکره دارند که احتمالا طی هفته‌ها و ماه‌های آتی به امضای دو کشور برسد.
با امضای این سندها در شرایط تحریمی آمریکا، ایران این اطمینان نسبی را یافته که دومین اقتصاد بزرگ جهان یعنی چین از همکاری اقتصادی با ایران پا پس نخواهد کشید و روسیه نیز به‌عنوان یک قدرت بزرگ جهانی به تازگی به جمع باشگاه تحریم شده‌ها پیوسته و ایران می‌تواند با استفاده از ظرفیت‌های این دو قدرت بزرگ از نیاز خود به همکاری با غربی‌ها بکاهد. ایران کشوری بزرگ با ظرفیت‌های بزرگ‌تر از نام و نشان خود است. با تکیه بر همین ظرفیت می‌توان تحریم‌های آمریکا را خنثی کرد و حتی برنامه‌ای برای رشد و توسعه اقتصاد کشور بدون در نظر گرفتن امکان احیای برجام و با لحاظ بدترین سناریوها تدوین کرد. کافی است روی نقشه جغرافیا به نقشه کشورمان نگاه کنیم و جایگاه آن را در منطقه و جهان مورد توجه قرار دهیم.
ایران دریافته که تحریم‌های آمریکا تمام‌شدنی نیستند و تنها ضعف و افول تدریجی آمریکاست که باعث کند شدن تیغ تیز تحریم‌های آمریکا خواهد بود، وگرنه اگر قرار بر این باشد که از کیسه گشاد استقلال و امنیت کشور به آمریکا امتیاز بدهیم و چشم انتظار تعلیق موقت تحریم‌های دنباله‌دار آمریکا باشیم، لیست بلندبالای خواست‌های واشنگتن از ما تمامی نخواهد داشت و دولتمردان آمریکا چه جمهوری‌خواه و چه دموکرات تا زمانی که مطمئن نشوند که ایران یک کشور خنثی و «غلام حلقه به گوش» اسرائیل نشده، به فشارها بر تهران ادامه خواهند داد. دغدغه‌های ایران رفع نشده اما زودتر توافق کنیم(!)
نماینده سابق مجلس در اظهاراتی متناقض، هم ادعا کرد «تهران می‌توانست ۱۵ ماه قبل توافق بهتری را انجام دهد» و هم اذعان کرد که تاکنون دغدغه‌های ایران برای احیای برجام، مرتفع نشده است.
حشمت‌الله فلاحت‌پیشه رئیس‌اسبق کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، از افراد قاصر و مقصر در تایید برجام در مجلس نهم برخلاف هشدار‌های تخصصی کمیسیون ویژه رسیدگی به برجام است. او در گفت‌و‌گو با سایت «انتخاب» اظهار داشت: «واقعیت این است که مواضع طرف‌های مذاکره خیلی به هم نزدیک شده است. اختلافاتی که باقی‌مانده در مقابل اختلافات حل شده به‌گونه‌ای نیستند که غیرقابل حل باشند. یعنی مهم‌ترین بحثی که باقی مانده، بحث نظارت‌های پادمانی درباره سه سایتی است که آژانس در گذشته در موردش ابهامات و سؤالاتی را مطرح کرده بود. طبیعتا ایران چون تجربه سال 94 را دارد، که اولین کاری که صورت گرفت، بستن PMD یا پرونده ابعاد نظامی احتمالی بود برای اینکه پرونده از ذیل فصل هفتم خارج و دیگر واردش نشود.»
وی ادامه داد: «الان برای ایران دو دغدغه مطرح است؛ دغدغه اصلی و اول ایران این بود که تضمین‌هایی از سوی آمریکا داده شود که اگر توافقی شکل گیرد، عملا دولت بایدن مانع اخلال در این توافقات شود. هر چند من فکر می‌کنم که به‌گونه‌ای آمریکایی‌ها پذیرفته‌اند که برخی از دغدغه‌های اصلی ایران را رفع کند. گرچه معتقدم که ایران می‌توانست 15 ماه قبل توافق بهتری را انجام دهد اما الان هم هرچه زودتر توافق صورت گیرد، در راستای منافع کشور است.»
وی درخصوص دومین دغدغه ایران گفت: «دغدغه دوم، مسئله پادمانی است. اگر یک توافقی مشابه PMD در سال 1394 شکل نگیرد، ایران در آینده با
دو مکانیسم ماشه مواجه خواهد بود؛ یک مکانیسم ماشه‌ای که بر اساس مواد 11 تا 13 قطعنامه 2231 ناظر بر برجام و یک پرونده جدیدی که حفظ پرونده ایران در آژانس است. حتی اگر برجام هم احیا شود این احتمال وجود دارد که شورای حکام، پرونده ایران را به شورای امنیت بفرستد. این بدان معناست که پرونده باز مانده است.»
وی گفت: به شخصه مهم‌ترین دغدغه را دغدغه پادمانی نمی‌دانم بلکه مهم‌ترینش، پایداری احیای برجام است. همان‌طور که قبلا هم مشخص شد، چون برجام دیر امضا شد، خیلی زود هم توسط ترامپ ریشه‌کن شد. معتقدم که این گذر زمان است که به تعهدات بین‌المللی ریشه و توان می‌بخشد. 15 ماه فرصت برای طرفین از دست رفت و الان امیدوارم که یک توافق عملی ایجاد کنند. اگر این توافق به گونه‌ای شکل گیرد که در زمینه اجرا با بازی سیاسی همراه نشود، خیلی زود تبدیل به یک توافق محکم می‌شود.»
رئیس‌کمیسیون امنیت ملی در مجلس دهم افزود: «در برجام زمان اوباما دیدیم که در اتاق‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا، عملا با برخی موانع مواجه شد و ترامپ آن را ریشه‌کن کرد. الان اگر این عزم سیاسی وجود داشته باشد که ایران بهره اقتصادی‌اش را ببرد و قراردادهایش را به مرحله اجرا برساند، در گام اول دست‌کم می‌تواند بیش از یک صد میلیارد یورو قرارداد داشته باشد. معنای این مهم این است که حتی اگر دولت جدیدی در آمریکا روی کار بیاید، نمی‌تواند برجام را به راحتی ریشه‌کن کند و ایران هم به نتایج لازم رسیده است
وی گفت: دو موضوع برای ایران باید مشخص شود؛ موضوع اول و مهم‌تر این است که تعهدات آمریکا تبدیل به یک سری تعهدات واقعی و عملیاتی شود و ایران بهره اقتصادی لازم را در ازای تعدیل، تاخیر و کنار گذاشتن برخی از تاسیسات هسته‌ای خود و همچنین صدور بخش عمده سوخت بالای 5 درصد و حتی
5 درصد را ببرد. این یک موضوع است که در متنی که در اختیار شورای امنیت ملی قرار می‌گیرد، شورا باید این قسمت را یک ارزیابی عملیاتی کنند که آیا قابلیت عملی شدن را دارد یا خیر. موضوع دوم این است که هیچ اطلاعاتی، از جمله اطلاعات پادمانی، باقی‌نماند. معتقدم که خود آمریکایی‌ها هم می‌دانند که ایران بدون اصلاح، این متن را نمی‌پذیرد.
سخنان این نماینده سابق مجلس به روشنی، سند محکومیت وی و طیف متبوع او، چه درباره تنظیم نامتوازن و نامعتبر برجام، و چه در فضا‌‌سازی چند ماه اخیر برای توافق هرچه سریع‌تر و به هر قیمت است.
اگر پرونده پی‌ام‌دی همچنان برخلاف وعده دولت روحانی گشوده مانده و بهانه اتهام‌افکنی است و اگر در دوره پسابرجام و در دوره اوباما امکان سرمایه‌گذاری خارجی در ایران -به خاطر ابقای سایه تهدید و تحریم- فراهم نشد، و اگر تحریم‌ها به جای لغو شدن و کاهش، دو برابر شد، همگی نشان می‌دهد برجام یک کلاهبرداری آشکار بوده است. با این وجود نماینده مقصر در ماجرای برجام و هم‌طیفان او چرا مجددا اصرار دارند برجام بدون تعیین تکلیف موضوع لغو موثر و پایدار تحریم‌ها، ارائه تضمین معتبر و بسته شدن قطعی پرونده موسوم به پی ام دی،
احیا شود؟! شریک آمریکا در نقض برجام نمی‌تواند ژست میانجی بگیرد
تروئیکای اروپایی به‌واسطه عملکرد وقیحانه خود در قبال برجام و ایجاد گره‌های کور بر سر اجرای آن، در جایگاه متهم قرار دارد و نه یک واسطه یا مصلح.
روزنامه همشهری با نقد رویکرد فریبکارانه اروپا در مذاکرات وین نوشت: فارغ از موارد و مطالباتی که در قبال موارد ادعایی و پادمانی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی‌، لزوم ارائه تضمین‌های نهایی درخصوص احیای توافق هسته‌ای و رفع عملیاتی تحریم‌ها مطرح می‌شود‌، رفتارشناسی تروئیکای اروپایی در این مذاکرات بسیار قابل تأمل است. صدور بیانیه مشترک ۳ کشور انگلیس‌، فرانسـه و آلمان در بحبوحه مذاکرات وین‌، مصداق یک کمدی سیاسی کمیاب در حوزه روابط بین‌الملل محسوب می‌شود. این سه کشور که نسبت به عدول از تعهدات اولیه خود در توافق هسته‌ای و همراهی با واشنگتن در اعمال راهبرد فشار حداکثری علیه کشورمان متهم هستند‌، در بیانیه تأکید کرده‌اند: «متن مصالحه پیشنهادی برای پیشگیری از یک بحران هسته‌ای روی میز است. متن پیشنهادی برای توافق قابل مذاکره نیست.»
در سال ۲۰۱۷ میلادی‌، زمانی که ترامپ ماه‌های اول حضور خود در رأس معادلات واشنگتن را سپری می‌کرد‌، مکرون‌، رئیس‌جمهور فرانسه در ملاقات با او و بنیامین نتانیاهو‌، به آنها تعهد داد که «بسط توافق هسته‌ای» و «گسترش تعهدات یک‌جانبه ایران» در ذیل این توافق را در دستورکار قرار خواهد داد. پس از مدتی، ترزا می‌، نخست‌وزیر انگلیس و مرکل‌، صدراعظم آلمان نیز به پیروی از سیاست‌های کلان ترامپ‌، تحدید و مهار حداکثری ایران قدرتمند را در دستورکار قرار دادند. دائمی کردن محدودیت‌های هسته‌ای ایران در سند توافق‌، گنجاندن مسئله توان موشکی ایران در قالب یک الحاقیه به برجام و اعطای قدرت نامحدود به آژانس جهت بازرسیهای پادمانی و فراپادمانی نامحدود در ایران از جمله مواردی بود که آمریکا و تروئیکای اروپایی بر سر حصول آنها با یکدیگر به توافق رسیده بودند.
در این میان‌، مقاومت همه‌جانبه ایران سبب شد تا بازیگران غربی به این هدف شوم دست پیدا نکنند. استراتژی فشار حداکثری ترامپ در برابر ایران شکست خورد و بازیگران اروپایی نیز در این شکست سهمگین با واشنگتن همدرد و سهیم شدند. استیصال کنونی غرب پای میز مذاکره نیز ثمره همان مقاومت است. اکنون مقامات اروپایی می‌گویند «طرح پیشنهادی آنها در مذاکرات وین» غیرقابل مذاکره است. اینها همان بازیگرانی هستند که «اصل سند برجام» را که به امضای آنها رسیده بود‌، در راستای اعمال استراتژی فشار حداکثری علیه ایران به «سندی باز و تفسیرپذیر» تشبیه کردند و درصدد گنجاندن رویاهای دست‌نیافتنی خود در آن برآمدند. حال آنها یک بیانیه بی‌ارزش مشترک را به مثابه سندی «غیرقابل مذاکره» و نه حتی «غیرقابل تغییر» پشت میز مذاکره ارائه داده‌اند.
در جریان توافق ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ماه مارس ۲۰۲۲ (اسفندماه ۱۴۰۰) و زمانبندی صورت‌گرفته میان رافائل گروسی‌، مدیرکل آژانس و مسئولان سازمان انرژی اتمی کشورمان درخصوص حل‌وفصل و مختومه‌‌‌سازی پرونده‌های مطروحه علیه اماکن ادعایی‌، تروئیکای اروپایی نقش یک «حمایت‌کننده» را ایفا کرده بودند. اما پس از مدتی کوتاه اروپاییان به گروسی دستور دادند ضمن نادیده گرفتن زمانبندی ذکرشـده‌، زمینه را جهت صدور قطعنامه‌ای سیاسی و غیرقابل توجیه علیه ایران در شورای حکام آژانس فراهم سازد. آنها به خوبی می‌دانند که در مذاکره صفحه اول مستقیم با تهران بابت کارشکنی علنی خود در قبال «توافق ایران- آژانس»‌، حرفی برای گفتن ندارند و محکوم به پذیرش خطای بزرگ خود هستند.
بدون شک تروئیکای اروپایی به واسطه عملکرد وقیحانه خود در قبال توافق هسته‌ای و تأثیر مستقیم در ایجاد گره‌های کور ایجاد شده در مذاکرات‌، اساسا در جایگاه یک «متهم» قرار دارند نه یک «واسطه‌گر» یا «مصلح».